صمیمیت و صفای دل و جان در مسیرهای ورود به حرم در درونت جان میگیرد و شوق قدم زدن برای رسیدن را بیشتر میکند ورود به بارگاهی که متعلق به امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم و امام نهم امام محمدتقی علیهم السلام است.
از آنجا که نام کاظم و جواد را روی هم رفته کاظمین و نیز جوادین مینامند، منطقهای هم که آن امامان معصوم در آنجا مدفوناند به کاظمین یا کاظمیه شهرت دارد که بخشی از شمال بغداد است. این دو، به ترتیب پدر و پسر علیبن موسیالرضا(ع) هستند، همان بادام و مغز بادام و صحن و سرایی که زیبایی خاص معنوی و جذابیتهای بینظیری دارد. ساختمان کنونی حرم از ساختههای دوره آغازین صفویه و اضافات دورههای بعدی است. معماری و هنر دوره صفویه از ایوانهای زیبا و کاشیکاریهای معرق نفیس و آینهکاریهای بدیع در آن به وضوح قابل مشاهده است. این حرم با معماری بدیعش حال و هوای حرمهای ایران اسلامی را دارد مانند حرمهای فرزندان موسیبن جعفر(ع). حرم دارای دو گنبد طلایی است که هر یک روی یکی از دو قبر مطهر قرار گرفتهاست؛ یک ضریح نقرهای قبرها را با دو صندوق خاتم نفیس دربردارد؛ با ورود از ایوان جنوبی به نخستین رواق و سپس به درون حرم و گنبدخانه نخست در برابر زیارتگاه موسی بن جعفر(ع) قرار خواهیم گرفت و در پشت سر او مزار منور امام جواد(ع) قرار دارد. آداب زیارت رفتن شاید در ذهن بسیاری همین ساده تشرف یافتن باشد اما فرمودهاند برای ورود باید از در خلوص درآمد و ریا را در پشت دیوارهای آن حرم رها کرد. بیادب، قدم در آستان صحن میگذاریم و دست بر سینه و آرام قدم برداریم.
به راستی باید دلق ریا را رها کرد و برای ورود از همگان جز او و خدای او دل برید. شده است که دل پر از ناله باشد و ظاهر خالی از جوش و در روز تشرف چنین باید بود، لبریز از حرف اما خاموش. بایست حرف بسیار داشت اما رخصت و اجازه گفتار نه، گویی، بر سر هزاران اسرار دل سر پوشاندهای و خاموش خاموش بر اندیشه شکارگاه غریب دنیا که چگونه بر دام آن صیاد افتادهای و چرا تاکنون دل بر خرابهای بستهایم که دنیایی از معاصی و گناه را بر کولهبارمان افزون و ما را خانه زاد محنت، اندوه و ماتم کرده است. یادمان نرود که بنای خاک بر آب است و آب بر باد و بیچاره آن کس که اعتماد بر خاک سست بنیاد کرده باشد و غافل از آن که در همین خاک و در سرزمین ابوتراب مدفن مولایی است که از فرش درگهش، بسیط خاک در عرش افتخار میکند.
حضور در ۳ بارگاه کاظمی نسب
از ازل، از همان زمان که بنای فراق گذاشته شد، فلک خاندان عصمت و طهارت را مبتلای فراق کرد و صاحب این بنای آسمانی، فرزندی است که در فراق و آتش هجران پدر و انتظار هوای وصل پدر غریب خویش شرارهای بر جسم مبارکش افتاد. یادمان نمیرود از راه دور آمدهایم و غرق نیاز، نشاید و نباید که با دست خالی از حرم رفت و گدا هرگز از درگاه سلطانی نمیرود، چرا که آیین گدایی بر استغنای سلطان نهادهاند و باید آنقدر حلقه در را کوبید تا صاحبخانه نظری اندازد. صاحبالبیت البته دلبندش را در کنار خود دارد و در فرهنگ مهربانی و فتوت فرزند هر قدر که عزیز باشد فرزندان فرزند برای پدربزرگها و مادربزرگها عزیزترند و حکایت همان شیرینی مغز بادام و بادام است. هر زمان که فکر عمر رفته در ذهن میآید و یاد بهارهای گذشته از عمر شعله آه در میآید و میخواهد دامن سپهر را بسوزاند و زمان روانه شدن به حریم موسی بن جعفر(ع) میرسد.
برای ما که در سرزمین فرزندان موسیبن جعفر(ع) نفس میکشیم حضور در سه بارگاه قم، شیراز و خراسان دلهایمان را تجلی و تسلی میدهد چه شبهای مهتابی بسیاری که تا صبح با چشمان پر آب، در بارگاه عرش آهنگ و رواق سیمینرنگ کریمه اهل بیت دخت موسیبن جعفر بوده و همدم آن شبهایمان ناله بودهاست و باده خون دل و مطرب بزم، سوز و گداز و فغان، صبحها را در محنت شبهای توسل گذرانده و ظهرها را در ماتم اندیشه آن که مبادا آفتاب برج طهارت و نگین طلایی کویر قم، عنایتمان نکند. عصرها در غم گذشت و شامهای زیادی در اضطراب فرداهای عمر و تنهایی شبهای تاریک قبر و هرگاه از پریشانخاطری و فکر خطاها و معاصی دل به سودایی میدادیم به ایوان بزرگ حرم بارگاه غریب خراسان میسپردیم و سر بر زانو مینهادیم و آنگاه که میخواهیم رخ بر آتش دهیم و تن بر تاب، اقرار به گناه در تکه جنت فردوس روی زمین خود را آرام میکنیم. هرگاه، در صحن آینه، دیدگانمان بر آینههای در هم رفته میافتاد، از خود بیزار میشدیم و دل مجروحمان را روانه صحن کاظمین میکردیم، بهراستی یاد حضرت موسیبن جعفر(ع)، مونس شب تار دل عاشقان بسیاری است، آنان که آرزو دارند چون کبوتران حرم مقیم آن کوی شوند و دائم بر طواف گنبد طلایی و زرین حرم مشغول. بسیارند کسانی که آرزو دارند پیش نور شمع زیارت حضرت به پرواز درآیند؛ پر زنند تا بسوزند و در سوختن از پروانه ارشاد گرفتهاند، میخواهند چنان بسوزند که هرگز اثری از خاکسترشان نیز نماند. آنان کف حاجات به درگاهی برآوردهاند که آستان عزیزش برای آنان آسمانی است از رحمت، لطف عنایت و شفاعت. وصف نعمتهای بیشمار کریمه اهلبیت(ع) را آرایش بیان خود کردهاند و قوت زبان. بهراستی که حرمها، حرمت دارند و حرم فرزندان پیامبر حرمی است که کعبه عشق است و بر روی همگان باز و باید حرمتش را پاس داشت و ازحریم حرمها عاشقانه دفاع کرد.
*پینوشت: تیتر مطلب، مصرعی از شعر میلاد حسنی است با این مطلع: رشته دلهای عاشق پشت این در بسته شد/ رزق ما از سفره موسیبن جعفر بسته شد.
مهدی توکلیان - روزنامه نگار / روزنامه جام جم