دیشب هندزفری به گوش داشتم توی شبکه‌ های مجازی می‌چرخیدم و رسیدم به مطلبی. عنوان تیتر این بود: آواز غمگین تنهاترین نهنگ جهان. آیکون پخش آواز را شنیدم. یک آواز عمیق. چشم‌هایم را بستم و انگار کف اقیانوس شناور بودم.
کد خبر: ۱۳۰۷۵۲۷

آواز را دوباره و سه‌باره شنیدم. حیرت‌آور بود. کنجکاو شدم چرا تنهاترین؟ و چرا آواز؟ بعد خواندم. دانشمندان از سال ۹۲ میلادی زیر نظرش داشته‌اند.

همیشه تنها بوده و دلیل تنهایی‌اش اتفاقا همین آوازهایش بوده. قصه این بوده که نهنگ‌ها معمولا محدوده آوازهایشان بین ۱۵ تا ۲۰ هرتز است و این نهنگ عجیب حجم آوازش ۵۲ هرتز است.

نهنگی توی اقیانوس؛ هیچ نهنگ دیگری قادر به شنیدن آوازهای عاشقانه‌اش نیست و صدایش در میان خزه‌ها و مرجان‌های کف آب گم می‌شود.

جالب این است که این نهنگ باشکوه انگار این تنهایی را پذیرفته و زیاد خودش را قاطی گله نهنگ‌ها نمی‌کند و حتی مسیر کوچ و مهاجرتش را هم از مسیری انتخاب می‌کند که گذارش به سایر نهنگ‌ها نیفتد.

قصه همین است. گاهی اوایل تنهایی، از درک‌نشدن، از دیده‌نشدن رنج می‌بری.

بعد که به سلوک و عظمت کنج عزلت خودت پی می‌بری و می‌فهمی که این تنهایی فعال و نه منفعل گاهی می‌تواند چه شاهکارهایی خلق کند با تمام وجود عاشق تنهایی‌ات می‌شوی و به کسانی که ممکن است به آن صدمه‌ای بزنند نزدیک هم نمی‌شوی. درست عین همان چیزی که سهراب گفت: نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من ... .

نهنگ عاشق که باشی، حجم و ابعاد خودت و صدایت را بشناسی متفاوت می‌شوی. آوازهایی می‌خوانی که می‌آیند روی آب. یک گروه موسیقی روسی صدای آوازت را می‌شنود.

حنجره‌ات را به عنوان یک ساز مهمان ارکسترش می‌کند و تو صدایت برای همیشه ماندگار می‌شود. راستی تو به جایی رسیده‌ای که هر چه داد بزنی کمتر شنیده شوی!

حامد عسکری - شاعر و نویسنده / روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها