محمدحسین مهدویان، کارگردان سریال زخمکاری روز پنجشنبه در صفحه اینستاگرام خود از پخش نشدن قسمت هفتم سریال زخمکاری خبر داد؛ خبری که برای مخاطبان این سریال اصلا خوشایند نبود، ولی دور از ذهن هم نبود. مهدویان، هفته قبل نیز پستی جنجالی منتشر کرد که در آن به سانسور یک سکانس از قسمت ششم این سریال اعتراض کرده و در پرده حرفهایی زده بود که بوی عدم اجازه پخش در صورت تکرار این روند را میداد. روی صحبت و اعتراض کارگردان زخمکاری که بود؟ ساترا؛ سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر. سازمانی که وظیفه نظارت بر شبکه نمایش خانگی را به عهده دارد. از ساترا در نقل قولها و پاسخهای مختلف اینطور به گوش میرسد که این سازمان حد وسط را گرفته و در برابر انتقادهای تند بعضی اشخاص و نهادها مبنی بر لزوم توقیف این سریال ایستاده و تصمیم گرفته با ارائه اصلاحیه، بعضی موقعیتهای هنجارشکن سریال را تعدیل کند. جنجال رسانهای اخیر محمدحسین مهدویان باعث شد در این گزارش پای حرف مسؤولان ساترا، علی سعد معاون کاربران و تنظیمگران اجتماعی ساترا و امیر ابیلی منتقد سینما بنشینیم تا این کشمکش را بررسی کنیم.
وام گرفتن آتشاقتباس در زبان عربی در اصل به معنای برداشتن تکهای از آتش برای برافروختن آتشی دیگر است (نمیدانم ربطش به این گزارش چیست). سریال زخمکاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان اقتباسی است از رمان «بیست زخمکاری» نوشته محمود حسینیزاد که نشر چشمه منتشر کرده است. کتاب بیست زخمکاری، بعد از چند سال که مجوز انتشار نگرفته بود، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره ریاست جمهوری آقای روحانی مجوز انتشار گرفت و به چاپ رسید. این انتشار و عرضه، دو سال بیشتر دوام نداشت و دوباره همان وزارت ارشادی که مجوز را صادر کرده بود، دستور به توقیف کتاب داد و این کتاب دوباره از قفسه کتابفروشیها حذف شد.
محمدحسین مهدویان از نگاه مخاطبی که در جشنواره اخیر فیلم فجر حضور نداشته و فیلم شیشلیک را ندیده، یک فیلمساز ارزشی است با کارنامهای پر و پیمان از فیلمهای تراز انقلاب اسلامی. کارگردانی که با «آخرین روزهای زمستان» خودش را به مخاطب ثابت کرد و سبک فیلمسازیاش را در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» به اوج رساند. کارگردانی که صندلیهای جشنوار فجر هنوز گریه تماشاگران پای «درخت گردو»یش را از یاد نبردهاند. کارگردانی که حالا دو سال است با اثر سینمایی اخیر و سریال جدیدش چهرهای دیگر از هنرش را به نمایش گذاشته است.
سریال زخمکاری از همان قسمت اول و دوم نشان داد آمده تا بعضی خطوط قرمز جامعه را زیر پا بگذارد. سریالی که در ردهبندی مخاطبش قید شده برای مخاطب زیر ۱۶ سال مناسب نیست. ردهبندی ممنوعیت برای زیر ۱۶ سال به فیلمهایی اطلاق میشود که دارای صحنههای خشونتبار زیادی باشند. این در حالی است که برای فیلمهایی با صحنههای اروتیک و برداشتهای جنسی از موقعیتها، ممنوعیت تماشا برای مخاطب زیر ۱۸ سال برقرار است. اما این سریال در همان قسمتهای ابتدایی نشان داد علاوه بر صحنههای خشونتبار، شامل صحنهها و مفاهیمی از روابط مثلثی و خارج از عرف است که باید عدد سن رده بندی مخاطبش را تا ۱۸سال بالا بیاورد.
علاوه بر اینها، مصرف بیش از اندازه سیگار و انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی در این سریال به طرز اغراق آمیزی به چشم میخورد. در تمام شش قسمت منتشر شده، کمتر سکانسی وجود دارد که کاراکترها در آن سیگار نکشند و تقریبا همه شخصیتهای داستان به طور پیشفرض سیگاریاند.
از همان قسمتهای ابتدایی، بحث سانسور در این سریال داغ شد. سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) مدعی است این سریال و سریالهایی از این نوع، مجوز ساختشان را از پیشتر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته و با هزینههای میلیاردی ساخته شده و حالا برای پخش زیرنظر این سازمان قرار گرفتهاند. سریالهایی که بسیاری از خطوط قرمز و هنجارهای اجتماعی در آنها زیر پا گذاشته میشود. به گفته مسؤولان ساترا، بعضی از موقعیتهای خلق شده در این سریالها در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی نیز برای مخاطب زیر ۱۸ سال ممنوع است و نمونههایی از آن را فقط در سریالهای ترکی و بعضی سریالهای آمریکای جنوبی میبینیم. ساترا در این میان وظیفهای سنگین را به عهده دارد. از طرفی، وظیفه صیانت از پولهای کلانی است که صرف ساخت این آثار شده و از طرف دیگر، صیانت از هنجارهای جامعه و چارچوب اخلاقی خانواده ایرانی. به همین دلیل، رویه این سازمان بر پخش این آثار با اصلاح برخی موقعیتهای هنجارشکن و خط قرمز است. رویهای که طبیعتا به مذاق صاحبان اثر خوش نمیآید. البته در مورد سریال زخمکاری بحث دریافت مجوز ساخت و جنجال رسانهای نیز مطرح است که در گفت و گو با امیر ابیلی به آن میپردازیم.
پاسخ معاون ساترا
علی سعد، معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا در حساب توییتر خود در مورد تعامل با سریال زخمکاری نوشت: «اصلاحات در نظر گرفته شده توسط کارگزاری محتوایی در دو مرحله توسط گروههای مختلف تخصصی بررسی شد که نهایتا با تایید ضرورت اعمال اصلاحات، پلتفرم ملزم به اجرای آن شد.
موارد اصلاحی از اواسط هفته به پلتفرم اعلام شده که زمان کافی برای اعمال آنها در اختیار عوامل تولید بوده است.
طرح عمومی نکات محتوایی اصلاح شده را در رسانهها نقض غرض دانسته و به نوعی ترویج آنها میدانیم.
همانطور که قبلا اشاره شده، اصالت دادن به فرآیندها و عبور از رفتار و ملاکهای سلیقهای، محور حرکت ساتراست.
حقوق تضییعشده کاربران اگر ناشی از اهمال پلتفرم در اعمال اصلاحات در زمان مقرر باشد را در این مورد پیگیری و در طول هفته درباره آن تصمیمگیری میکنیم.
مبنای جنجال پیاپی، به عنوان یک تکنیک بازاریابی را برای زیستبوم رسانههای صوت و تصویری کشور مضر میدانیم.
نکات فوق در حالی است که عزم ساترا در حمایت از پلتفرمها و حتی تلاش آن برای پخش معدود تولیدات باقیمانده که قبلا مجوز تولید از سایر نهادها گرفتهاند بهرغم انتقادات فراوان و تحمیل هزینههای قابل توجه به ساترا بر همگان آشکار و مبرهن گردیده است.»
گفتوگو با امیر ابیلی، در خصوص پخش نشدن قسمت هفتم «زخم کاری»
مهدویان میدانسته این سریال حاشیهساز خواهد شد
امیر ابیلی، سینما را میفهمد. فیلمنامهنویس است و منتقد سینما و دستی هم در روزنامه نگاری دارد. پیش از شروع گفت و گو قید میکند از کم و کیف دقیق ماجرا خبر ندارد و اصلا نمیداند موارد اصلاحیه قسمت هفتم زخمکاری چه بوده است و با این وصف، نظرش به طور قطع همسو با سانسور نیست.
به عنوان مخاطب نظرتان راجع به اتفاقی که برای زخم کاری افتاده چیست؟
از نگاه مخاطب حتما رفتار خوبی نیست. برای مخاطب مهم نیست مجوز را ساترا میدهد یا وزارت ارشاد یا هر جای دیگر. مخاطب میخواهد در روزی که منتظر قسمت جدید سریال است، قسمت جدید سریال را تماشا کند و قطعا این اتفاق برایش خوشایند نیست. از طرفی مخاطب همه فرآیند اعطا یا لغو مجوز را تحت مسؤولیت حاکمیت میبیند و چیزی از نهادها و قوانینی که وجود دارد، نمیداند. در نتیجه در این اتفاق مخاطبی که منتظر سریال است در مواجهه اول دستگاه ناظر را مقصر میبیند.
با این که در کشورهای دیگر هم چارچوب و خط قرمز وجود دارد، اینقدر درگیری و جنجال بر سر سانسور نیست. چرا ما در کشورمان اینقدر با مساله سانسور درگیریم؟
این بدیهی است که سانسور در همه جای دنیا وجود دارد. یا با ردهبندی یا واقعا با سانسور. اما در کشورهای پیشرفته این حوزه، معیارها مشخص و مدون است. یعنی فیلمساز میداند که اگر چنین چیزی را بسازد چه درجهای را میگیرد یا اصلا امکان پخش دارد یا خیر.
در ایران چنین چیزی نیست و شما بهطور قطع نمیتوانی بگویی که اگر این را بسازی آیا پخش میشود یا سانسور. بنابراین فرقی نمیکند که این نظارت به عهده ساترا باشد یا وزارت ارشاد. مادامی که معیارهایمان مشخص نباشد این دعوا وجود دارد.
مثلا در همین قسمت دوم زخمکاری ما صحنهای را از یک رابطه مثلثی میبینیم که به عقیده شخصی من با توجه به شناختی که از چارچوبها دارم باید سانسور میشد. ما کی در سینما و تلویزیون ایران تابهحال چنین صحنهای را نشان دادهایم؟ ولی خب سانسور نشد. در قسمتهای بعدی که بحث بالا گرفت من از همه جا بیخبر با خودم میگفتم که وقتی به آن صحنه از قسمت دوم مجوز دادهاند الان حتما بحث بر سر صحنههایی است که بسیار بدتر است. برای همین است که میگویم معیار دقیقی وجود ندارد.
از طرفی اساسا معیارها نمیتوانند اینقدر خطکشی باشند. ما در همه نهادها ناظر پخش داریم. کسانی که شغلشان بازبینی است و دادن اصلاحات پخشی. معمولا ناظرها خیلی کاری با فرم ندارند و صرفا با چارچوبهایی که برای خودشان لیست کردهاند لحظه به لحظه فیلم را میسنجند. مثلا اینکه مو نباید بیرون باشد و دست بیشتر از حد مشخصی نباید لخت باشد و از این دست پارامترها. مساله وقتی به مشکل میخورد که در بعضی موقعیتها معنی فرم را مد نظر قرار نمیدهند. برای مثال وقتی شما بخواهید در فیلمتان یک زن خیابانی را به تصویر بکشید طبیعتا باید حجاب او را ناقص نشان دهید و این مساله قطعا توسط ناظر پخش ایراد گرفته میشود و شما نمیتوانی ناظر را قانع کنی که این کاراکتر اگر حجاب داشته باشد، توهین به حجاب است و به ضرر فرهنگ حجاب. اما در اکثر مواقع همه چیز همینقدر خطکشیشده و بدون توجه به فرم مورد بازبینی قرار میگیرد. در کار هنری، یک چیزی در یک فرمی مثبت است و همان چیز در فرم دیگری منفی. بنابراین کسی که کار نظارت را به عهده دارد باید اهل هنر باشد و فرم را بفهمد و صرفا با خطکشیهای مکانیکی پیش نرود.
به عنوان یک منتقد چقدر حق را به کارگردان میدهید؟
مساله پروانه ساخت است. ما اگر بتوانیم به فیلمنامه کامل، پروانه ساخت بدهیم، وظیفهمان این است که پای آن بایستیم. در این مرحله من به فیلمسازها حق میدهم. میگویم وقتی نهادی پروانه ساخت را داد دیگر نمیتواند در مرحله نمایش روی قسمتی از فیلمنامه ممیزی داشته باشد.
از طرف دیگر، من به نهادهای متولی امر هم کاملا حق میدهم. چون میگویند اولا هیچوقت فیلمنامه کامل را به ما نمیدهند، ثانیا اگر هم فیلمنامه کامل بدهند معمولا عینا همان چیزی که در فیلمنامه بوده را نمیسازند. در ماجرای جنجال سریال مهدویان، نکته اینجاست که سریال زخم کاری تولید خود را بدون مجوز ساخت شروع کرده است. این سریال وقتی شروع به ساخت کرد، پروانه ساخت از وزارت ارشاد نداشت، بعد از ساخت یا در حین ساخت پروانه را گرفتند. ماجرا این است که آقای مهدویان بدون مجوز ساخت، فیلم را شروع کرده پس حالا حق اعتراض ندارد. کسی که پروانه ساخت را در ابتدا با ارائه کامل فیلمنامه پیش از تولید نگرفته چطور میتواند پروانه نمایش بگیرد؟
به نظر شما راهحل این مشکل چیست؟
به نظر من اگر قرار است ساترا یا هر نهاد دیگری با همین روش بر شبکه نمایش خانگی نظارت داشته باشد، باید فهرست ممنوعیتها و محدودیتهایش را به صورت روشن و دقیق اعلام کند و همه ممیزیها را در پروانه ساخت ذکر کند نه پروانه نمایش. ممیزی در پروانه نمایش بسیار پرهزینهتر از ممیزی در پروانه ساخت است و در بعضی مواقع اصلا امکان ممیزی در پروانه نمایش برای فیلم وجود ندارد.
به هر حال این فهرست وجود ندارد اما این ذهنیت برای مخاطب پیش میآید کارگردانی که آثار زیادی در ایران ساخته، مگر با چارچوب کار در ایران آشنا نبوده است؟
محمدحسین مهدویان حتما با این مسائل آشنا بوده و حتما موقع ساخت میدانسته این فیلم جنجال به پا خواهدکرد اما روی قدرت خودش حساب کردهبود. روی این که بالاخره میشود جنجال رسانهای کرد، پلتفرم پخشکننده و سلبریتیها هم که مثل همیشه پشت سریال هستند و با این قدرتها احتمالا از این سد عبور خواهد کرد. اصلا کارگردان چون میدانسته این موارد به ممیزی خواهد خورد، پروانه ساخت را نگرفته است. آقای مهدویان از روی کتابی اقتباس کرده که خود کتاب، ۱۰ سال توقیف بوده است. بعد از پخش سریال هم باز کتاب توقیف شده، یعنی جمعا دو سال این کتاب پخش شده است. خب کارگردان وقتی چنین منبع اقتباسی را انتخاب میکند میداند این فیلم حاشیهساز خواهدبود. در حالی که میزان روابط مثلثی و خط قرمزهای فیلمنامه از کتاب بسیار بیشتر است. در این حالت قطعا خود کارگردان از آنچه پیش خواهد آمد مطلع بوده است و در این حالت وقتی کارگردان مجوز ساخت هم نمیگیرد یعنی قرار است از قدرتش استفاده کند.
آخر این ماجرا به کجا میرسد؟
اتفاقا به نظر من اینجا باید قانون بایستد و بگوید آقای فیلمساز! حق نداری زور بگویی و چون سلبریتی هستی و با سلبریتیها رفیقی و پلتفرم پخش فیلم هم پشتت است، بخواهی قانون را دور بزنی. قانون برای همه یکسان است. پروانه ساخت را قانونی و به موقع بگیر و نهادی هم که پروانه ساخت را روی فیلمنامه کامل داده موظف است پای فیلم بایستد. ضمن این که شما فیلمساز ارزشی بودهای و در ایران کار کردهای و با چارچوبها و خط قرمزهای فرهنگی این کشور هم کاملا آشنایی.
علیرضا رافتی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم