حالا طرف اسرائیلی پرقدرت در ارائه روایت از مناقشات غاصبانه خود با فلسطین، وارد شده و جریان اصلی را حتی در سینمای هنری و روشنفكری جهان به دست گرفته تا بگوید «انسانی» یعنی این كه دست از جنگ و خسته كردن مردم برداریم و كنار یكدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم.
میشود گفت كه معنای «انسانی» به درامهای عاشقانه میان دختر اسرائیلی و پسر فلسطینی یا برعكس، فرو كاسته شده و همه هم مذبوحانه تلاش میكنند عشق را در برابر جنگ قرار دهند تا كسی نپرسد اگر آنقدر عاشقانه بود، جنگ اصلا از كجا شروع شد؟! اما یك معنای مظلوم و در حاشیه نشسته از «انسانی» هم وجود دارد كه حرفی از آن به میان نمیآورند و مانند فیلم كاستا گاوراس آن را از پرده پایین میكشند.
مسؤول این تجاوز و نسلكشی و بیرون راندن ساكنان یك خاك از خانههایشان كیست؟ چه كسی بابت این انبار تسلیحات هستهای در خاورمیانه كه كینه توزانه در چشم همه همسایگانش چشم دوخته، پاسخگوست؟ عبارت «انسانی» این روزها حتی فضای فرهنگی خودمان هم ناكارآمد شده است. شاید یك روز از خودمان به عنوان ساكنان سرزمینی كه سالهاست روی زمین و در میدان، مساله فلسطین را صدر سیاست خارجی و كنش خود در منطقه و محور مقاومت قرار داده، بپرسیم آیا ما با كمكاری در ارائه روایت درست از ماجرای فلسطین، یك مساله «انسانی» را كه دستكم از سال 1948 به بعد مهمترین دغدغه روشنفكران و آزادمردان جهان بوده، به یك مساله «صرفا سیاسی» تقلیل ندادهایم؟ باید كاری كرد كه آن روز خیلی دیر نباشد.
بازگشت به حیفا 1982 / فلسطین / قاسم حولفقط این نیست كه قاسم حول، كارگردان مشهور عراقی كه فیلمهایش را به مناقشات و جنگهای سده اخیر در خاورمیانه اختصاص داده، فیلم «بازگشت به حیفا» را ساخته باشد یا اینكه غسان كنفانی، رماننویس نامدار فلسطینیالاصل مهاجر كه موساد، او را در سال 1972 در بیروت به همراه خانوادهاش ترور كرد، رمانی را به همین نام نوشته باشد كه یك دهه بعد توسط قاسم حول اقتباس شده است. حتی اهمیت «بازگشت به حیفا» فقط از این جهت هم نیست كه داستان آن به بازگشت یك خانواده اخراج شده از خانهشان در سرزمینهای اشغالی پس از 20 سال میپردازد. بلكه ماجرا از این قرار است كه نسخه سال 1382 اقتباسی از رمان نویسنده مشهور فلسطینی، عملا یك زلزله بیسابقه در تولید سینمایی در سرزمینهای اشغالی را در سالهای پرفرازونشیب دهه 80 میلادی به راه انداخته است.
نشریه «انتفاضه الكترونیك» در سال 2007 گزارش میكند كه تمام هزینه این فیلم از طریق جمعآوری پول از فلسطینیان توسط «جبهه آزادی بخش فلسطین» در همان دوره تامین شده است. فیلمی كه هرچند كارگردان آن، فلسطینی نیست، اما به عنوان اولین فیلم رمانتیك تخیلی فلسطینی شناخته میشود. در همان سال، فلسطینیان ساكن كمپهای شمال لبنان مهمترین بخش تامینكنندگان مالی این فیلم و البته تماشاگران را تشكیل میدادند. چراکه سه ماه قبل از آغاز فیلمبرداری و شروع روند تولید، تیم تهیه آن در دو كمپ «نهر البارد» و «البداوی» آغاز تولید را اعلام و درخواست كمك و جلساتی را در میدانها، مراكز شغلی و مساجد برگزار كرده بود. جالبتر این كه برای سكانس روز نكبت در ابتدای فیلم، حدود 4000 نفر از مردم در همه سنین به عنوان هنرور كمك كردند، حتی لباسهای دوره نمایشداده شده در فیلم یعنی مرتبط با سال 1948 را خود آنها به صحنه آوردند و ماشینها و قایقهای قدیمی هم توسط ماهیگیران لبنانی به اجاره برای تولید فیلم داده شد.
نسخه سال 1982 از رمان «بازگشت به حیفا» را به عنوان تنها و مهمترین فیلم دوره سوم سینمای فلسطین مابین سالهای 1968 تا 1982 میشناسند كه البته وقتی سازمان آزادیبخش فلسطین مجبور به خروج از فلسطین و اقامت در بیرون شد، همه آرشیو این فیلم به شكلی مرموز از بین رفت و همچنان سوالات درباره این اتفاق بیپاسخ ماندهاند. هرچند سه سال پیش، آرشیو وزارت دفاع اسرائیل اعلام كرد كه تعدادی از فیلمها در این آرشیو موجود است و پس از خروج از طبقهبندی محرمانه، منتشر خواهند شد. احتمال میرود كه آرشیو «بازگشت به حیفا» هم در میان آنها باشد.
روشن است كه فیلم از بسیاری جهات برای اسرائیل مهم است و شاید به همین خاطر باشد كه سال 2015 بالاخره صدای روایت فلسطینی از ماجرای حضور غاصبانه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، در تئاتر اسرائیل و از همین حلقوم، دوباره شنیده شد. از آنجا كه تئاتر جریان اصلی اسرائیل عادت ندارد روایت فلسطینی از «روز نكبت» را به نمایش بگذارد، روی صحنه رفتن اقتباسی از رمان «بازگشت به حیفا»ی كنفانی، اتفاقی مهم در تاریخ تئاتر اسرائیل از نظر خودشان محسوب شد.
دره گرگها: فلسطین 2011 / تركیه / زبیر ساسمازسینمای تركیه هم سینمای قدرتمندی از حیث ابعاد در منطقه محسوب میشود و هم نمیخواهد در میان معارضان عرب و ایرانی اسرائیل، روایت خود را از دست بدهد. شاید از همین جهت باشد كه جریان اصلی فیلمسازی تركیه هم در دومین سری از مجموعه فیلمهای «دره گرگها» در سال 2008 به سراغ مساله فلسطین آمد تا ماجرای یك گروه كماندویی تركیه را روایت كند كه مأموریت دارند به فلسطین اشغالی بروند و فرمانده اسرائیلی را كه مسؤول حمله اسرائیل به كاروان كمكرسانی غزه است، به جزای اعمالش برسانند. جالب آنكه وقتی روند تولید این فیلم در سال 2008 آغاز شد، هرچند، چند سالی بود كه نوار غزه زیر فشار سنگین اسرائیل از هرچیزی حتی غذا و دارو محروم شده بود، اما هنوز ماجرای حمله ارتش اسرائیل به كاروان حامل كمكهای مردم جهان به غزه در سال 2010 رخ نداده بود. داستان از قضا به شكلی قابل پیشبینی و البته غیرمنتظره به این واقعه متصل شد و در جریان تولید آن اثر گذاشت. فیلم یك سال بعد از این واقعه به نمایش درآمد و زیر فشار سنگین پروپاگاندای اسرائیلیها، فیلمی ضدیهودی نامیده شد و باعث شد تا فروش آن در آلمان و برخی كشورهای دیگر تحتتاثیر قرار گیرد و لابی صهیونیستی مانع اكران آن شوند. با اینهمه مانع فروش میلیونی این فیلم در تركیه نشد.
حنا ك. 1983 / فرانسه / كاستا گاوراسكاستا گاوراس، كارگردان مشهور یونانی را در ایران معمولا با فیلم «z» میشناسیم؛ آن هم بیشتر با موسیقی مشهور و بهیادماندنیاش كه میكیس تئودوراكیش، آن را نواخته و به یادگار گذاشته است. اما اثر جنجالی او در سال 1983 با نام «Hanna K» در ایران كمتر دیده و شناخته شده است. فیلم داستان شخصیتی به نام حنا كافمن، یك یهودی آمریكایی مهاجر به اسرائیل كه از فرزندان یهودیان نجاتیافته از هولوكاست هم هست را به تصویر میكشد. شخصیتی كه حقوق خوانده و حالا برای دفاع از سلیم بكری، یك فلسطینی متهم به ترور قرار است در برابر دادگاه اسرائیل قرار گیرد. حنا این پرونده را پیروز میشود، اما بكری به اردن تبعید میشود. البته حنا تحقیقاتش را ادامه میدهد و متوجه میشود كه از روستای بكری هیچچیز باقی نمانده و علت مناقشات سلیم هم همین مساله بوده است. دولت از هراس افشای نتایج تحقیقات بر این اساس تلاش میكند تا با او وارد معامله شود، اما حنا كوتاه نمیآید. پس از نمایش فیلم، گروههای هوادار اسرائیل بابت نمایش سمپاتیك و همدلیبرانگیز فلسطینیان در این فیلم، ابراز نگرانی كردند. اما ماجرا به همینجا ختم نشد. فیلم اكرانش را در آمریكا آغاز كرد، اما موجی از نظرات منفی روی آن سرازیر شد تا بالاخره فیلم از پرده پایین كشیده شود.
اینك بهشت 2005 / آلمان- فرانسه- فلسطین- هلند / هانی ابواسعدقبل از فیلم «عمر»، هانی ابواسعد با سوژه جنجالیاش در فیلم «اینك بهشت» و ورود و خروج پر سر و صدایش به اسكار، با آن شناخته شده بود. داستان فیلم به دو دوست از دوران كودكی به نامهای سعید و خالد میپردازد كه حالا برای عملیاتی انتحاری در تل آویو انتخاب شدهاند و بازنمایی فیلم از دو عنصر انتحاری، همه آن چیزی است كه موفقیت فیلم مرهون آن است. عملیات خالد به دلایلی در نزدیك موضع لغو میشود و در همین حین سعید، سوار بر اتوبوسی كه قرار است آن را منفجر كند، به كودكی برمیخورد و برای انجام عملیات به تردید میافتد.
سایر انگیزههای درونی سعید نیز در طول این عملیات با حضور دختری یهودی كه عاشق او شده و پدری كه برای اسرائیلیها كار میكرده، به چالش كشیده میشود. میشود گفت كه هانی ابو اسعد كه هر دو فیلمش مورد استقبال منتقدان جریان اصلی قرار گرفته، با وارد شدن به درون جبهه فلسطینی و ارائه روایتی لغزان و پرتردید از آنچه سالها باورهای این جبهه را شكل داده، تلاش میكند تا به جای نمایش ظلم و خشونت طرف اسرائیلی، روی ضعف و تردید طرف فلسطینی سرمایهگذاری كند. فیلم دیگر او «عمر» كه سال 2013 ساخته شد هم با نمایش عشق میان یك دختر اسرائیلی و یك پسر فلسطینی، همین دستخط را دنبال میكند. با تمام اینها وقتی فیلم اینك بهشت میخواست به عنوان نماینده كشور فلسطین در بخش نامزدهای بهترین فیلم خارجی وارد اسكار شود، آكادمی مانع از این كار شد. چراكه فلسطین را به عنوان یك كشور مستقل در آمریكا به رسمیت نمیشناخت. این اتفاق بیش از هر چیز نشان میداد كه حتی اگر روایت فیلمی، همراه با طرف اسرائیلی و در جهت تقویت آن باشد، باز هم نمیتواند از نظر آمریكاییها، كشوری به نام «فلسطین» را نمایندگی كند!
درخت لیمو 2008 / آلمان-فرانسه-اسرائیل / اران ریكلیس
بیتردید رژیم صهیونیستی دست برتر را در ارائه روایت از مناقشه اسرائیل - فلسطین، در عرصه سینما دارد. چه در سینمای جریان اصلی و سرگرمیساز در خاك سرزمینهای اشغالی، چه در سینمای دورگه اسرائیلی-آمریكایی و سبد فیلم مردم جهان پر شده از فیلمهایی كه خصوصا با نمایش یك رابطه رمانتیك سمبلیك میان یك زن اسرائیلی و یك مرد فلسطینی یا بالعكس، تلاش میكنند عادیسازی روابط میان اسرائیل و فلسطین را ترویج دهند و با رویكردی كه «انسانی» نامیده میشود، ضرورت عبور از فاز جنگی را سمپاتیكسازی كنند. «درخت لیمو» را هم به عنوان محصول سینمای رژیم صهیونیستی نمیتوان بیرون از این زمین بازی و قاعده دانست. اما روایت دستكم از باب همراهی و همدلی با یك زن فلسطینی وارد میشود. این فیلم داستان یك زن بیوه فلسطینی را روایت میكند كه در باغ خود، جایی نزدیك به مرز میان اسرائیل و كرانه باختری، درخت لیمو پرورش میدهد. اما یك روز، وزیر دفاع اسرائیل و خانوادهاش در همسایگی او زمینی خریده و ساكن میشوند و مشكلات او نیز شروع میشود. سرویس امنیتی اسرائیل با این ادعا كه این باغ لیمو تهدیدی برای امنیت آقای وزیر محسوب میشود، حكم نابودی باغ را میگیرد و درصدد نابودی آن برمیآید، اما داستان با اضافه كردن یك خردهقصه رمانتیك بهنحو دیگری پیش میرود. منتقدان و نشریات سینمایی برخلاف گاوراس این فیلم را تحویل گرفتند و بسیار تحسین كردند. هرچند به نظر میرسد كه داستان حاوی رویكردهای ضداسرائیلی است، اما از همین موج تحسینها هم میشود دانست كه رویكرد اصلی فیلم به سمت عادیسازی روابط میان اسرائیل و فلسطین جهتگیری شده است. هرچند فیلم، ساختی معمولی دارد، اما در وبسایت «روتن تومیتوز» با تایید 90 درصدی همراه شد و نیویورك تایمز و دیلیتلگراف و برخی نشریات دیگر جریان اصلی از هیچ نقد مثبتی برای آن كمنگذاشتند. فیلم برنده بخش پانورامای جشنواره برلین هم شد. با اینهمه نمایش رفتار تهاجمی و خشمگین تیم حفاظت وزیر در فیلم و تلاش این خانواده برای نفوذ در حریم یك صاحب زمین فلسطینی، برای خیلیها جالب بود و ظاهرا خلاف انتظارها از سینمای اسرائیل به نظر میآمد، حتی اگر همسر این وزیر در بخشی از فیلم در مصاحبهای تلویزیونی با شكلی مظلومانه اعلام كند كه «آرزو داشتم كاش میتوانستیم همسایههای بهتری برای هم باشیم».
منبع: فاطمه ترکاشوند - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم