به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، رسیدگی به این پرونده از صبح چهاردهم مرداد سال 1396 با گزارش جنایتی در بلوار تعاون تهران آغاز شد. با حضور تیم جنایی در محل مشخص شد، داماد 40 ساله خانواده با ورود به خانه پدرزنش، همسرش مهسا 39 ساله و مادرزنش را با ضربه های چاقو به قتل رسانده است. پدرزنش نیز مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته بود كه به بیمارستان منتقل شد.
متهم به نام اسماعیل كه در صحنه جنایت حضور داشت، به ارتكاب قتل اعتراف كرد و گفت كه همسر و مادرزنش را به قتل رسانده است.
اسماعیل در اعترافات اولیه، مدعی شد به خاطر دخالت اعضای خانواده همسرش مرتكب این جنایت شده و در اظهاراتش به بازپرس گفت: «شب قبل، همسرم همراه اعضای خانوادهاش به عروسی یكی از بستگان خود رفت اما من به عروسی نرفتم؛ پس از پایان عروسی منتظر بازگشت همسرم به خانه بودم اما او نیامد و گفت كه شب در منزل پدریاش میماند؛ آن شب تنها در خانه ماندم تا اینكه صبح به خانه پدرزنم رفتم. ابتدا پسر پنج سالهام را به خانه خواهرم بردم و پس از آن به خانه پدرزنم بازگشتم؛ طی درگیری، همسرم، مادرزنم و پدرزنم را با ضربات چاقو زدم و پس از دقایقی مأموران در محل حاضر شده و مرا دستگیر كردند. مدتی است بیماری روحی و روانی و اسكیزوفرنی دارم، به خاطر همین بیماری یك هفته هم در بیمارستان بستری شدم، پزشك برای من دارو تجویز كرد اما داروها فایدهای نداشت، دو سال است شبها نمیخوابم و به همین دلیل همیشه عصبانی هستم، حتی قرص خواب هم بخورم، خوابم نمیبرد.»
پس از این اظهارات، بازپرس جنایی تهران دستور داد تا متهم برای بررسی صحت روحی و روانی توسط كارشناسان پزشكیقانونی معاینه شود كه كارشناسان پزشكیقانونی پس از دوبار بررسی وضعیت روحی و روانی متهم، اعلام كردند وی هنگام ارتكاب جرم فاقد جنون بوده است.
با تكمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده با صدور كیفرخواست به دادگاه كیفری یك استان تهران ارسال شد. در این جلسه وكیل اولیای دم برای اسماعیل درخواست قصاص كردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: «اتهامم را قبول دارم و از اینكه نتوانستم پدرزنم را بكشم، ناراحت هستم. ابتدا باید سراغ پدرزنم میرفتم و او را میكشتم.»
وی درباره انگیزه قتل گفت: «18 سال قبل با مهسا ازدواج كردم. هر دو در اداره پست كار میكردیم و من برای رفاه همسر و پسرمان گاهی شبها هم در اداره پست میماندم. مدتی بود به بیماری روانی مبتلا شده و شبها نمیتوانستم بخوابم. همین باعث شده بود، همیشه عصبی باشم. همه افراد را به شكل گرگ میدیدم. به پزشك مراجعه كردم. دكتر گفت اگر دیرتر مراجعه میكردم، بهدلیل بیخوابی میمردم. دكتر داروهایی به من داد اما این داروها هم اثر نكرد. اوضاع روحیام بد شده و همین باعث اختلاف من و همسرم شده بود. به مهسا گفتم مهریهات را ببخش تا از هم جدا شویم، اما او قبول نكرد. درگیری ما ادامه داشت تا اینكه شب قبل از قتل به عروسی رفت و شب را در خانه پدرش ماند. روز بعد به آنجا رفته و سر همین موضوع درگیر شدیم. دخالتهای پدر و مادرزنم باعث شد كنترل اعصابم را از دست بدهم و به روی آنها چاقو بكشم.»
رئیس دادگاه: «چرا همسرت با طلاق مخالف بود؟»
متهم: «او قبول نمیكرد بعد از طلاق بچه را به من بدهد. میدانستم بعد از طلاق ازدواج میكند و نمیخواستم بچهام زیر دست ناپدری بزرگ شود. پدرزنم هم میگفت مهریه دخترم را تا قران آخر میگیرم. درواقع پدرزنم اجازه نمیداد من و مهسا جدا شویم.»
در ادامه وكلای متهم به دفاع پرداخته و خواستار برائت متهم باتوجه به مدارك پزشكی موجود در پرونده و بیماری روحی و روانی او شدند.
پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
گروه حوادث روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛