تعداد کل مخاطبان ۳ فیلم تازه‌ اکران تا روز گذشته به هزار نفر هم نرسید

سینما هست ولی کم است!

درحالی‌ که سینمای جهان با روند واکسیناسیون مردم کشورهای آمریکایی و اروپایی، حال و روز تقریبا مناسبی دارد و به ویژه اخیرا فیلم‌هایی مثل «یک مکان ساکت؛ بخش ۲» (جان کرازینسکی) و «پیر» (ام. نایت. شیامالان) توانستند گرد و خاک گیشه جهانی را بتکانند و به فروش مناسبی دست پیدا کنند، اکران سینمای ایران با دماسنجی شیشه‌ای در دهان، روزگار می‌گذراند و با وجود کورسوی روشنایی سالن‌های سینما در روزهای کرونایی، اصلا نمی‌توان امیدوارانه از وضعیت سینمای ایران حرف زد.
کد خبر: ۱۳۲۸۶۵۳
به جز فیلم کمدی «دینامیت» که در این اوضاع نامناسب، تا اینجا توانسته با فروشی نزدیک به شش‌ میلیارد تومان، گلیم خود را تا حدودی از آب بیرون بکشد و حدود ۳۰۰ هزار مخاطب داشته‌ باشد، بقیه فیلم‌های تازه اکران، نا و رمقی برای ارتباط با تماشاگر و فروش حتی حداقلی مناسب در گیشه ندارند. در شرایطی که بیشتر تهیه‌کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها به ویژه صاحبان فیلم‌هایی با مولفه‌های فروش، در وضعیت کرونایی به هیچ وجه تمایلی برای اکران فیلمشان در سالن‌های سینما ندارند و همین دینامیت هم با کلی ناز و التماس و وعده حمایت سازمان سینمایی مبنی بر کمک بلاعوض به فیلم برای اکران در این شرایط، روی پرده رفت، ناگزیر آثاری میان‌مایه و کم‌مایه اکران می‌شوند که جذابیت چندانی برای ارتباط با تماشاگران ندارند و نمی‌توان فروش مناسبی را برای آنها در گیشه متصور بود. هر چند تنها نکته مثبت در این میان، جسارت صاحبان این فیلم‌هاست که حاضر شدند خود را برای روشنایی چراغ سینما ـولو نیم‌سوزـ قربانی کنند. اما از سوی دیگر عمده این آثار، فیلم‌هایی هستند که حتی در شرایط غیر کرونایی هم شانس و اقبالی برای ارتباط با جمعیت انبوهی از مخاطبان و فروش بالا و حتی متوسط در گیشه نداشتند. بنابراین با این اوضاع و احوال، با سینمایی رو به‌ رو هستیم که گرچه به‌صورت اسمی هست و با دستگاه اکسیژن‌ساز نفس می‌کشد اما در عمل و با این فیلم‌ها نیست و نمی‌توان خوشبینانه به آینده آن نگاه کرد؛ دست‌کم تا واکسیناسیون گسترده و سراسری و جلب اعتماد دوباره مردم و پایان کرونا. ضمن این‌که باید کرختی و عادت مخاطبان در این زمان کرونایی به پلتفرم‌ها و سامانه‌های شبکه‌نمایش‌خانگی را هم اضافه کرد و فیلم‌ها به قدری باید جذابیت داشته و از جنس سینما باشند که مخاطبان حاضر به هزینه و رفتن به سالن‌های سینما شوند؛ وگرنه با امثال فیلم‌هایی چون مدیترانه، سیاه‌باز و قصه عشق پدرم دردی از سینمای ایران و اکران دوا نمی‌شود.
سینما هست ولی کم است!
کار سخت زمانی
فیلم: قصه عشق پدرم
کارگردان: محمدرضا ورزی
تعداد مخاطبان: ۱۱۹
سالن: ۲۳
شروع اکران: ۳۱ تیر ۱۴۰۰
میزان فروش: ۳۱،۷۲۰،۰۰۰ ریال
متاسفانه حتی تیزر فیلم که باید یکی از جذاب‌ترین عناصر تبلیغاتی اثر باشد هم انگیزه‌ای برای تماشای آن ایجاد نمی‌کند، چه رسد به این شرایط کرونایی که فیلم‌ها باید بسیار پرمایه و پرکشش‌تر از قبل برای جذب تماشاگر باشند. اسم فیلم هم در این زمینه مزید علت است و باوجود مهر و احترام به مقام والای پدر، گزینه مناسبی برای اسم یک فیلم سینمایی رقابت کننده در گیشه نیست. با این‌که مضمون و فضای دفاع مقدسی فیلم و همین بحث حرمت به پدر، فی نفسه ارزشمند است اما خروجی داستان و شیوه پرداخت اثر، همپا و همقدر مضامین نیست و نمی‌تواند ارتباط خوبی با تماشاگران برقرار کند. کهنه‌ بودن فیلم هم از علل دیگر ناکامی در گیشه است و مخاطبان ترجیح می‌دهند با فیلم‌هایی تازه‌تر رو به‌ رو باشند تا به تماشای فیلمی محصول سال ۹۱ بروند که به دلایلی نامعلوم و شاید معلوم تا این تاریخ فرصتی برای اکران پیدا نکرد.
ضمن این‌که محمدرضا ورزی را بیشتر به عنوان کارگردان آثار تاریخی در تلویزیون می‌شناسیم و شاید ذهنیت مخاطبان هم در این استقبال اندک تا اینجای اکران نقش داشته‌ باشد.
مورد دیگر قابل اشاره درباره نقش اصلی زن فیلم یعنی مهراوه شریفی‌نیاست که مخاطبان سینما هنوز او را به عنوان بازیگر محوری نپذیرفته‌اند و بازی او را در نقش‌های مکمل بیشتر می‌پسندند، مثل بازی‌های خوب او در زیر پوست شهر و قصه‌ها و درخونگاه. اگر چه مهراوه شریفی‌نیا در سریال تلویزیونی کیمیا نشان داد ظرفیت بازی در نقش اصلی و محوری را دارد. با این حال دست کم در این فیلم، شائبه‌های آقازادگی در سینما هم مطرح است؛ چرا که تهیه کنندگی فیلم را محمدرضا شریفی‌نیا، پدر مهراوه به عهده دارد. این البته تنها محدود به خانواده شریفی‌نیا نیست و پیشتر و حتی همین حالا هم فیلم‌هایی با تهیه‌کنندگی پدران و مادران و بازی فرزندان تولید شدند و می‌شوند.
از نکات قابل اشاره فیلم، بازی زنده‌یاد چنگیز جلیلوند در نقش پدری است که سال‌هاست چشم انتظار بازگشت پسرش از جبهه است. اگرچه حالا می‌توان به این فیلم به عنوان یک یادگاری تصویری از جلیلوند نگاه کرد اما تلاش این دوبلور برجسته برای جان بخشی به شخصیت پدر چندان به بار نمی‌نشیند و اساسا انتخاب مناسبی به نظر نمی‌رسد. چربش صدای ماندگار جلیلوند به بازی او، پیش از این هم باعث شده‌ بود حضورهایش به عنوان بازیگر چندان موفق از کار درنیاید. فیلم این سیب هم برای تو و سریال عبور از پاییز نمونه‌هایی از این دست هستند. ترجیح می‌دهیم جلیلوند را با انبوهی از گویندگی‌های درخشانش در فیلم‌های سینمای ایران و جهان به یاد بیاوریم.
قصه عشق پدرم با این اوضاع و احوال، حتی در شرایط ایمن و سالم و غیرکرونایی هم فیلم گیشه‌ پسندی نبود و نمی‌شد انتظار فروش خوبی از آن داشت.
در چنین وضعیتی حتی حضور چهره‌ای چون مصطفی زمانی هم کارساز نبود و نیست.

انفجار نصفه‌ نیمه گیشه
فیلم: دینامیت
کارگردان: سید مسعود اطیابی
تعداد مخاطبان: ۲۵۴،۲۸۹
سالن‌: ۲۹۸
شروع اکران: ۱۰ تیر ۱۴۰۰
میزان فروش: ۵۶،۶۵۶،۱۱۳،۵۰۰ ریال
قابل‌ حدس بود که فیلمی مثل دینامیت می‌تواند تا حدودی مخاطبان گریزان از سینما را ترغیب به سینما رفتن کند. کمدی بودن فیلم، حضور بازیگرانی چون پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر و محسن کیایی، خلاصه قصه تفاوت دیدگاه و افکار دو دانشجو با همسایه‌های جدید و سابقه موفق اطیابی در گیشه (تگزاس، تگزاس ۲ و خروس جنگی و...)، فروش اولیه و استاندارد فیلم را تضمین می‌کرد. اگر دینامیت در شرایط غیر کرونایی اکران می‌شد، شاید می‌توانست رقم گیشه‌ای خود را تا ۱۵ و حتی ۲۰ میلیارد تومان برساند اما ترس و ملاحظه مخاطبان از کرونا و تعطیلی‌های گاه و بیگاه سینما بابت این بیماری، باعث شده دینامیت به رقم کنونی در فروش برسد. با این حال اگر فیلم‌های اکران نوروزی امسال یعنی خورشید، خون شد، لاله، تکخال، هفته‌ای یک‌ بار آدم باش (که آنها هم در مجموع اکران موفق و راضی‌ کننده‌ای نداشتند) و مورد استثنایی شنای پروانه را (که آن هم باوجود فروش نسبتا موفق قربانی کرونا شد) در نظر نگیریم، دینامیت در این مدت اخیر، تنها میداندار اکران سینمای ایران است و همچون آدم یک‌چشمی است که در شهر کورها، پادشاهی می‌کند!

کشتی شکسته در ساحل سینما
فیلم: مدیترانه
کارگردان: هادی حاجتمند
تعداد مخاطبان: ۳۹
سالن: ۱۲
شروع اکران: ۴ مرداد ۱۴۰۰
میزان فروش: ۸،۱۹۰،۰۰۰ ریال
این‌که در یک فصل و نوبت اکران، مهراوه شریفی‌نیا دو فیلم روی پرده داشته‌ باشد هم از نکات جالب و قابل اشاره است. فیلم مدیترانه هم از این منظر که سراغ موضوع مدافعان حرم و تحولات روز جهان اسلام و منطقه رفته، قابل تامل است اما وقتی صحبت از فیلم می‌شود باید جذابیت قصه و مخاطبان را درنظر گرفت و تنها نمی‌توان به مضمون و مباحث ایدئولوژیک اکتفا کرد. اتفاقا در ساخت و روایت سینمایی چنین آثاری باید بیش از دیگر فیلم‌ها، دقت و وسواس و ظرافت به خرج داد تا مخاطب، احساس دافعه نداشته‌ باشد و مضامین و پیام موردنظر فیلمساز را در قالب قصه‌ای جذاب دریافت کند. اینجا هم با بحث ترکیب کم‌رمق بازیگران مواجهیم که دست‌کم در یک فیلم سینمایی و برای رقابت در گیشه جواب نمی‌دهد و چه در این دوران کرونایی و چه در شرایط غیرکرونا نمی‌توان انتظار فروش بالا را از آن داشت. مهراوه شریفی‌نیا و پوریا پورسرخ، پیشتر در سریال کیمیا همکاری موفقی داشتند و احتمالا همان تجربه خوب هم کارگردان مدیترانه را به صرافت همکاری دوباره آنها انداخت، هرچند نتیجه در همین بدو اکران، امیدوار کننده نیست. ممکن است بگویید قضاوت درباره عملکرد فیلم در گیشه زود باشد، اما با  دلایلی که ذکر آن رفت و البته متاسفانه روی ناکامی فیلم در گیشه و در ادامه پافشاری می‌کنیم. چرا که مدیترانه شروعی ناامیدکننده‌ در روز اول داشت و بنا به آمار سایت سمفا (سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) تعداد مخاطبانش تنها ۱۱ نفر بود و در روز دوم هم جمع تماشاگران آن به عدد ۳۹ رسید!

تقدیم به ایلان ماسک!
فیلم: سیاه‌باز
کارگردان: حمید همتی
تعداد مخاطبان: ۶۷۹
سالن: ۵۲
شروع اکران: ۳۰ تیر ۱۴۰۰
میزان فروش: ۱۶۵،۷۶۰،۰۰۰ ریال
یکی از مسائل سینمای ایران این است که معمولا خیلی دیر به شرایط اجتماعی و محیط پیرامون خود واکنش نشان می‌دهد، مقصود از عکس‌العمل در اینجا در قالب فیلم و روایت‌های سینمایی است. البته از منظری می‌گویند بهتر است مدت زمانی از وقایع و رخدادها و جریان‌های پیش‌ آمده فاصله بگیریم و بعدا سراغ خلق آثار سینمایی درباره آنها برویم. حرف بیراهی هم نیست اما مشکل اینجاست که سینمای ایران یا اصلا سراغ بسیاری از اتفاقات جامعه و مورد دغدغه مردم نمی‌رود یا اینقدر دیر این کار را می‌کند که آن سوژه، موضوعیت و فرصت اثرگذاری خود را از دست می‌دهد. سیاه‌باز نخستین ساخته سینمایی حمید همتی و با تهیه‌کنندگی علی قائم‌مقامی (تهیه کننده آثاری چون تیغ و ترمه و جشن دلتنگی و کفش‌هایم کو؟) از این نظر که تقریبا در بحبوحه و داغی بحران بیت‌کوین و ارز دیجیتالی سراغ روایت قصه سینمایی آن رفته، مهم و قابل اشاره است اما این‌که با چه کیفیتی این کار را کرده، بحث دیگری است.
سیاه‌باز اگرچه چیزهایی برای جذب مخاطب دارد، از جمله همین سوژه به روز و شایع، اما در کلیت فیلمی نیست که تماشاگران زیاد و حتی جماعت حداقلی را به سینما بکشاند؛ نه در این دوران کرونایی و نه در شرایطی دیگر. شاید به جز فیلمنامه و شیوه پرداخت، ترکیب بازیگران هم نقش مهمی در این ناکامی داشته‌باشد، اگرچه همه بازیگران شاخص و شناخته شده هستند اما قطعا در این فیلم، در بهترین نقطه کارنامه خود نیستند. ضمن این‌که شاید فیلم به ویژه برای نقش‌های اصلی به بازیگرانی چهره‌تر برای موفقیت در گیشه نیاز داشت.
از نکته‌های قابل اشاره فیلم گریم برخی بازیگران است، به ویژه گریم‌های متفاوت افسانه بایگان که شاید در فیلم و نقش مهم‌تری بیشتر به چشم می‌آمد. همچنین گریم مهدی کوشکی که چهره‌اش تا حدی یادآور نقش گنجو (اکبر عبدی) در فیلم دزد عروسک‌هاست.
 
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها