سازمان هواشناسی کشور هشدار داد

افزایش دمای سه استان به بیش از ۵۰ درجه

احتمالا فکرش را هم نمی‌کردید که کولر این همه کاربرد مختلف داشته باشد

کاربردهای شگفت‌انگیز یک خنک‌کننده

همیشه فکر می‌کردم آن روزها، توی آن شرجی امیدیه، توی آن هوای گرم و مرطوب، زیر آفتابی که خانه را تبدیل به یک آون توستر حرفه‌ای با چند دستور پخت متفاوت می‌کرد و حتی آب توی لوله‌ها را آنقدر داغ می‌کرد که ما نیمی از سال چیزی به نام آبگرمکن نداشتیم و مجبور بودیم آفتابه دستشویی را از آب سرد کن پر کنیم چطور می‌توانستیم با یک کولر آبی زنده بمانیم؟
کد خبر: ۱۳۲۵۳۸۳

بعد یادم می‌آمد که آبله مرغان گرفته بودیم و در حالی که بدن مان هم می‌خارید لخت می‌خوابیدیم روبه‌روی دهانه کولر آبی و اگر یک قدم از آن دریچه بزرگ حلبی فاصله می‌گرفتیم همان رطوبتی که از توی دهانه کولر بیرون می‌آمد تبدیل به شرجی خفه‌کننده‌ای می‌شد که اینقدر چگالی بخار آب در اتمسفر خانه بالا می‌رفت که راه‌رفتن خودش یک جور آب‌درمانی محسوب می‌شد.

حالا همین مایی که عرض کردم خدمت مبارک‌تان، تا برق قطع می‌شود شروع می‌کنیم به لیتر لیتر عرق ریختن، آن هم زیر سایه و وسط تهران! اینها را گفتم که بگویم کولر اینقدر در زندگی ما مهم شده که انگار بدون حضور مبارکش نمی‌توانیم یک ساعت هم سر کنیم، هرچند کپرنشین‌ ها به یک سایه و نسیمی که خدا می‌فرستد هم قانع هستند. به هرحال چون بنده چاق که البته نه، تپل بانمک محسوب می‌شوم، کولر را خیلی دوست دارم و این بار به جای مخالفت می‌خواهم برخی کاربری‌های عجیب کولر را بنویسم.

چیست و با ما چه می‌کند

مکانیسم کولر خیلی ساده است، هوا را می‌گیرد، خنک می‌کند، بعد فوت می‌کند! این اصل کاری است که کولرها از کولرهای ارزان‌قیمت خانگی گرفته تا اسپلیت‌های ایستاده و دیواری و کولر ماشین انجام می‌دهد، حالا یک کولر با پوشال خیس این کار را انجام می‌دهد، یک کولر با گاز فرئون و یک کولر با استفاده از گاز R۲۲ که اصلا هیچ کدام از اینها مهم نیستند.

مهم این است که مکانیسمی که با سه جمله ساده قابل تعریف است مثل کارت بانکی، زندگی ما را دست خودش گرفته و حتی نمی‌توانیم روزهای بدون کولر را تصور کنیم.

این‌که انسان تن‌پرور شده و خودش را وابسته به تکنولوژی کرده یا اختراع زاده نیاز است و ما چون به سرما نیاز داشتیم را بعدا در یکی از مجلات علمی و فلسفی که الحمدلله همه هم اهل خواندن آن هستیم به خوبی توضیح خواهیم داد، اینجا فقط می‌خواهیم چند نوع روش برخورد با کولر را بررسی کنیم.

آن اتاق دانشجویی

خانه دانشجویی ما در یک ساختمان دو طبقه واقع شده بود که فرزندان بزرگ‌تر صاحبخانه که متاسفانه در زمره دوستان خوب ما قرار گرفتند در نیم طبقه زیرزمین زندگی می‌کردند.

به نسبت تهران و آن خوزستانی که در بالا عرض کردم، اراک شهر خنکی است و کل ساختمان یک کولر داشت که دو شاخه از کانال کولر به ما طبقه دومی‌ها می‌رسید و دو شاخه به طبقه پایین می‌رفت.

طبقه ما دو اتاق داشت که یکی کولر داشت و دیگری نداشت و آن که کولر نداشت بهارخواب بود، چون فقط بهارها می‌شد در آن خوابید، پاییز هم که اصولا کسی نمی‌خوابید اینقدر ما اهل درس بودیم!

زمستان‌ها به خاطر سرما تعطیل بود و تابستان‌ها به خاطر گرما و ما در آن را قفل کرده بودیم و اگر دستمان می‌رسید مثل شهرداری یک نیوجرسی جلوی آن می‌گذاشتیم تا خدایی نکرده انرژی ذخیره شده مصرف نشود.

کانال کولری که به هال، پذیرایی و آشپزخانه هم سرویس می‌داد عملا طرفی نمی‌بست و ما تمام امورات خود را در آن اتاق کوچک انجام می‌دادیم، به عبارتی ما یک خانه ۱۲۰ متری اجاره کرده بودیم که عملا یک اتاق هشت متری بود و بقیه خانه حیاط محسوب می‌شد و حتی یکی دو بار پیش آمد که بچه‌ها زباله‌ها را پشت در اتاق خواب گذاشتند.

فرزندان معزز صاحبخانه هم به خاطر این‌که پدر آنها را در زمره لوازم خانگی دسته‌بندی کرده بود و در زیرزمینی با شرایط انباری زندگی می‌کردند خیلی زود با ما طرح رفاقت ریختند و دو نفری به جمع چهارنفره ما در آن اتاق اضافه شدند، فضا جوری بود که اگر می‌خواستیم هم نمی‌توانستیم درس بخوانیم که به لطف خدا ما اصلا قصدی برای این کار هم نداشتیم. فقط بیدارشدن صبحگاهی و بازکردن گره دست و پای بچه‌ها از هم یک مقدار سخت بود. اما صاحبخانه که صبح‌ها برای بیدارکردن پسرها نمی‌توانست وارد خانه ما شود از یک دکمه استفاده و کولر را خاموش می‌کرد و ما که اگر با این استعداد نفراتی که در آن اتاق یادشده بودیم در سردخانه بیمارستان هم بودیم از گرما بلند می‌شدیم و بیرون می‌رفتیم، این تنها مورد گزارش شده در جهان تا آن زمان است که برای بیدارکردن کسی از کولر استفاده شده است.

کولر برای آموزش

یکی دیگر از کاربردهای نامتعارف کولر روشن‌نکردن آن است، به جز تاکسی‌ها و برخی رانندگان اتوبوس‌ که در قدیم کولر را یک وسیله لاکچری می‌دانستند و معتقد بودند هوای بیرون خنک است و الکی کولر روشن نمی‌کردند، نمونه دیگری نیز بود که در اینجا توضیح خواهم داد.

ما به همراه یک راهنمای کاربلد، برای تهیه مستند از مناطق جنگی غرب کشور به گیلانغرب رفته بودیم و این راهنمای کاربلد، کولر تویوتای آخرین مدل را طوری خاموش می‌کرد که خود تکنیسین‌های ژاپنی هم نمی‌توانستند دوباره کولر را روشن کنند، طوری برخورد می‌کرد که تصور می‌کردی این ماشین اصلا کولر ندارد و همیشه تاکید می‌کرد که من می‌خواهم شما بدانید که رزمنده‌ها در زمان جنگ در چه شرایطی اینجا می‌جنگیدند.

ما شرایط را پذیرفته بودیم و همین طور در حین دانستن به سر می‌بردیم که یکی از تصویربرداران از کوره در رفت و با زبان خوش توضیح داد که آن رزمندگان رفتند و جنگیدند که ما امروز در آرامش باشیم و راحت بتوانیم کولر ماشین را روشن کنیم و بعد توضیح داد که ما الان داریم می‌دانیم و دیگر بیشتر از این نمی‌خواهیم دانست! شاید به نظر شما این جملات از نظر دستوری صحیح نباشد، اما در آن گرما و آن وضعیت چیز بهتری نمی‌شد گفت!

از فردا وقتی توی پیکان می‌رفتیم به این فکر می‌کردم اگر بیشتر تلاش می‌کردیم قانع می‌شد، حالا اما قانع هم بشود فایده‌ای ندارد.

کولر برای آبروداری

یک مدل دیگر کولر هم استفاده جهت آبروداری است، این مورد آخری را در جنوب کشور خودمان و البته در عراق دیدم، آنها ممکن است خودشان را طوری خنک کنند که ما یادمان رفته مثلا عراقی‌ها و البته عرب‌های خوزستان خودمان می‌روند توی یک سایه و لبه‌های دشداشه‌ها را تا زانو بالا می‌دهند، یا کرمانی ها، سیستان و بلوچستانی‌ها و هرمزگانی‌ها به لبه‌های کپرها شاخه‌ای نخل آب‌زده آویزان می‌کنند و بوشهری‌ها زیر بادگیرهای سنتی جمع می‌شوند، اما برای مهمان یک اتاقی دارند که کولر گازی دارد.

آنها کولر را برای آبروداری و برای مهمان روشن می‌کنند، کولری که شاید در طول سال هیچ وقت خودشان از آن استفاده نکنند، مثلا عراقی‌ها ممکن است اربعین به اربعین آن را راه بیندازند تا مهمان‌ها را زیر آن بخوابانند، یا جنوبی‌های خودمان که توی حساب و کتاب‌شان پول برق کولر برای مهمان یک چیز دیگری است انگار!

بعضی‌ها هم مثل مرزنشین‌ها کولر را برای کولبری می‌شناسند، به هرحال این هم یک نوع کاربری کولر است دیگر، از سیلی بهتر صورت کارگر را سرخ می‌کند، هرچند بادی از آن کولرها جگر کسی را حال نمی‌آورد و کسی را خنک نمی‌کند.

وقتی با یک دکمه کولر را روشن می‌کنیم و زیر آن لم می‌دهیم یاد آن آدم‌های دسته آخری هم باشیم، اتفاقی نمی‌افتد.

مرتضی درخشان - روزنامه نگار و رئیس جمهوری که مثل مردم عادی از کولر آبی استفاده می کند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها