این مجموعه در نوع خود اتفاق تازهای بود و باعث شد مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند و تولید آن به فصل دوم هم برسد. اصغر توسلی یکی از کارگردانان این مجموعه پس از بیست و اندی سال مدتی است ساخت فصل دوم «روزگار جوانی» را باانگیزهتر از گذشته آغاز کرده است.
در این مجموعه هم پنج دانشجوی جوان همخانه و از قضا مستاجر عباس آقا میشوند. عباس آقا را که یادتان هست؟ بیوک میرزایی که نقش پدر جیران را بازی میکرد و مخالف ازدواج دخترش با یکی از دانشجوها به نام حمیدرضا با بازی نصرا... رادش بود و در نهایت هم آنها با هم ازدواج کردند و هر کدام از دانشجوها راهی سرنوشت خود شدند. حالا عباس آقا بعد از ۲۰ سال صاحب یک خانه باغ شده و یکی از طبقات را به پنج دانشجو اجاره میدهد و قرار است شاهد ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری که برای اهالی این ساختمان پیش میآید باشیم.
جامجم به پشت صحنه این مجموعه رفته و گزارشی از روند تولید این مجموعه داشته و با عوامل آن گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
خانه باغی حوالی کاخ نیاوران
انتهای بنبست ترانه حوالی نیاوران خانه باغی است که تیم سازنده این مجموعه از سال گذشته در آنجا مستقر شدهاند. خانهای در محلهای کاملا ساکت و بیسر و صدا که فضاهای خوبی هم برای تصویربرداری دارد. در خانه باغ باز است و چند نفر از عوامل در حال رفت و آمد هستند. اتومبیلی هم در حیاط پارک شده که مربوط به عباس آقاست. سقف حیاط هم پر از گلهای زیبا و معطری به رنگ بنفش است. وارد ساختمان دو طبقهای میشویم و به سمت باغ میرویم که عوامل در حال صرف ناهار هستند. کنار استخر هم کارگردان و تهیهکننده با فاصله روی نیمکتی نشستهاند و هماهنگیهای نهایی را انجام میدهند. فولکس واگن طوسی رنگ حمیدرضا را یادتان هست که همیشه خراب بود و با هل روشن میشد؟ همان اتومبیل گوشهای از باغ پارک شده بود که گویا قرار است مثل فصل گذشته نقش مهمی را در این فصل داشته باشد. یکی از نکات جالب این ساختمان قدیمی قرار گرفتن بین آپارتمانهای سر به فلک کشیده نوساز است که از هر گوشه باغ که نگاه میکنی میتوانی آنها را ببینی. صدای پرندهها و البته صدای یک خروس هم که در حال عرض اندام است، شنیده میشود.
بازیگران هر کدام پس از صرف غذا به گوشهای از باغ میروند و فیلمنامه به دست در حال تمرین و روخوانی فیلمنامه هستند. در این بین زهرا داودنژاد هم از راه میرسد. او هم در طول داستان یکی از ساکنان این خانه میشود. با راهنمایی یکی از عوامل به طبقه بالا که در انحصار دانشجوهاست میرویم. چند اتاق و یک آشپزخانه وجود دارد که داخل هر اتاق هم دو تختخواب و کلی وسایل دانشجویی به چشم میخورد و بسیار به هم ریخته است. یکی از اتاقها هم تراس کوچکی دارد که فضای خوبی برای فیلمبرداری دارد. کنار آشپزخانه هم فضای وسیعی هست که به گفته یکی از عوامل اغلب پسرها در اینجا با هم جمع میشوند. در یکی از اتاقها تعدادی بادکنک وجود دارد که یکی دو روز قبل سکانس تولد یکی از پسرها را با این بادکنکها گرفتهاند. به در ورودی ساختمان و جایی که گروه برای ضبط سکانسی از کار آنجا مستقر شدهاند میرویم.
دوربینها در نقاطی که کارگردان میگوید قرار میگیرد. کاپوت اتومبیل عباس آقا بالاست و دو تا از پسرها کوله به دست در حال رفتن از خانه هستند که متوجه عباس آقا نمیشوند و او برایشان بوق میزند و با هم صحبت میکنند. این سکانس از چند زاویه و تغییر جای دوربینها ضبط میشود. به نظر میرسد کارگردان انرژی، انگیزه و اشتیاق بسیاری در ساخت این مجموعه دارد و بسیار هم در کارش جدی است. بنابراین باید منتظر پخش یک مجموعه پربیننده باشیم.
بازیگرانی که ستاره خواهند شدسپهر محمدی که تهیهکنندگی فصل دوم «روزگار جوانی» را به عهده دارد درباره ویژگیهای این مجموعه به جامجم میگوید: این مجموعه ارجاعاتی به فصل اول دارد. مثل حضور بعضی از بازیگران از جمله بیوک میرزایی که نقش عباس آقا را بازی میکرد و در این فصل هم حضور دارد. یا اینکه در آن فصل هم پنج دانشجو مستاجر عباس آقا شدند و در این فصل هم پس از ۲۰ سال پنج دانشجوی دیگر در خانه عباس آقا ساکن میشوند. البته عباس آقا منزلش را عوض کرده و به خاطر کهولت سن قصاب هم نیست.
وی همچنین ادامه میدهد: یکی از ارجاعات دیگر این است که ما عکس همان دانشجوها را در خانه عباس آقا میبینیم که به عنوان یادگار نگه داشته است. ضمن اینکه فولکس حمیدرضا هم در انباری این خانه هست که بچهها آن را احیا میکنند و در طول سریال از این اتومبیل استفاده میکنند.
محمدی در پاسخ به این سوال که تا چه حد بیننده از سرنوشت بچههای فصل یک مطلع میشود هم توضیح میدهد: به جز داماد عباس آقا خیلی به دانشجوهای دیگر پرداخته نمیشود. سعی نکردیم خیلی یادآوری نوستالژیک داشته باشیم. چون فضای این کار خیلی امروزی است و سعی کردیم قصهها و روایتها به قدری شیرین باشد که مردم این مجموعه را دنبال کنند.
این تهیهکننده درباره انتخاب بازیگران هم بیان میکند: در فصل اول اغلب بچههایی که بازی کردند ستاره نبودند ولی قرار بود ستاره شوند. این بچهها هم قرار است ستاره شوند. بنابراین تلاشمان بر این بود که پنج نفر از بهترین بازیگران تئاتر را که میدانستیم آینده درخشانی دارند انتخاب کنیم. اما با این رویکرد که نقش مهمانها را حتما از بازیگران شناخته شدهتر انتخاب کنیم. مثل رسول نجفیان، کاظم بلوچی یا زهرا داودنژاد و...
محمدی درباره حضور اصغر توسلی بهعنوان کارگردان هم عنوان میکند: یکی از مهمترین نکات این مجموعه این است که خود اصغر توسلی این فصل را کارگردانی میکند که هم برای خودش خوب است و هم برای ما. به دلیل اینکه آقای توسلی تمام توانش را میگذارد تا این مجموعه بهتر از کار قبلی باشد.
وی درباره پیشبینیاش از استقبال مخاطب هم میگوید: نمیتوانم به قطعیت بگویم. چون میدانم که در ایران حداقل ما موج سواریمان خوب است. هر روز و هر فصلی حال مردم یک جور است. اما نباید این را هم فراموش کنیم که اگر قصه خوبی داشته باشیم، مجموعه دیدنی میشود. بنابراین فکر میکنم قصه گویی خوبی در این کار اتفاق افتاده است.
محمدی در پایان هم درباره زمان پخش سریال عنوان میکند: طبق صحبتهایی که انجام شده مجموعه در ابتدای تابستان از شبکه پنج پخش خواهد شد. احتمالا تصویربرداری سریال را همزمان با پخش تا اواخر تیرماه ادامه خواهد داشت.
فضای فصل دوم شادتر و شیرینتر استاصغر توسلی که کارگردانی فصل اول این مجموعه را بهعهده داشت، درباره ویژگیهای این فصل نکاتی را به جامجم بیان کرد:
اینکه پس از بیست و اندی سال در حال ساخت فصل دوم «روزگار جوانی» هستید که یکی از مجموعههای پرمخاطب تلویزیون بود، چه حسی نسبت به این کار داشته و چقدر انگیزه و ایدههای بیشتری را برای فصل دوم دارید و به موفقیت آن خوشبین هستید؟یک مقدار مسائل امیدوارکننده و در عین حال یک مقدار هم نگرانی در این فصل وجود دارد. امیدواری از این جهت که من در این فصل با یک گروه نویسنده کار میکنم که هرکدام از آنها دارای نگاهها و سلایق مختلف اما همگی جوان و همسن همین بچههایی هستند که ما قصههایشان را میگوییم. البته همه در کارشان هم کارآمد و باتجربه هستند. البته شاید کمتر فیلمنامه نوشته باشند اما قصهنویسهای خوبی هستند. بنابراین همین نکته از ویژگیهای مثبت این کار است. گرچه یکی از نکات مثبت فصل یک هم این بود که اصغر فرهادی نویسنده کار بود و خودش هم در آن دوران به همان شکل زندگی میکرد و از تجربیات خودش در کار استفاده کرد. نکته دیگری که من را به این فصل امیدوار میکند این است که فضای کار شیرینتر و شادتر از فصل قبل است. مزیت دیگر این است که ما در آن فصل هم انتخابهای خوبی داشتیم و در این فصل هم سعی کردیم بازیگران خوبی را انتخاب کنیم. من به این بچهها خیلی امیدوارم.
و نگرانیتان از چه بابت است؟
اینکه مردم این روزها به سختی تلویزیون تماشا میکنند. سالهاست که من به این فکر نمیکنم که کاری بسازیم که دیده شود. متاسفانه تلویزیون مثل گذشته دیده نمیشود. علتش هم بسیار روشن است. تلویزیون در گذشته عضوی از خانواده بود؛ یعنی ما در خانه یک پدر داشتیم، یک مادر، یک پسر، یک دختر و یک تلویزیون. تا زمانی که پسر و دختر ما خوب هستند و درس میخوانند دوستشان داریم. تلویزیون هم تا وقتی برنامههای خوب نشان میدهد دوستش داریم. امروزه تلویزیون در خانواده اینگونه است. هست اما عدهای از خانوادهها کاری به کارش ندارند و دیده نمیشود. بنابراین کار کردن در این تلویزیون بسیار سخت است. با این حال تلاش میکنم کار خوب بسازم و دیده شود و مردم دوست داشته باشند.
چقدر فکر میکنید قصهها در فصل دوم جذابتر باشد و بتواند نظر مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند؟
فکر میکنم قصهها از فصل یک خیلی بهتر و جذابتر است؛ چون قصهها بهروزتر است و مال بچههای امروز است. همانطور هم که گفتم سعی کردیم فضا کمی طنز و شیرین و شادتر از فصل قبل باشد. بنابراین فکر میکنم مخاطب دوست داشته باشد. با اینکه کار سختی است و شبکههای تلویزیونی زیادتر از آن سالها شده است.
عیسی حسینی نقش مرتضی را بازی میکند
مرتضی عاقلتر از بقیه پسرهاست
مرتضی از کدام شهر برای تحصیل به تهران آمده؟
مرتضی اصالتا آذری است.
پس به نوعی تداعیکننده نقش احد با بازی کیهان ملکی در فصل یک هستید؟
شاید. البته احد با گویش آذری صحبت میکرد. اما من فارسی صحبت میکنم و گاهی از گویش آذری در بازی استفاده میکنم.
به هر حال دانشجوهای شهرستانی این روزها کمتر با گویش خودشان صحبت میکنند و کمتر دانشجویی را میتوان پیدا کرد که با لهجه صحبت کند؟
بله دقیقا. کارگردان هم تشخیص داد که البته تشخیص درستی هم بود که در سری جدید هیچکدام از بازیگران لهجه نداشته باشند و گاهی از گویش و اصطلاحات خاصی استفاده کنند. من هم اصالتا آذری هستم و در زندگی شخصی هم فارسی صحبت میکنم. بنابراین به نظرم فضا اینگونه واقعیتر میشود و تصمیم درستی بود.
به نظر میرسد مرتضی به نوعی بزرگتر از بچههای دیگر است و به نوعی از آنها حمایت میکند؟
ما همه دهه شصتی هستیم اما در قصه دهه هفتادی هستیم. مرتضی شیطنتهای کمتری به نسبت بقیه دارد و به نوعی عاقلتر و محافظهتر از بقیه است و آنها را کنترل میکند.
با وجود اینکه خودتان بیننده فصل یک این مجموعه بودید، برای اینکه با جهانبینی کارگردان بیشتر آشنا شوید، رجوعی به گذشته کردید؟
به هر حال که آقای توسلی سلیقه و دیدگاهشان به نسبت آن سالها تغییر کرده ولی خب کلیت و ساختارشان یکی است. اما جزئیات است که این تفاوت را ایجاد میکند. البته که قیاس این دو مجموعه هم کار را برای ما سختتر میکند و در عین حال باعث میشود تلاشمان را برای بهتر شدن کار بیشتر کنیم. ضمن اینکه آقای توسلی بسیار ریزبین است و در کار دقت و جدیت خاصی دارد و همین موضوع هم به کار ما کمک میکند که تلاش میکنیم بهترین باشیم. حتی با پسر خودشان هم تعارف ندارد و بهدنبال این است که این مجموعه بهتر از فصل قبل باشد.
با توجه به چارچوب تلویزیون تا چه حد از تجربیات شخصی خودتان در کار استفاده میکنید و این فضا وجود دارد که به کارگردان ایده بدهید و تعامل دو طرفه داشته باشید؟
همه ما تجربه کار در فضای تئاتر را داریم و یاد گرفتهایم که ایدهپرداز باشیم. خوشبختانه فضا برای تعامل با کارگردان و نویسندهها باز است و اگر ایده خوبی داشته باشیم میپذیرند.
سینا کرمی نقش حامد را بازی میکند
در کودکی طرفدار «روزگار جوانی» بودم
حامد چه ویژگیهایی دارد و آیا با گویش خاصی در این مجموعه صحبت میکند؟
حامد در داستان از استان گیلان آمده و بهدلیل تحصیلات و شغلی که دارد، فقط جاهایی که نیاز باشد گیلکی صحبت خواهد کرد و معمولا فارسی صحبت میکند. حامد یکی از پسرهای امروزی است که مثل همه جوانها یک سری اهدافی در زندگی و کارش دارد.
«روزگار جوانی» نخستین تجربه حضور شما در تصویر است؟
من پیش از این تجربه بازی در فیلم سینمایی و سریال داشتم؛ از جمله سریال «نوار زرد». اما نقشی که تا این حد محوری باشد و دیده شود را در این مجموعه تجربه میکنم.
خودتان فصل اول این مجموعه را دیده بودید؟
بله دیده بودم و اتفاقا با وجود اینکه سنم کم بود اما جزو طرفداران این سریال و همیشه منتظر پخش آن بودم و به آقای توسلی هم گفتم که حضور در این مجموعه برایم باعث افتخار است.
فکر میکردید یک روزی خودتان عضوی از این پروژه باشید؟
نه اصلا اما خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد.
برای اینکه با فضای کار با آقای توسلی و آن مجموعه بیشتر آشنا شوید، رجوعی به بازپخشهای سریال کردید؟
بله قسمتهایی را با دقت بیشتری از کار دیدم.
فکر میکنید این مجموعه هم بتواند مثل فصل قبل موفق باشد؟
شکی نیست که روزگار جوانی مجموعه بسیار موفقی بود. در این فصل همه در تلاشند تا گامی رو به جلو بردارند و قویتر از گذشته کار کنند تا خروجی جذابی برای بینندهها داشته باشد. امیدوارم مردم من و سایر همکارانم را دوست داشته باشند.
سعید زارعی نقش مسعود را بازی میکند
امیدوارم برای نسل بعد نوستالژی شویم
مسعود چه ویژگیهای اخلاقی دارد و اهل کدام شهر است که به تهران میآید؟
مسعود اصالتا اصفهانی اما ساکن تهران است که در طول داستان برای اینکه مستقل باشد، با بچهها همخانه میشود.
درست مثل نقشی که امین حیایی در فصل یک بازی کرد؟
شاید. چون به هر حال مسعود در تهران به همراه خانوادهاش سکونت دارد و شاید از این نظر به همان نقش شباهت داشته باشد. اما مسعود گاهی اصفهانی هم صحبت میکند.
قرار گرفتن در فضای کاری که بعد از بیست و اندی سال فصل دوم آن ساخته میشود چه حسی دارد؟
من از آن سریال تصاویری را به خاطر دارم. البته بازپخشها را دیدم که بتوانم در آن فضا قرار بگیرم. اما خب هم حس خوشایندی است و هم کار ما را سخت میکند. چون به هر حال با آن مجموعه و بازیگران مقایسه میشویم. اما تلاش میکنیم بهخوبی از کاری که بهعهده ما سپرده شده بربیاییم.
فکر میکنید با توجه به شرایط و مخاطبان امروز، این مجموعه چقدر در جذب مخاطب موفق باشد؟
به نظرم در فیلمنامه نگاه ویژهای به موقعیتهای نسل جوان میشود. یعنی قصهها به قدری برای مخاطبان ملموس است که میتواند مورد توجهشان قرار بگیرد.
چقدر از تجربیات دانشجویی و شیطنتهای جوانی خودتان در بازی استفاده کردید؟
قطعا بیتاثیر نیست و میتواند به ملموس شدن فضا و باورپذیری آن کمک بسیاری کند. بنابراین هر کدام سعی کردیم از تجربیات شخصیمان هم در کار استفاده کنیم.
پیشبینیتان از استقبال مخاطب چیست؟
بازتولید یک نوستالژی ایده جالبی میتواند باشد. تنها آرزوی من هم این است که این سریال برای نسل بعد تبدیل به نوستالژی شود.
امیرمسعود واعظ تهرانی نقش آرمان را بازی میکند
آرمان دغدغه محیطزیست دارد
آرمان چگونه جوانی است و چه تفاوتهایی با سایر دانشجوها دارد؟
آرمان از بقیه بچهها کوچکتر و فضای ذهنیاش متفاوت است و دغدغههای محیطزیستی دارد. عینک ذرهبینی هم میزند (میخندد) و مدام در حال مطالعه است و در مقطعی هم کتاب میفروشد.
خودتان بیننده فصل یک مجموعه بودید؟
بله ما که با روزگار جوانی نوستالژی داریم. اتفاقا زمانی که برای تست به دفتر رفتم، یکی دو قسمت از کار را با دقت دیدم که با فضای کارهای آقای توسلی بیشتر آشنا شوم. با دوستانم درباره سریال گپ زدم که ببینم دوستانم چه نظری داشتند. مجموعه «دختران» را هم دیدم که خیلی به من در کار کمک کرد.
پیش از این مجموعه تجربه همکاری با سایر بازیگران را داشتید؟
با بعضی از آنها بارها در آستانه همکاری بودیم اما اتفاق نیفتاد. با بقیه دوستان هم در این مجموعه آشنا شدیم. در پشت صحنه هم به قدری با هم دوست و رفیق شدیم که فکر میکنم مقابل دوربین هم این حس منتقل شده. حتی اختلافنظرها و اختلافسلیقههایمان هم دیدنیتر میشود. حتی سعی کردیم هرکدام از تجربیات شخصیمان در بازی استفاده کنیم چون این جزئیات است که کار را جذابتر و باورپذیرتر میکند.
آریا توسلی نقش روزبه را بازی میکند
پدرم از من هم تست گرفت
گویا شما در فصل یک سریال هم حضور داشتید؟
بله من هشت سال داشتم که در فصل اول این مجموعه نقش پسر همسایه بالایی دانشجوها را بازی کردم.
از فضای فصل اول چیزی به خاطر دارید؟
بله اتفاقا با بازیگرها خیلی دوست بودم. اگر خاطرتان باشد آقای سیامک انصاری یکی از همسایههای دانشجوها بود که من نقش پسر او را بازی میکردم.
روزبه چه ویژگیهایی دارد؟
روزبه اصالتا اهل مشهد است و در این گروه پنج نفره تنها جوانی است که قبلا نامزد داشته و جدا شده و با این بچهها هم خانه میشود. میتوانم بگویم درام کار روی شخصیت روزبه و مرتضی میچرخد و برای سه کاراکتر دیگر فضای طنازانهتری تعریف شده است.
فکر میکنم به دلیل نسبت خانوادگی که با آقای توسلی دارید، کار برای شما از بقیه بازیگران سختتر است؟
بله کار سختتر میشود. چون من هم از بین بازیگران انتخاب شدم و اتفاقا به خاطر اینکه آقای توسلی پدر من است، وارد این مجموعه نشدم و من هم مثل بقیه تست دادم و پذیرفته شدم.
از آنجا که شما در فصل یک هم حضور داشتید و به نسبت بقیه روی فیلمنامه تسلط بیشتری دارید، فکر میکنید خروجی خوب و موفقی داشته باشد؟
یکسری تفاوتهای اساسی بین هر دو مجموعه هست. البته روزگار جوانی در آن دوران به نوعی هنجارشکن بود و برای اولین بار بود که بیننده با مجموعهای روبرو میشد که در آن چند جوان با هم هم خانه میشدند و هر کدام از آن دانشجوها مسائل خودشان را داشتند. اما در این فصل هم ویژگیهایی وجود دارد که من فکر میکنم بتواند مورد توجه مخاطبان به خصوص جوانها قرار بگیرد. از دکوپاژ کار در کارگردانی گرفته تا فیلمنامه و قصهها و شخصیتها به نظرم نکات مثبت این مجموعه محسوب میشوند. البته ساختار هر دو مجموعه یکی است، اما این فصل بهروزتر شده. اما مخاطبان و سلیقهشان به نسبت ۲۰ سال قبل تغییر کرده و در شرایط خوب اقتصادی هم زندگی نمیکنیم. مردم خسته هستند. از طرفی فضای مجازی هم آن دوران نبود ولی الان هست و نقدهای درست و غلط بسیاری در آن میدهند. با این حال فکر میکنم بتواند کار تر و تمیزی شود و مردم دوست داشته باشند.
شما فقط تجربه بازی در فصل یک این مجموعه را داشتید؟
در مجموعههای «دختران» و «این یک دادگاه نیست» هم بازی کرده بودم. اما چند سالی ایران نبودم و در آنجا فیلمسازی میخواندم و از وقتی آمدم تئاتر کار میکنم. در فیلم سینمایی «سکوت سیاه» هم بازی کردم و مدتی است که بازیگر این مجموعه هستم.
دغدغه ما موضوعات اجتماعی روز است
محمود احدینیا همراه دوستانش کار نگارش فیلمنامه این مجموعه را بهعهده دارد که درباره این تجربه به جامجم میگوید: «روزگار جوانی ۲» حاصل همکاری یک تیم نویسنده است که هرکدام از ما به صورت قسمتی کار نگارش را بهعهده داشتیم.
وی در ادامه درباره شناختش از بازیگران هم توضیح میدهد: من با تعدادی از دوستان همدانشگاهی بودم و شناختی که از آنها داشتم در نگارش فیلمنامه و شخصیتپردازیها خیلی تاثیرگذار بود. یعنی باعث شد براساس کاراکترها و تواناییشان بنویسیم؛ اما با موضوعات روز که دغدغه آقای توسلی در این کار است. چون آقای توسلی نگاه خاصی به موضوعات روز و موضوعات اجتماعی در این مجموعه دارند.
احدینیا همچنین درباره سختیهای این کار بیان میکند: از آنجا که هم باید شیرینی کار را حفظ کنیم و در عین حال از دغدغهها و مشکلات جوانها هم بگوییم کار کمی مشکل میشود. ضمن اینکه سعی داریم چند نسل مخاطب را پای این سریال بنشانیم. یعنی در حالی که بچههای دهه شصتی همراه خانواده مخاطب این مجموعه هستند، باید بتوانیم ارتباط دهه هفتادیها و هشتادیها را هم برقرار کنیم. بهخصوص آنهایی که در آستانه رفتن به دانشگاه یا در حال حاضر دانشجو هستند بنابراین کار نگارش کمی سختتر خواهد بود.
وی در پایان هم میگوید: به نظرم پیشنهاد تلویزیون برای ساخت فصل دوم روزگار جوانی البته با توجه به موضوعات روز اتفاق خوبی بود. از طرفی به کارگردانها هم میتواند کمک کند که برای انتخاب بازیگر کارهایشان بازیگران تئاتر را هم مدنظر داشته باشند. البته خوشبختانه مدتی است در سینما و تلویزیون بیشتر به بازیگران تئاتر اعتماد میکنند که اتفاق خوبی است.
قصه تلفیقی از تراژدی و طنز است
محمدرضا زمانی یکی از نویسندگان این مجموعه در گفتوگو با جامجم درباره استفاده از تجربیات خودش و بازیگران جوان این کار در نگارش فیلمنامه بیان میکند: موقعیتهایی که در فیلمنامه هست، ترکیبی از تجربیات ما و گپهایی است که با دوستان زدیم. به این دلیل که بتواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند و اتفاقات و هر آنچه که در این مجموعه بیان میشود برای بینندهها بهخصوص جوانترها قابل لمس و قابل باور باشد.
وی در ادامه میافزاید: در این کار قصه چند جوان روایت میشود که هم خانه هستند و ترکیبی از شوخیها و مشکلات است. مثل فضای هر کار دیگری که چند جوان در آن وجود دارد، درواقع طنز و تراژدی در آن ترکیب شده. چون کنار هم زندگی کردن هم میتواند سختیهایی به همراه داشته باشد و هم شوخیها و شیرینیها و تجربیات ارزشمندی که به هر حال در این مجموعه هم وجود دارد.
زمانی همچنین درباره ایده گرفتن از فصل یک این مجموعه میگوید: من هم بیننده فصل یک بودم و حس و حال خوبی از این کار داشتم و برای نزدیک شدن به فضای کار آقای توسلی چند قسمتی را مرور کردم. امیدوارم برای این مجموعه هم اتفاق خوب آن سالها بیفتد و ده بیست سال دیگر بتوان آن را بهعنوان یک کار خوب قضاوت کرد.
وی در پایان نیز درباره تاثیرات کرونا روی فیلمنامه هم توضیح میدهد: هم خود لوکیشن این فضا را میطلبید که از جایجای آن و بهخصوص تراس و حیاط آن در فیلمنامه استفاده کنیم و هم کرونا در بیشتر شدن سکانسهای خارجی بیتاثیر نبود.
حضور پراقتدار زنان در سریال
زهرا داوودنژاد نخستین همکاریاش را با اصغر توسلی در این سریال تجربه میکند. وی درباره حضورش در این مجموعه و نقشی که ایفا میکند به جامجم میگوید: من نقش عاطفه خواهر عباسآقا را بازی میکنم که به دلیل ناراحتی کلیه برادرش وارد این ساختمان شده و با او زندگی میکند و طی ماجراهایی ماندگار میشود.
وی ادامه میدهد: در مجموع روزگار جوانی بسیار سریال مردانهای است اما هدف این است که بگوییم حضور زن در این قصه چقدر میتواند تاثیرگذار باشد و همه چیز را بهدرستی مدیریت میکند. به نظرم مهمترین ویژگی این فصل همین حضور قوی زنانه در کار است. شاید یکی از دلایل حضورم در این سریال همین نکته باشد. چون همیشه مسائل مربوط به زنان برای من مهم و در اولویت بوده. در این مجموعه هم این فرصت و مجال برای من بهوجود آمده است و به همین دلیل از حضور در سریال استقبال کردم. البته که تیم خوب و حرفهای این مجموعه هم در پذیرش من تاثیرگذار بود.
داوودنژاد در پاسخ به این سؤال که تا چه حد فکر میکند این مجموعه بتواند اقبال مخاطب را بهدست بیاورد هم عنوان میکند: به خاطر نوستالژی که مخاطب از روزگار جوانی دهه ۷۰ دارد و در کنار فیلمنامه، شخصیتها و داستانها فکر میکنم بتواند مخاطبش را راضی نگه دارد. چون داستانها بهروز است و آدمهای جدید وارد این قصه شدهاند که جوانهای بهروز هستند. در مجموع متن و کارگردانی و البته تهیهکننده آگاه، دلسوز و منصف جزو نکات مثبت کار است و میتواند خروجی خوبی در شأن مخاطبان داشته باشد.
داستانهای این فصل بهروز است
بیوک میرزایی پس از ۲۰ سال باز هم نقش عباسآقا را در این سریال بازی میکند. وی درباره تفاوتهای این شخصیت به نسبت فصل قبل به جامجم میگوید: به هر حال آدمها تغییر میکنند. عباسآقا هم بعد از ۲۰ سال تغییر کرده. گوشهگیرتر شده و شغلش را هم تغییر داده و ملک و ماشین خرید و فروش میکند. اما خب منشهای خودش را همچنان دارد. آن زمان در جنوب شهر زندگی میکرد و حالا در شمال شهر یک خانهباغ دارد که با یک سری دانشجو همسایه میشود.
وی در پاسخ به این سوال که تا چه حد بازی در یک نقش پس از ۲۰ سال برایش جالب است هم میافزاید: بههر حال برایم جالب اما شخصیت ملموسی است. چون شخصیتاش خیلی تغییر آنچنانی نکرده است. مثل همه آدمها هم ویژگیهای مثبت دارد و هم منفی. البته فرزندانش سراغ زندگیشان رفتهاند و تنها شده است.
میرزایی همچنین ادامه میدهد: تضادی که عباسآقا با نسل جوان و یکسری دانشجو دارد، میتواند در قصه جالب و دیدنی باشد، چون ۲۰ سال قبل هم که با دانشجوها کلنجار میرفت جوانتر بود. حالا سنی از او گذشته است؛ بنابراین همین مساله خودش داستان ایجاد میکند.
وی درباره تعامل با بازیگران جوان این فصل هم توضیح میدهد: این تعامل با بازیگران فصل یک هم بود. شاید برای آنها سخت بود که در آن زمان با بازیگری همکاری کنند که تجربه و سن بیشتری از خودشان داشت. اما برای من فرقی نمیکند. در این فصل هم خیلی با هم دوست هستیم. به نظرم بچههای مستعدی هستند اما مسؤولیت سنگینی دارند؛ چون بازیگران آن فصل برای مخاطب جا افتاده بودند. از طرفی ممکن است با آن بازیگران مقایسه شوند. اما فکر میکنم فرصت طلایی برای این بچهها باشد که بتوانند توانایی خودشان را نشان بدهند و اینکه تکلیفشان با خودشان روشن میشود.
میرزایی همچنین میگوید: داستانهای این فصل مسائل روزمره افراد مختلف جامعه است و قصهها کاملا بهروز است. بنابراین بهنظرم میتواند مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. آرزو میکنم زحمتی که همه برای این کار میکشند، نتیجه خوبی داشته باشد. وی در پایان هم درباره تاثیر کرونا روی کار عنوان میکند: به هر حال این نگرانی و استرس در کار برای ما هم وجود دارد. چون سن من هم بالاست. اما خوشبختانه تعداد بازیگران و عوامل زیاد نیست و سعی شده بیشتر از سکانسهای خارجی استفاده شود. البته با سریال «جشن سربرون» خیلی متفاوت است. چون آن کار تاریخی بود و کلی هنرور هم داشت و نگرانیاش بیشتر بود. اما خوشبختانه این کار جمع و جورتر است. اما در نهایت این نگرانی همواره در کار وجود دارد.
منبع: زینب علیپور طهرانی - رسانه / روزنامه جام جم