دهها هزار تن از مردم افغانستان به شهادت رسیدند. بیش از یك تریلیون دلار پول به فنا رفت و حالا آنها برمیگردند. در حالی كه طالبان را به رسمیت شناختهاند. نام آنان را از لیست گروههای تروریستی زدودهاند و سرگرم رایزنی برای حذف نام رهبران آنها از لیست سیاه سازمان مللاند.
در جریان اشغال شهرها گزارشهایی از رفتارهای شاذ طالبان میرسد. به طور مثال بیرون كشیدن جنازههای دفنشده در منطقه پاتو در استان دایكندی، یا آتش زدن دكانها و خانههای مردم بدخشی در استان قندوز كه به آواره شدن انبوهی از آنان انجامید.
طالبان بسیار تلاش میكند خود را متفاوت از قبل نشان دهد. در ایران نیز كسانی مدعی تغییر آناناند. اما در عمل شواهد خلاف این است. فعلا آنها قدرتهایی جزیرهای و منتشر در سراسر افغانستاناند. اینكه فردی یا حتی شورایی مدعی كنترل و هدایت همه آنها شود، عقلانی نیست. هركدام از این هستههای مسلح قدرت، كار خود را میكنند.
آنها پرچم سفید طالبان را باخود دارند، اما لزوما به طالبان پاسخگو نیستند. آنچه پیشروی طالبان را خطرناك میكند، این واقعیت است. بهطور خاص نیروهایی كه در شمال افغانستان میجنگند، بومی نیستند. بهطور خاصتر اگر بگویم، در شمالشرق و استان بدخشان.
وقتی طالبان دولتی مستقل شدند و چند كشور دنیا هم آنان را به رسمیت شناخته بود، نتوانستند وارد بدخشان شوند. آنها ۹۰ درصد افغانستان را تصرف كرده بودند. دره پنجشیر، استان بدخشان و شمال استان تخار همان 10 درصد مقاوم بود.
مناطقی كه سنگرهای احمد شاه مسعود در آنجا بود. او در این منطقه توانست پیشروی برقآسای طالبان را متوقف كند. اینبار اما طالبان از همین مناطق سربر كردند. دیشب پنج شهرستان استان بدخشان یكجا و بدون كمترین درگیری با تمام امكانات سقوط كرده و به دست طالبان افتاده است. طالبان این مناطق بومی نیستند. حتی طالب نیستند. اینها طی یكی دو سال گذشته به مرور به آنجا منتقل شدند. همه مردم منطقه به این مهم واقفاند. پروژهای بزرگ در شمال و به طور خاصتر شمالشرق افغانستان در حال وقوع است. اگر اولین مركز استانی كه سقوط میكند، فیضآباد مركز استان بدخشان باشد، عجیب نخواهد بود. دوستان ایرانی باید متوجه این حقیقت باشند.
خشنودی طالبان از توافق با آمریكا
بهنظر میرسد طالبان از توافق حاصله با دولت آمریكا بسیار خشنود است. در مذاكرات صلح دوحه، آنها خواستار این بودند كه توافقنامهشان با آمریكا اساس گفتوگوها باشد. در سمت دیگر، دولت افغانستان نیز همین حال را دارد.
امرا...صالح معاون اول آقای غنی در پی سفر با ایشان به آمریكا و ملاقات بایدن، مدعی شد پربارترین سفر این سالها به آمریكا را داشتهاند. اینجا این سوال پیش میآید. چطور هم طالبان و هم دولت افغانستان در حالی كه در جنگی خونین با هماند، از توافق با یك مرجع مشترك تا این اندازه راضی و شادماناند؟ چطور هر دو آنها توافقشان را با آمریكا بهترین و راهگشا میدانند؟ سه احتمال میتوان داد.
یك: آمریكا با یكی از طرفین به توافق كامل رسیده و با دیگری بازی كرده و درحال قربانی كردن اوست.
دو: هر دو طرف از آنچه بناست رخ دهد، آگاهاند و با واسطه بر سر آن توافق كردهاند. لذاست كه جنگ، اغلب جدی نیست و شهرها با كمترین درگیری تصرف میشود زیرا هر دو از نتیجه نهایی آگاهاند. تنها مردم غریب و گروههای حاشیهای هستند كه جانهای شیرینشان فدا میشود.
سه: آمریكا هر دو طرف را بازی داده و نقشه سومی در راه است كه پس از پیاده شدنش، همه طرفها از آنچه رخداده، متحیر میشوند.
لذاست كه بایدن دیروز در پاسخ به سوالی درباره افغانستان گفت دیگر به پرسشی دراینباره پاسخ نمیدهد و حرف از اهمیت تعطیلات آخر هفتهاش زد. آنها خیالشان راحت است.
میدانند قرار است چه اتفاقی رخ دهد وچهبسا همه را نیز بهنحوی راضی كرده و بدون شرح نقشه اصلی به هر طرف داخلی، منطقهای و بینالمللی سهمی دادهاند، لذا خود از همه زیر و بم كار آگاهاند، اما امكان افشای عمومی آن نیست.
بهگمان من، گزینه سوم احتمال وقوع بیشتری دارد. طالبان یكبار ناخواسته در چنبر القاعده قرار گرفت. ناچار شد برای حفظ اسامهبنلادن از بود و نبودش بگذرد.
آنها دولتشان را فدای یك نفر كردند. دلخواهشان نبود. اما در راس فرماندهان میدانی، باورمندان به بنلادن بیشتر از باورمندان به ملاعمر بودند. لذا نتیجه آن شد كه گفتم. گویا اینبار هم بهشكلی دیگر تاریخ در حال تكرار
است.
آمریكا سرگرم تكرار سناریوی لیبی در افغانستان
اینبار هم بخشی از بدنه طالبان كه رویای امارت اسلامی در سر میپرورد و آن را در میدان جنگ میجوید، وقتی از خواب برمیخیزد كه فرماندهان میدانی با داعش بیعت كردهاند. بعید نیست آمریكا سرگرم پیادهسازی و تكرار سناریوی سوریه یا لیبی در افغانستان باشد. ممكن است هر دو سوی جنگ خونین امروز در پایان بازنده باشند. گروه سومی در غبار جنگ پدیدار شود و تمام امور را به دست گیرد.
هرچه هست باید پذیرفت اوضاع پیچیدهتر از چیزی است كه اغلب كارشناسان این حوزه تلقی میكنند. معنای بسیاری از پیوستها و گسستها در دوسوی جبهه، نامعلوم است. كسی قادر به فهم آنها نیست حتی پاكستان كه چند دهه است تمام حیثیت خود را در سبد طالبان گذاشته، به اشتباهش اعتراف میكند.
آنها گفتند اسلامآباد از تصرف كابل با جنگ و برقراری حكومتی با زور حمایت نمیكند. حتی روسها با وجود تمام خطراتی كه آشكارا آنها را تهدید میكند، فقط تماشاگرند و اقدام پیشگیرانهای نمیكنند. گویا همه پی بردهاند پشت پرده اتفاقاتی در حال وقوع است.
كنشها به هیچوجه با اتفاقات پرتنش میدان همخوان نیست. بهگمانم اینروزها باید صبور بود و از اظهارنظرهای عجولانه پرهیز كرد.
محمدحسین جعفریان - کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد