شاید بهدلیل همین رویه تکراری است که تاکنون جامعه فرهنگی، هنری و ورزشی کشور آنطور که باید با فرآیند نامگذاری علمی گونههای مختلف جانوری و گیاهی آشنا نیستند.
گویی همه به این جمعبندی رسیدهایم که نامگذاری علمی باید همواره بهصورت سنتی و تکراری رایج دنبال شود و بر هر گونه نوآوری در این عرصه باید خط بطلان کشید؛ مانند نامگذاری یک ماهی به نام یکی از شناختهشدهترین چهرههای ورزشی کشور.
این در حالی است که واکنش اخیر علی دایی نسبت به ماجرای نامگذاری یک گونه ماهی به نام او نهتنها تحسینبرانگیز بلکه حتی برای جامعه کارشناسان محیطزیست منتقد هم آموزنده است.
علی دایی در مصاحبه با خبر ورزشی تاکید کرد نیازی به تماس و اجازهگرفتن از او نبود و اصلا چنین انتظاری هم نداشت.
وی افزود: «این کار را چند فرد دانشگاهی در ایران و برلین انجام دادند که به دلیل تحصیلات عالیه و زحماتی که در عرصه علم و دانش میکشند، برای من ارزشمند هستند. دلیلی هم برای دلخوری یا ناراحتی وجود ندارد.»
در این گزارش جامجم تلاش کرده تا در گفتوگو با دو محقق ایرانی در حوزه تاکسونومی (طبقه بندی موجودات زنده) از جنبه دیگری به این اتفاق نگاه کند؛ چرا به یک روش مرسوم سنتی در نامگذاری علمی گونهها عادت کردهایم؟ چه اتفاقاتی باید رخ دهد که نوآوریها و کارهایی از این دست تا این اندازه برای جامعه عجیب نباشد؟ آیا نباید برای نامگذاری علمی به صورت حقوقی از افراد اجازه گرفته شود؟
صابر وطندوست، محقق و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل و عضو گروه تحقیقاتی توصیف و نامگذاری ماهی علی دایی در گفتگو با جامجم دلیل واکنشهای مختلف اعم از مثبت و منفی به نامگذاری علمی یک گونه ماهی به نام علی دایی را نتیجه عدم موفقیت در آگاهسازی جامعه نسبت به اهمیت این مسأله عنوان کرده و میگوید: «در موضوع اخیر مشخص شد که چقدر این کار برای جامعه تازگی دارد. فکر میکنم اهمیت بسیاری از مسائل زیستشناسی و محیط زیست از پایه برای جامعه ما مشخص نیست. در نتیجه وقتی چنین نامگذاری ناگهان مطرح میشود، واکنشهایی را شاهد هستیم که بیشتر به دلیل ناآگاهی است. بازخوردهای اخیر نشان داد برخی با جنبه طنز و شوخی، برخی با عنوان بیاحترامی و برخی هم به آسانی با آن کنار میآیند. تحلیل شخصیام این است که علم برای عموم آنچنان که باید مطرح نشده است. از این رو آگاهسازی جامعه باید در دستور کار باشد زیرا کمک میکند بحث حفاظت از تنوع زیستی را جدیتر دنبال کنیم؛ همان طور که در بحث یوزپلنگ، درج عکس یوز روی پیراهن تیم ملی فوتبال سبب شد موضوع حفاظت از یوز جدیتر دنبال شود.»
سلیقههای مختلف در نامگذاری
وطندوست که از نویسندگان مقاله «معرفی ۵ گونه جدید گربه ماهی تندآبه از جنس Glyptothorax از ایران» است، در پاسخ به این پرسش که چرا برخی اعضای جامعه علمی محیط زیست و شیلات هم با دید انتقادی موضوع را مطرح کردهاند، میگوید: «نامگذاری علمی یک موضوع سلیقهای است. درست همانطور که سلیقه ما در نامگذاری فرزندان خود متفاوت است، سلیقهها در مورد نامگذاری علمی هم متفاوت است. یکی از استادان بومشناس این مساله را مطرح کرده بودند که اگر من بودم چنین کاری نمیکردم؛ پاسخ من این است که هر دستاورد علمی مانند فرزند محقق است، بنابراین همانطور که در نامگذاری فرزند خود حساسیت به خرج میدهیم، دوست داریم که نام یک دستاورد و تحقیق علمی ۸ ساله هم به نام یک فرد یا مکان عزیز مزین شود تا ماندگاری آن تحقیق و کار را تضمین کند. لازم به ذکر است که بسیاری از گونههای ماهی که طی سالهای اخیر توصیف علمی شدهاند به نامهایی مانند حافظ، سعدی، فردوسی، رازی و ابوریحان بیرونی نامگذاری شدند. سوال من از برخی دوستانی که این ابتکار را نقد میکنند و از اهمیت آن هم مطلع هستند، این است که چرا خودشان یک سگماهی را بهنام حافظ نامگذاری کردند؟»
واکاوی علت واکنشهای شدید به نامگذاری ماهی علی دایی
علیرضا زمانی، دانشجوی دکترای تنوع زیستی دانشگاه تورکو (فنلاند) و متخصص ردهبندی عنکبوتیان در گفتوگو با جامجم میگوید: «به عنوان کسی که در حوزه جانورشناسی فعالیت میکند، همیشه این دغدغه را داشتهام که به نوعی مردم را با طبیعت پیوند دهم؛ مخصوصا که حوزه کاریام زیستمندانی را شامل میشود که برای عموم جامعه جذابیت چندانی ندارند. واکنش مردم نسبت به نامگذاری این ماهی به نام آقای دایی به این دلیل مثبت نبود که هیچ آموزشی در این زمینه ندیدهاند. یک بخش قضیه این است که ما به عنوان محقق فکر میکنیم این نوع نامگذاریها باعث آشنایی مردم با اکتشاف گونههای جدید شده و نهایتا از این طریق باعث میشود افراد جامعه به حفاظت از محیطزیست اهمیت بیشتری بدهند اما بخش دیگر ماجرا که در این نامگذاری اخیر خود را نشان داد، این است که برخی آن را توهین تلقی کرده و برخی هم از جنبه طنز به شکل بدی به مسأله نگاه کردند؛ این بخش قابل توجه از جامعه حتی وارد مسیری که انتظار میرفت هم نشد. درست است که قواعد نامگذاری علمی دست محقق را در انتخاب نام باز گذاشته اما باز هم به نظرم بهتر است از این پس در چنین مواردی نظر فردی که گونه به افتخارش نامگذاری شده یا بهطور کلی بازخورد احتمالی جامعه هم بهنوعی سنجیده شود؛ خوشبختانه در این مورد خاص، آقای دایی شخصا از این ابتکار استقبال کردند.»
زمانی در پاسخ به این سوال که منظور از بازگذاشتن دست محقق در نامگذاری دقیقا چیست و این که آیا محقق میتواند حتی به قصد توهین نامی را انتخاب کند یا خیر، میگوید: «تنها مورد همین است که اشاره کردید. پیشنهاد شده است که محقق به قصد توهین نامی را انتخاب نکند؛ درست است که نامگذاری علمی بهنام یک شخص نوعی افتخار محسوب میشود، ولی هر ابزاری که توانایی آبادکردن داشته باشد توانایی تخریب را هم دارد. تشخیص توهین یا احترام در مورد نامگذاریهای علمی هم تنها بر اساس نیت و هدف محقق تعیین میشود. در مورد نامگذاری اخیر بهطور قطع به قصد توهین نبوده و بلکه برعکس باید از جنبه احترام و تکریم به آن نگاه شود.»
اجازه حقوقی از اشخاص برای نامگذاری لازم است؟
زمانی در ادامه میافزاید: «نظرم این است اگر حتی یک درصد این احتمال باشد که فردی که به نام او گونهای نامگذاری میشود، ممکن است با این فضای علمی آشنایی نداشته باشد و آن را اشتباه برداشت کند، بهتر است از قبل با او هماهنگی انجام شود؛ به این دلیل که محقق زحمت زیادی میکشد و حاصل سالها زحمت و تلاش خود را نامگذاری میکند. وقتی چنین فضایی شکل میگیرد و واکنشهای معکوسی دیده میشود، پژوهشگر احساس میکند نتیجه کارش آن طور که باید دیده نشده و هدفی که در نظر داشته محقق نشده است. برای هیچ پژوهشگری پذیرفتنی نیست که نتیجه کار علمیاش به سخره گرفته شود.»
این متخصص ردهبندی عنکبوتیان در ادامه اشاره میکند: «هر نوع افتخار و تکریمی که بناست از یک فرد انجام شود، در هر صورت بهتر است با هماهنگی با آن فرد باشد؛ مخصوصا در حوزه نامگذاری علمی که مسأله قابل تغییر نخواهد بود. وی تاکید میکند حساسیت در نامگذاری علمی بیشتر است چون هر افتخار و مدالی را میتوان پس گرفت. اما نام علمی گونهها نمیتواند تغییر کند، زیرا نام علمی گونهها تنها کدهایی منحصر به فرد برای اشاره به آنها بوده و اساس قوانین نامگذاری علمی بر پایه حفظ ثبات سیستم است؛ لذا تغییر نام بعد از انتشار ممکن نخواهد بود.»
زمانی در پایان میافزاید: «در حال حاضر آموزش دغدغههایی از این دست به قشر غیرمتخصص بسیار مشکل است. من موافق نامگذاری به روش سنتی رایج هم نیستم و به نوآوری باور دارم؛ چنان که در نامگذاری گونههایی هم که ثبت کردهام، بارها آن را نشان دادهام اما باورم این است که از این پس باید همه ما محققان هوشمندانهتر عمل کنیم. جامعه محیط زیستی ایران یک جامعه محدود و بسیار کوچک است؛ درست است که محیطزیستیها در این مورد به طور دائم اطلاعرسانی میکنند اما حقیقت این است که مخاطب این اطلاعرسانیها غالبا ریزجامعهای است که اعضای آن اغلب با اهمیت مسأله آشنا بوده و میدانند نامگذاری علمی نوعی افتخار محسوب میشود. به نظرم اگر تلاشی بخواهد انجام شود، باید در این راستا باشد که جامعه محیط زیست ایران و بهویژه جامعه متخصص در هر حوزه برای عموم بیشتر شناخته شوند و باور به نظرات کارشناسی در دیدگاه همه مردم جا بیفتد؛ احتمالا بهترین نتیجه زمانی کسب میشود که چنین آموزشی از مقاطع تحصیلی پایه صورت بگیرد.»
هدف از نامگذاریهای علمی نامتعارف چیست؟
یکی از انتقادهایی که به نامگذاریهایی از این دست وارد میشود، این است که شاید ابعاد نمایشی آنها برجستهتر باشد.
وطندوست در این رابطه میگوید: «تیم ما تا به امروز حدود ۴۰ گونه ماهی را توصیف کرده است؛ قبل از سال ۲۰۱۱ میلادی هر آن چه گونه ماهی در ایران توصیف شده، نویسنده مسؤول مقاله یا سرپرست تیم غیرایرانی بوده اما از ۲۰۱۱ به بعد آقای دکتر موسوی ثابت و من با همکاری دو محقق روس یک گونه رفتگرماهی را در آبهای کشور معرفی کردیم که نخستین گونهای بود که تیم ما و به سرپرستی یک محقق ایرانی توصیف کرد؛ این گونه با نام علمی Cobitis faridpaki به نام مرحوم مهندس فرهاد فریدپاک، یکی از پیشکسوتان برجسته ماهیشناسی شمال کشور نامگذاری شد. ما کار علمی خود را سالهاست که دنبال میکنیم و بر اساس روال معمول و پذیرفته شده علمی هم کار کردهایم. لذا دلیلی نمیبینیم که بخواهیم وارد کارهای نمایشی شویم. دکتر موسوی ثابت، سرپرست تیم و نویسنده ارشد مقاله ماهی هم که به نام علی دایی ثبت شد، عضو هیات علمی دانشگاه گیلان هستند. خبر مربوط به این ماهی را هم نخستینبار دانشگاه گیلان تهیه کرد، بعد از آن وزارت علوم و سایر خبرگزاریها منتشر کردند؛ بنابراین اصلا اینطور نبود که بخواهیم برای دیدهشدن خبری را به خبرگزاریها بدهیم. نویسندگان همکار در این مقاله، دکتر سهیل ایگدری عضو هیات علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر برتر کشور در حوزه منابع طبیعی و همچنین یورگ فریهوف، همکار آلمانی ما هستند که تاکنون بیش از ۱۰۰ گونه ماهی را در خاورمیانه شناسایی و توصیف کردهاند. در نتیجه با قاطعیت میگویم که نویسندگان این مقاله هیچ کدام قصدی برای دیده شدن نداشته و ندارند.»
نامگذاری ماهیان ازحافظ و سعدی تا دکتر سمیعی و استاد شجریان
وطندوست در ادامه به نامگذاریهای مشابه مختلف اشاره کرده و میگوید: «طی 10 سال گذشته، محققان ماهیشناس کشور گونههای متعددی را به نام اشخاص غیرمرتبط با زیستشناسی توصیف و نامگذاری کردهاند. برای مثال دو گونه سگماهی به نامهای Turcinoemacheilus hafezi و Turcinoemacheilus saadii هستند که به افتخار حافظ و سعدی، شعرای برجسته میهنمان نامگذاری شدند. همچنین یک گونه سیاهماهی با نام علمی Capoeta ferdowsii به احترام فردوسی و Capoeta razii به احترام زکریای رازی نامگذاری شده است. تیم ما یک گونه را هم به نام ابنسینا با نام Cobitis avicennae توصیف کرده یا گونهای از ماهی خیاطه در سفیدرود استان گیلان را به نام جراح مغز و اعصاب مشهور ایرانی، دکتر سمیعی Alburnoides samiii نامگذاری کردهایم. گونهای سیاهماهی هم به نام خواننده برجسته آواز ایرانی، محمدرضا شجریان Capoeta shajariani توصیف شده است؛ نامگذاری ماهی بهنام اشخاص معروف کم نبوده و نیست. همانطور که بسیاری میدانند این کار در دنیا معمول است پس شاید زمان آن رسیده که دید ما هم نسبت به مساله تغییر کند.»
وطندوست در پاسخ به این سوال که آیا بناست از این پس باز هم این نوع نامگذاری را در حوزه ورزش و فوتبال ادامه دهند؛ میگوید: «باز هم تاکید میکنم که دلیل نامگذاری یک گونه ماهی که به اسم آقای علی دایی نامگذاری شد، فوتبال نبوده است؛ تنها دلیل ما خدمات انساندوستانه ایشان در بازسازی مناطق زلزلهزده کرمانشاه بود زیرا نمونه ماهی هم از رودخانه سیمره در آن استان جمعآوری شده است. من بهعنوان محقق ترجیحم از این پس این خواهد بود که این نوع نامگذاری را با دقت بیشتری و رعایت ملاحظات ادامه دهم اما نه برای هر ورزشکاری و نه هر شخصیت مشهوری؛ دستکم ترجیح من این خواهد بود که از این پس محتاطتر عمل کنم.»
فرناز حیدری - دانش / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دکتر فواد ایزدی درگفت و گو با «جام جم»:
حسین حبیبی در گفتوگو با «جامجم» از سرچشمههای نگارگری گفت