نخستین جنایت ظهر شنبه سیام بهمن امسال به تیم جنایی پایتخت گزارش شد. پس از آنکه زنی برای صحبت با تلفن همراهش به بالکن خانهاش رفت، با صحنه عجیبی روبهرو شد. مرد همسایه در حال انتقال جسدی مومیایی شده در خانه ویلاییاش بود.
زن سریع در نقش خانم مارپل حاضر شد و از صحنه انتقال جسد به سمت زیرزمین کارگاه عکس گرفت و در تماس با پلیس ۱۱۰ راز این جنایت را فاش کرد. در ادامه ماموران کلانتری باغفیض راهی خانه ویلایی در بزرگراه اشرفیاصفهانی، خیابان حیدریمقدم شرقی شدند.
این خانه تبدیل به کارگاه مبلسازی شده بود. زن همسایه به سمت ماموران آمد و عکس انتقال جسد را به آنها نشان داد. سپس ماموران یک تبعه پاکستان را که در حال انتقال جسد بود، دستگیر کردند.
در بازرسی از زیرزمین کارگاه، جسد صاحب کارگاه که با پارچه مومیایی شده بود، کشف شد. با شناسایی خانواده مقتول و تحقیق از آنها معلوم شد وی شامگاه جمعه به خانه نیامده و گمان میکردند او بهدليل سفارشهای نزدیک عید در کارگاه مانده و فکر نمیکردند به قتل رسیده باشد.
متهم به قتل هم درباره انگیزهاش از قتل گفت: مادرم اهل سوریه و پدرم تبعه پاکستان بود. ۳۱ سال قبل زمانی که خردسال بودم قانونی به ایران آمده و زندگی میکردیم. سالها قبل پدرم فوت شد و با کار کردن هزینه خانوادهام را تامین میکردم. سالها پارچهفروش بودم و آنجا با برادر همسر مقتول آشنا شدم. او و پدرش این کارگاه را در اختیار دامادشان برای تولید مبل داده بودند و از دو سال قبل آنجا رفته و کار میکردم و اختلافی هم با مقتول نداشتیم. جمعهشب از او خواستم چون هوا ابری است اجازه دهد مبلمان تولیدیام را داخل سالن کارگاه بگذارم که قبول نکرد و همین باعث دعوا و درگیریمان شد. او به صورتم سیلی زد. با عصبانیت میله آهنی را برداشتم و دو ضربه به سرش زدم که فوت شد. جسد را در اتاقی در کارگاه انداختم. یکی از کارکنان آمد و پیگیر درگیریمان بود و گفتم چیزی نشده و صاحب کارگاه رفته است. جسد را در میان ابر و پارچههای مبلی پیچانده و مومیایی کردم. ظهر روز بعد جسد مومیایی را از داخل کارگاه بیرون آورده و به زیرزمین بردم تا در آنجا دفن کنم که دستگیر شدم.
همسرکشی با کتک
در حالی که تحقیقات تیم جنایی در این پرونده به پایان رسیده و متهم روانه بازداشتگاه پلیس شد، رسیدگی به جنایت دیگری در دستور کار بازپرس و کارآگاهان جنایی پایتخت قرار گرفت.
راز دومین جنایت شنبه پایتخت با تماس مردی با اورژانس فاش شد. ساعت ۲۳ شنبه سیام بهمن، این مرد با اورژانس تماس گرفت و برای نجات همسر جوانش که در خانهشان در محله مسعودیه بیهوش شده بود کمک خواست.
بعد از آن نیروهای امدادی به محل اعزام شدند که معلوم شد زن ۲۵ ساله فوت کرده و آثار جراحات و ضرب و جرح روی صورت و بدنش وجود دارد. با توجه به مرگ مشکوک این زن، همسر با گزارش موضوع به پلیس، بازداشت شد.
مرد ۳۵ ساله در تحقیقات گفت: مدتی بود به مشکلات اقتصادی دچار شده بودم و وضع مالیمان خوب نبود. از همسرم خواستم با والدینش حرف بزند و بابت خرید خانه پول قرض بگیرد که حاضر به این کار نشد و میگفت دیگر نمیتواند از خانوادهاش کمک بگیرد. همین مساله باعث اختلاف و دعوا بينمان شد. عصبانی شده و او را کتک زدم که زیر مشت و لگدهایم بدحال شد. پسر هشت ماههام بهشدت گریه میکرد. به اورژانس زنگ زدم که امدادگران آمدند و معلوم شد همسرم فوت کرده است. پشیمانم و نمیخواستم او بمیرد. در یک لحظه عصبانیت ناخواسته همسرم را کشتم.
قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران پس از رسیدگی به این دو پرونده قتل، دستور بازداشت متهمان و انتقال اجساد به پزشکی قانونی را صادر کرد.
گروه حوادث روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد