همین کار را هم میکند و بعد لبخند دلنشینی روی لبانش مینشیند، از آن لبخندهایی که از یک تجربه تازه و خوش ،روی صورتش نقش میبندد. اما چه غمانگیز که چنین اتفاقی، تجربهای تازه و جدید برایش محسوب میشود، حتی برای پدر و مادرش.
انگار که جریان آب در خانههایشان تازهترین اتفاق خوشی است که این روزها آن را لمس میکنند: «فکر میکنم از امروز به بعد زندگی برایمان آسانتر باشد.»
این را پدر دخترک میگوید؛ او که آب زلال جاری از شیر آب را به صورتش میزند و مدام از همه کسانی که آب را به روستای سیفآباد نارویی رساندهاند تشکر میکند: «ما واقعا در تامین آب با دردسر مواجه بودیم.» اما حالا دیگر اوضاع کمی فرق کرده است.
حکایت روستاهای اطراف شهرستان نیکشهر سیستان و بلوچستان، حکایت مردمانی است که برای تامین بدیهیترین نیازهای روزمرهشان مانند استحمام و شستوشو و حتی آب خوردن، باید شال و کلاه میکردند و دبه به دست، خودشان را به چشمه میرساندند اما حالا اوضاع برخی از این روستاها، با روزهای قبل کمی فرق کرده است؛ وضعیتی که به همت خیرین و جهادگران تغییر کرده و امکانی به نام دسترسی به آب لولهکشی برایشان فراهم شدهاست.
همینقدر ساده و همینقدر عجیب. این را حسیناصغر روکی، نماینده خیرین و هماهنگکننده حوزه خدمترسانی آب در این شهرستان میگوید که با هرکسی از اهالی روستا که حرف میزنم، نام او را برای تشکر از آبی که در خانههایشان جاری شده، از قلم نمیاندازد.
حسین اصغر روکی، کارشناس امور قرآنی اداره تبلیغات اسلامی شهرستان نیکشهر سیستان و بلوچستان است. کارمندی که یک صبح تا عصر مشغول کار است و عصر به بعد وقتش را به رسیدگی و هماهنگی امور خیریه و بهخصوص خدمترسانی در حوزه آب اختصاص داده است. این روزها، نماینده خیرین نیکشهر تمام هم و غمش را بر آبرسانی به روستاهای اطراف این شهر گذاشته است، روستاهایی که از روز اول تا همین چند هفته پیش، با پدیدهای مثل باز کردن شیر آب و در اختیار داشتن آب غریبه بودند اما حالا به همت ایشان، خیرین و مؤسسات خیریه حاج اکبر ابراهیمی و بنیاد سفیر کرامت، این اتفاق افتاده است. این روزها، آقای روکی که غیربومی آن منطقه محسوب میشود، کمر همت بسته تا روستا به روستا، راه آب به خانههای این روستاها را باز کند، انگار که خودش خاطره تلخی از بیآبی روزهای کودکیاش دارد: «من اهل روستای روکی در سبزوار هستم. خوب به خاطر دارم که برای تامین آب خانه، از قناتی پر آب در روستایمان استفاده میکردیم و آب به خانه میآوردیم.»
او از روزهایی میگوید که پدر و مادرش دبه به دست به قنات میرفتند و دست پر به خانه برمیگشتند: «اما در یک مقطع زمانی، آب این قنات خشک شد و یادم هست که چه روزهای سختی را از بیآبی گذراندیم.» حالا که همراه با همسرش در نیکشهر زندگی میکند و سختی زندگی روستاییان را میبیند، یاد همان روزها افتاده است: «به این فکر کردم که باید کاری کنم تا سختی و فشار روزهایی که پدر و مادرم تجربه کردند را حتی اگر شده از روی دوش یک خانواده بردارم.» حالا با تمام توان، به روستاهایی که شبیه به روکی سالهای گذشته است، خدمت میکند و پای خیرین را به این روستاها باز کرده است: «اصلا زندگی با آب قشنگتر است.»
شناسایی روستاهای محروم
اینجا و در روستاهای هیتان، سیفآباد و اسلامآباد دسترسی به بدیهیترین نیاز انسان برای زندگی با مشقت و سختی و تاول پا همراه بود؛ آنقدر که یکی از اهالی سیفآباد میگوید: «رفتن به رودخانه و آب برداشتن و برگشتن به خانه کار هرروز ما بود، حتی گاهی روزی دو سه بار.» اما حالا دیگر نیست؛ چراکه خبر بیآبی سیفآباد به خیرینی در تهران و کرج رسید و با فرستادن مخزن و لوله و هرآنچه برای آبرسانی لازم بود، آب به خانههایشان رسیده است.
اما آوازه زندگی سخت اهالی روستاهای اطراف نیکشهر چطور به همهجا رسیده است؟ حسیناصغر روکی میگوید: «سال 98 بود که من به همراه دیگر کسانی که در سالهای گذشته فعالیتهای خدمترسانی در مناطق بیبضاعت و محروم را انجام میدادیم به این نتیجه رسیدیم که در حال حاضر، باید تمام تمرکزمان را روی آبرسانی به روستاهایی که دسترسی به آب ندارند بگذاریم.» موضوعی که زندگی را بر اهالی روستاها سخت و سختتر کرده بود.
برای همین هم در قدم اول، به شناسایی همه مناطق و روستاهایی پرداختند که برای تهیه آب مورد نیاز برای استحمام، شستوشو و حتی آب آشامیدنی، لازم بود تا بزرگ و کوچک خانواده دبه به دست خودشان را به چشمه و رودخانه برسانند و آب بیاورند. موضوعی که تنها برای امروز و دیروز و وقوع یک بحران نیست بلکه سالهاست که این روستاها از پدیدهای به نام آب لولهکشی محروم هستند: «برای همین هم با کمک خیرین، اهالی و هیات امنای مسجد الزهرای نیکشهر، اداره آب و فاضلاب، بسیج و... تیمی را تشکیل دادیم تا همه این روستاها شناسایی شوند.» اتفاقی که رخ داد و فهرستی بلندبالا از 200 روستای محروم از آب تهیه شد که در این بین، مشخص شد که وضعیت دسترسی 50 روستا به آب از دیگر روستاها سختتر و دشوارتر بوده است. روستاهایی که نهتنها باید آب مورد نیازشان را از چشمه و رودخانه بیاورند بلکه این چشمهها در دورترین نقطه از محل زندگی اهالی روستا است. گاهی چند صد متر و گاهی چند کیلومتر.
آبرسانی قطرهای
اما زندگی اهالی روستا در چنین وضعیت بغرنجی مورد توجه مسؤولان شهرستان نیست؟ سؤالی که تعجبمان از وضعیت این روستاها را نشان میدهد. اما آقای روکی درباره آن میگوید: «بیانصافی است اگر بگوییم رسیدگی به آب این روستاها انجام نشده چون واقعا شده ولی این موضوع آنقدر گسترده است و این روستاها آنقدر پراکندگی دارند که رسیدگی به هرکدام از آنها زمانی بسیار طولانی میخواهد.» اینطور که روکی میگوید مثلا مسیر رفتن از مرکز شهر تا آخرین روستا، آنقدر صعبالعبور است که ممکن است بیشتر از 5 ساعت طول بکشد. برای همین است که دیدهها و شنیدهها و آماری که از روستاهای اطراف شهرستان نیکشهر وجود دارد میگوید که کار آبرسانی به برخی از این روستاها انجام شده و قرار است همچنان ادامه یابد اما آنچنان هم تند و سریع نیست و کسی منکر کندی سرعت این روند نمیشود. اتفاقی که بهواسطه تیم آقای روکی و خیرین، سرعت بیشتری به خودش گرفته است. آنقدر که روستایی که قرار است در 10سال آینده نوبتش بشود و بودجه برسد، در همین روزها آبرسانی میشود.
یک تماس،یک کار بزرگ
«میخواهیم آب به روستا برسانیم؛ 3000 متر لوله نیاز داریم.» این جمله شاید خلاصهترین تعریف از کار مهمی است که آقای روکی و تیمش انجام میدهند. اینکه صدای بیآبی اهالی روستا را به گوش خیرین و مؤسسات خیریه میرسانند. روستای اسلامآباد یکی از همین روستاهای بدون آب بود؛ روستایی با جمعیت 800 نفر که در 120 کیلومتری نیکشهر قرار دارد: «تنها 400 متر لوله و مخزنی بتونی باعث شد که مردم روستا برای اولینبار بهراحتی به آب دسترسی داشته باشند.» روستای هیتان هم یکی دیگر از همین روستاها بودهاست.
حالا هرکسی که دسترسی به آب ندارد، میداند که باید نه سراغ اداره آبوفاضلاب که احتمالا زمان زیادی طول میکشد تا به نتیجه برسد بلکه سراغ حسیناصغر روکی برود: «یکی از اهالی هیتان سراغ من آمد و از مشکلات سخت دسترسیشان به آب گفت. همین باعث شد که من با وسیله شخصی، به روستای هیتان بروم و از وضعیت زندگی مردم و دسترسی دشوارشان به آب، فیلم و عکس تهیه و بعد آن را برای خیریههای مختلف ارسال کردم. آنها هم تنها یک سوال از من پرسیدند؛ اینکه این روستا برای اینکه به آب دسترسی پیدا کند چه چیزی نیاز دارد؟» آنوقت است که خیریهای مانند خیریه حاجاکبر ابراهیمی در تهران و سفیر کرامت در کرج پای کار آمدند و متناسب با نیاز هر روستا، لوله، پمپ فشار قوی و ابزارآلاتی برای دسترسی به آب در اختیار تیم آقای روکی قرار دادند. حالا آقای روکی با یک تلفن و یک زنگ به خیرینی که به نیت او و تیم اجرایی این کار اطمینان دارند، ابزارآلات لازم برای دسترسی به آب را به چندین و چند روستا میرساند.
محبت برادری
اما همه این ماجراهای آبرسانی، یک نقطهعطف بزرگ در بین مردمان این دیار داشت و آن هم پیوند بین همشهریهای سنی و شیعه شهرستان نیکشهر بوده است؛ چراکه اغراق نیست اگر بگوییم 99درصد از اهالی شهرستان نیکشهر و روستاهای آن، اهل سنت هستند: «مردمانی که رسم و رسوم و منش خاص خودشان را دارند اما با ما حسابی دوست و رفیق شدهاند.»
آقای روکی از تغییرات چشمگیر رفتاری در بین اهالی این شهر و روستا میگوید. انگار که دیگر تنها حرفی که در بین مردم زده نمیشود درباره همین تفاوت است؛ هرچه هست، خدمت است و برادری: «ما با امام جماعت و دهیارهای اهل سنت این روستاها ارتباط خیلی خوبی پیدا کردهایم.»
اهالی روستا هم که تا چشمشان به آقای روکی و تیم خدمترسان میافتد، جز تشکر و قدردانی چیزی بر زبان نمیآورند: «راستش را بخواهید این روزها تعامل بهتری با هم داریم. اصلا شاید آبرسانی باعث یک کار فرهنگی بزرگ هم شده باشد.» البته که دور از ذهن هم نیست: «حالا در خانههایشان با صمیم قلب به روی ما باز است و هر بار که ما را میبینند به وعده شام و ناهاری دعوتمان میکنند.»
نرگس خانعلی زاده - جامعه / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد