افشای راز مرد میانسال که 20 سال قبل همسر و فرزندش را به قتل رسانده‌ بود خاطره یکی از کارآگاهان پلیس آگاهی است

رازگشایی از جنایت 20ساله

تشریح قتل هوو در جلسه دادگاه

پسرم را کتک زد، خفه‌اش کردم

زن جوان که متهم است پس از قتل هوویش و آتش زدن جسد او فرار کرده بود، در جلسه دادگاه به تشریح قتل و زندگی خود پرداخت.
کد خبر: ۱۳۲۵۳۷۷

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته و پس از کشف جسد سوخته زنی در خانه‌اش اطراف تهران آغاز شد.

بررسی‌ها نشان داد، این زن به نام صدف پس از قتل در خانه به آتش کشیده شده است.

شوهر صدف در جریان تحقیقات گفت: من دو همسر داشتم که در این خانه زندگی می‌کردند. همسر اولم به نام غزاله بعد از قتل هوویش و آتش زدن جسد او به نقطه‌ای نامعلوم گریخته است. با اطلاعاتی که پلیس به دست آورد، غزاله را در خانه برادرش در اصفهان دستگیر کردند.

او در بازجویی‌ها به قتل هوو اعتراف کرد و شوهرش هم از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد. با تکمیل تحقیقات با توجه به شناسایی نشدن خانواده مقتول، رئیس قوه‌قضاییه از طرف فرزند صغیر او درخواست دیه را مطرح کرد.

پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم درحالی که در تحقیقات به قتل اعتراف کرده بود، منکر کشتن هوویش شد و گفت: چند سال قبل شوهرم صدف را در بهشت‌زهرا دید و به خانه آورد و به من گفت، این زن من است و باید با هم زندگی کنید. من با صدف اختلاف داشتم اما او را نکشتم.

رئیس دادگاه: چرا در دادسرا به قتل اعتراف کردی؟
متهم به قتل: شوهرم مرا مجبور کرد، اعتراف کنم. او در اداره آگاهی تهدید کرد اگر به قتل اعتراف نکنم، افرادی را بیرون از بازداشتگاه دارد که برادر و مادرم را به قتل می‌رسانند.

در ادامه، رئیس دادگاه از متهم خواست واقعیت را بگوید که بعد از صحبت‌های قاضی پرونده، غزاله به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: چهار سال قبل از قتل، شوهرم صدف را به خانه آورد و خواست با ما زندگی کند. صدف باردار بود که بعد از تولد فرزندش، شوهرم مدعی شد او فرزندش نیست اما به این بچه خیلی محبت می‌کرد و من و فرزندم را فراموش کرده بود. صدف با کارهایش باعث شد، شوهرم من و پسرمان را کتک بزند و زندگی را برایمان تلخ کرده بود. آخرین بار صدف، پسرم را کتک زد که عصبانی شدم و به طرف او حمله کردم و روسری را دور گردنش گره زدم. وقتی از خانه فرار می‌کردم، او نبض داشت و فکر می‌کنم به خاطر این‌که تشنج می‌کرد، فوت شده است. به خانه بردارم رفتم که آنجا دستگیر شدم.

رئیس دادگاه: چرا پسرت را با خود نبردی؟
متهم به قتل: همسرم اجازه نمی‌داد او را از خانه خارج کنم.

رئیس دادگاه: چرا جسد را آتش زدی؟
متهم به قتل: من این کار را نکردم.

پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات دادگاه برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

گروه حوادث روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها