درباره نمایشگاه آثار مهدی سحابی که این روزها در موزه هنرهای معاصر برپاست

جلوه‌هایی از پیوند ادبیات و هنرهای تجسمی

بیشتر او را به‌عنوان مترجمی زبردست و مسلط می‌شناسند که برخلاف بسیاری از مترجمان و همدوره‌ای‌هایش، علاقه عجیبی به چالش کشیدن خودش و فتح قله‌هایی بلند در ادبیات داشت و همیشه برای برگرداندن آثار ادبی خارجی به فارسی، کتاب‌هایی را برمی‌گزید که کمتر کسی سراغی از آنها گرفته بود.
کد خبر: ۱۳۴۶۳۸۵
اما این همه داستان او نیست. اهل فرهنگ و هنر به مدد غریزه هنردوستی خود علاقه دارند تمام هوش و حواس‌شان را روی کاری بگذارند که بیش از هرچیز به آن مسلطند اما نبوغ در بعضی‌ها هم جور دیگری تعریف می‌شود، هردری که می‌گشایند آنها را به دنیای تازه‌تری دعوت می‌کند. مهدی سحابی یکی از همین هنرمندان است، مردی که کار خود را با ترجمه آغاز کرد و نمی‌دانیم بر او چه گذشت و در خود چه یافت که به اتاق‌های تاریک خیال نور افکند و خودش را در ابعاد دیگری هم کشف کرد. سحابی، نویسنده، مترجم، نقاش، مجسمه‌ساز و عکاس در سال ۱۳۲۲ در قزوین به دنیا آمد. وی کارش را با روزنامه‌نگاری و عکاسی آغاز کرد و سراغ داستان‌نویسی و ترجمه آثار ادبی مهم جهان رفت و سپس به نقاشی روی آورد. تسلط وی به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایی آثار مهمی را به ادبیات ایران اضافه کرد. ترجمه رمان هفت جلدی «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» اثر ماندگار مارسل پروست، نویسنده شهیر فرانسوی از مهم‌ترین کارهای او در عرصه ترجمه است. همچنین چارلز دیکنز، انوره دوبالزاک، ژول ورن، لویی فردینان سلین، ایتالو کالوینو، کارلوس فوئنتس و... از نویسندگانی هستند که سحابی بسیاری از کتاب‌‌های آنها را به فارسی برگردانده است.
جلوه‌هایی از پیوند ادبیات و هنرهای تجسمی
در نمایشگاه مروری بر آثار سحابی چه خواهید دید؟
سال ۱۳۹۸ و یک دهه پس از مرگ مهدی سحابی برنامه‌ای تحت عنوان «پس از ده سال» با نمایش آثاری از این هنرمند در گالری مژده برپا شد. این نمایشگاه پیش‌درآمدی بر پروژه عرضه آثار او در موزه هنر‌های معاصر تهران بود. در نمایشگاه مروری بر آثار مهدی سحابی ۱۲۶ اثر از این هنرمند در قالب مجموعه‌های ماشین قراضه‌ها، دیوارنوشته‌ها، صورتک‌های کاغذی، پرتره‌ها و... از ۱۱ آبان امسال در موزه هنرهای معاصر در معرض دید علاقه‌مندان قرار گرفته است.
آثار مرتبط با بخش ادبی این نمایشگاه حاوی شماری از کتاب‌هایی است که توسط مهدی سحابی ترجمه شده‌اند. در بخشی از این نمایشگاه نیز دست‌نوشته‌های او از ترجمه کتاب «مرگ قسطی» اثر لویی فردینان سلین بر دیوارهای موزه آویخته شده‌است. آنچه که در این دستنویس‌ها توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند پرندگان کوچکی است که در لابه‌لای خطوط جا خوش کرده‌اند. پرنده‌ها در دنیای سحابی جایگاه ویژه‌ای دارند، از خط‌خوردگی در دستنویس‌های او که تبدیل به پرندگانی با رنگ‌ها و شمایل مختلف شده‌اند تا مجموعه پرنده‌های چوبی‌اش که با نگاهی انتزاعی خلق شده و جان گرفته‌اند.
سحابی در کنار ترجمه، خلق آثار هنری را به صورت جدی از نخستین سال‌های دهه ۶۰ آغاز کرد. او همانقدر که در پی رها کردن پرنده‌ای از اسارت تکه چوبی رها شده در دریا بود، لحظه‌های مهمی از تاریخ را با دوربین عکاسی‌اش ثبت و ماندگار کرد. مجموعه عکس‌های انقلاب ــ تاریخ معاصر او در این نمایشگاه شامل ۱۵ قطعه عکس از روزهای آغازین انقلاب اسلامی است که سحابی آنها را ثبت کرده‌ است.

یک هنرمند اجتماعی تمام‌عیار
با این‌که سحابی خود را سیاسی نمی‌دانست اما هنرمند زمانه خویش بود و دغدغه‌های انسانی و اجتماعی در بسیاری از آثارش به چشم می‌خورد. چنان‌که اگر رد دیوارنوشته‌های او را بگیرید شما را به گوشه‌ای از تاریخ معاصر هدایت می‌کند و در آنها موجی از شعار و مرده‌باد و زنده‌باد می‌بینید.
در لابه‌لای رنگ و دیوارنوشته‌ها و چاپ عکس‌های سیاه و سفید گاهی چهره خود سحابی هم به چشم می‌خورد اما او با نمایش مکرر تصویر مشهوری از ون‌گوگ با گوش بریده، بیننده را به زمان دیگری از تاریخ پرتاب می‌کند. شاید پروست بیراه نگفته‌باشد که دیوارنگاره‌ها گسترش فضای اجتماعی است زیرا «هر چه باشد خیابان مال همه است.»
بخش دیگری از این نمایشگاه به فیگورها و پرتره‌های سحابی، گل‌ها و مجموعه هخامنشی‌ها اختصاص دارد.
در توضیح بخش فیگورها به نقل قولی از پروست از کتاب «در سایه دوشیزگان شکوفا» بسنده شده که؛ فیگورها «در روشنای تند حافظه عادت‌آمیز، تصویرهای گذشته رفته‌رفته رنگ می‌بازد، محو می‌شود و از آنها چیزی به جا نمی‌ماند، دیگر نمی‌توان بازشان یافت.» فیگورهای سحابی بیشتر بسان صورتک‌های مچاله‌شده‌ای است که هرکدام تبلور و انعکاسی از یک حس انسانی هستند و خودش آنها را مجموعه‌های پرسنلی فوری می‌نامد.
اما گورستان ماشین‌های قراضه جزئی جدایی‌ناپذیر از آثار هنری سحابی و شناخته‌شده‌تر از دیگر نقاشی‌هایش است. اولین نمایشگاه حرفه‌ای او سال ۱۳۶۸ با مجموعه‌ای از ماشین‌های قراضه در گالری گلستان برپا شد. مارسل پروست از کتاب «طرف خانه سووان» شاید این بخش را با چنین کلماتی بهتر توصیف کند که «ویرانی زمانی در قامت ماشین جای می‌گیرد و حسرت سفرهایی عالی در درون زمان را به دل می‌نشاند.»

تلاشی برای نمایش اتصال دنیای ادبی و هنری
مژده طباطبایی، نمایشگاه‌گردان بخش هنری نمایشگاه و مدیرگالری مژده که مدت‌هاست پیگیر برپایی این نمایشگاه بوده، درباره مهدی سحابی می‌گوید: آقای سحابی اساسا مترجم مؤلف بود و به موازات آن به‌عنوان نقاش، عکاس و مجسمه‌ساز هم فعالیت می‌کرد و هر کدام از این شاخه‌ها را به‌صورت منفک و حرفه‌ای انجام می‌داد.
وی با اشاره به این‌که آثار وی از مجموعه‌داران، موزه هنرهای معاصر، موزه پاسارگاد و مجموعه بنیاد سحابی جمع‌آوری شده، درباره انگیزه برپایی این نمایشگاه متنوع می‌گوید: وقتی ما در آثار تجسمی و ادبی ایشان غوطه‌ور شدیم خط و ربط‌هایی پیدا کردیم و متوجه شدیم دنیای ادبی مهدی سحابی به دنیای تصویری‌اش متصل شده و این تا پایان عمر وی ادامه پیدا کرده‌است. این مساله خود مستلزم تحلیلی جدی است و اتفاقا در کتابی که منتشر شده متخصصان و منتقدان آثار این هنرمند را از منظر نشانه -معناشناسی، جامعه‌شناسی و جغرافیایی تحلیل و بررسی کرده‌اند اما به نظر من ایده اصلی این نمایشگاه این است که نشان دهد دنیای ادبی و واژگانی مهدی سحابی بی‌ربط به دنیای هنری و تجسمی ایشان نبوده و این دو به صورت مشخص روی هم تأثیرگذار بوده‌اند. طباطبایی با تأکید بر این‌که در نمایشگاه گزیده آثار او هم سعی شده دنیای ادبی نیز به نمایش گذاشته شود، ادامه می‌دهد: نکته مهم این است که در بیانیه هنری (استیتمنت) نمایشگاه از واژگان کتاب‌های «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» استفاده شده تا به این ترتیب اتصال این دو دنیا را به مخاطب تفهیم کنیم.

تغییر نگاه مخاطب به سحابی
به گفته طباطبایی، سحابی از نظر سیر تاریخی ابتدا ترجمه را آغاز کرد سپس به نقاشی روی آورد اما بنا به نظر خودش از یک جایی به بعد ترجمه و نقاشی می‌کند و این دو را به موازات هم پیش می‌برد. این مدیر گالری معتقد است به‌رغم این‌که عموم مردم بیشتر او را به‌عنوان مترجم می‌شناسند اما برپایی این نمایشگاه در شناخت مخاطب از او قطعا تاثیری ویژه‌ می‌گذارد.
وی ادامه می‌دهد: در روز افتتاحیه در باور بسیاری از بازدیدکنندگان نمی‌گنجید چنین هنرهایی را از مهدی سحابی ببینند و اعتراف می‌کردند نگاهشان نسبت به او تغییر کرده و من فکر می‌کنم این نمایشگاه برای شناخت بیشتر مخاطبان مجموعه کاملی است. وی در ادامه از برپایی چهار نشست تخصصی تجسمی، عکاسی، ترجمه‌شناسی و نشانه- معناشناسی خبر می‌دهد که توسط متخصصان فرانسوی از پاریس به صورت آنلاین و در طول نمایشگاه برگزار می‌شود و به زودی برنامه‌های آن اعلام خواهدشد. اما مهدی سحابی در نگاه نزدیکانش چگونه تعریف می‌شود و او را که مجموعه‌ای از هنرهای گوناگون است چطور می‌بینند؟

یک ایرانی قرن بیستمی بود که یک نفر نبود
عباس مشهدی‌زاده، مجسمه‌ساز برجسته و از دوستان قدیمی مهدی سحابی است. بسیاری از صاحبنظران، مشهدی‌زاده را گنجینه تاریخ شفاهی هنر معاصر ایران در حوزه تجسمی می‌دانند. این هنرمند در گفت‌وگو با خبرنگار ما درباره سحابی می‌گوید: سحابی را می‌توانم این‌طور تعریف کنم که او یک ایرانی قرن بیستمی بود که یک نفر نبود، بلکه چندین نفر بود! مهدی در کار ادبیات بود، می‌نوشت و از بزرگان ترجمه می‌کرد؛ از بزرگانی که هرکسی نمی‌توانست نوشته‌های آنان را به فارسی ترجمه کند. مشهدی‌زاده که خود مجسمه‌های مشاهیری همچون سعدی، رازی و محتشم کاشانی را برای نصب در پارک‌ملت ساخته، درباره بعد هنری شخصیت سحابی این‌طور می‌گوید: سحابی در نقاشی و مجسمه‌سازی بزرگ و توانا بود. تصورش را بکنید او از چوب‌های شناور در دریا چیزهایی را کشف و به‌عنوان مجسمه ارائه می‌کرد. او کارهای عجیب‌وغریبی می‌کرد؛ هیچ‌کس نمی‌داند که او بازیگر بود و پیش از انقلاب در نمایشنامه‌های گوناگونی بازی کرد. حتی کسی نمی‌داند او سراجی می‌کرد و کیف و ساک‌هایی با چرم می‌ساخت.

مهدی سحابی آورده‌های زیادی داشت
به گفته مشهدی‌زاده، سحابی کارهای زیادی انجام می‌داد که هم با آنها زندگی می‌کرد و هم آورده داشت. او این‌طور ادامه می‌دهد: من معتقدم دو چیزی که با «ز» شروع می‌شود آورده دارند، زن و زمین! بعضی از آدم‌ها هم هستند که حضورشان در جهان هستی آورده دارد. یکی از اینها مهدی سحابی است. او در طول زندگی‌اش آورده‌های گوناگونی داشت و کمتر کسی در دنیا وجود دارد که این‌گونه باشد. اینها با آدم‌های معمولی تفاوت دارند و در یک کلام به آنها آرتیست و خلاق می‌گوییم.
مشهدی‌زاده معتقد است خلاقیت بازرترین ویژگی مهدی سحابی بود؛ ویژگی‌ای که زندگی‌اش را پر از آورده کرد. این مجسمه‌ساز پیشکسوت با بیان این‌که مهدی سحابی اوقات فراغتش را با همین کارها می‌گذراند، می‌گوید که او اهل سفرکردن هم بوده اما نه زیاد. او زاده قزوین بود و سال‌های آخر عمر در پاریس زندگی کرد و همان‌جا فوت شد.
اما شاید برای بسیاری از علاقه‌مندان و مخاطبان او جای سوال باشد که سحابی دنیای هنری خود را تحت‌تاثیر ادبیات رقم زد یا این هنر بود که بر خوش‌ذوقی‌اش در ترجمه آثار مهم ادبی و نویسندگی سایه انداخت. دوست قدیمی‌اش اما نظر متفاوتی دارد.
مشهدی‌زاده می‌گوید: بستگی به این دارد که ما چه کسی باشیم و به چه بخش‌هایی از زندگی او تعلق‌خاطر داشته باشیم. برای خود سحابی مجموع اینها بود. او هیچ‌گاه در دوران زندگی‌اش کار سبک و بی‌اهمیتی انجام نداد، حتی کارهای بی‌اهمیتش هم پر از اهمیت است. شما به پرنده‌هایی که میان دست‌نوشته‌های او وجود دارد اشاره کردید. حتی آنجا هم می‌توانید خلاقیت را پیدا کنید. شما می‌گویید این خط‌خوردگی بوده که سحابی آنها را تبدیل به پرنده‌های گوناگون کرده اما من می‌گویم شاید این پایان یک جمله بوده و حکم نقطه را برایش داشته که برود و برگردد تا باقی‌اش را بنویسد.
اگر مهدی سحابی را تا پیش از این تنها به‌ عنوان یک مترجم ممتاز و درجه یک می‌شناختید، نمایشگاه مرور آثار او زوایای دیگری از زندگی این هنرمند فقید را پیش چشمان شما قرار می‌دهد. این نمایشگاه تا ۲۸ آذرماه در موزه هنر‌های معاصر تهران برپاست.  
 
صبا کریمی / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها