به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین به نقل از جامجم، در این پرونده حمیدصفت متهم به قتل شوهر مادرش است. او مرداد سال ۹۶ در محله ملاصدرا با شوهر مادرش بهنام هوشنگ درگیر شد و این مرد چند روز بعد فوت کرد. با مرگ مرد ۶۶ساله پرونده در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و حمید بازداشت شد. با نظر کارشناسان پزشکی قانونی درباره نقش بیماری هوشنگ در مرگش، حمید با سپردن وثیقه آزاد شد اما پروندهاش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در کیفرخواست دادسرا که در جلسه نخست دادگاه قرائت شد، حمید متهم به قتل عمد شد.
دیروز دومین جلسه دادگاه در شعبه دهم و با نیم ساعت تأخیر آغاز شد. در ابتدای جلسه رئیس دادگاه گفت: «از ساعت ۷و۳۰دقیقه صبح با مستشاران و یک پزشک متخصص جلسه داشتیم و موضوعات پزشکی را که در پرونده و نظر کمیسیونهای پزشکی مطرحشده بهطور کامل مرور کردیم. در این جلسه همچنین سیدیهای اسکن مقتول را بررسی کردیم.»
در ادامه پسر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «از حمید به اتهام قتل پدرم و از مادرش به اتهام معاونت در قتل شکایت دارم.»
رئیس دادگاه: از نظر دادسرا، مادر متهم معاونتی در ماجرا نداشته و از این اتهام تبرئه شده است. خواستهتان برای متهم چیست؟
پسر مقتول: باید حرفهای متهم را بشنوم و بعد درباره خواستهام با قاطعیت نظر بدهم.
رئیس دادگاه سپس چند دقیقه تنفس اعلام کرد تا پسر مقتول درباره خواستهاش تصمیمگیری کند که او بعد از شروع جلسه دادگاه گفت: «متهم حدود ۱۰سال با پدرم زندگی میکرد و از بیماری او اطلاع داشت. برای حمید درخواست قصاص دارم و سهم دیه برادرم، توماس را میدهم تا حکم اجرا شود.»
قتل عمد را قبول ندارم
پس از درخواست پسر مقتول و وکیل مدافعش، رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به حمید صفت از او خواست از خود دفاع کند که او بعد از قرار گرفتن در جایگاه متهم با رد اتهامش گفت: «من قبل از هر صحبتی طلب بخشش و عفو دارم اما درباره اتهام مباشرت در قتل عمدی، این اتهام را قبول ندارم. اینکه گفتهشده من با ضربه مشت به مقتول زدهام، درست نیست و من او را هل داده بودم. ضربهای به هوشنگ نزدم. من ضربه مرگباری نزدم. وقتی در دادسرا بودم برای اینکه مادرم به آنجا نیاید و در آن فضا قرار نگیرد، قبول کردم به هوشنگ ضربه زدهام اما ضربهام کشنده نبود.»
رئیس دادگاه: قبول داری با دست ضربهای بهصورت مقتول زدی؟
متهم به قتل: نه ضربهای نزدم. مادرم بین من و مقتول قرارگرفته بود و من، هوشنگ را هل دادم. بعد او به سمت آشپزخانه رفت که فکر کردم رفته چاقو بردارد و سد راهش شدم. بعد هم لیوانی را روی زمین پرت کردم اما گلدانی به سمت مقتول پرت نکردم.
رئیس دادگاه: بر اساس عکسهای صحنه جرم که در پرونده موجود است، آثار پرتاب گلدان و ریختن گچ دیوار وجود دارد. از بیماری مقتول اطلاع داری؟
متهم به قتل: میدانستم که بیماری قند دارد و چند بار از کیش برایش کیت کنترل قند فرستادم. قبل از فوتش هم به خانه داییام رفتم که مادرم آنجا به من گفت، هوشنگ دچار خونریزی شده و در بیمارستان بستری است.
رئیس دادگاه: میدانستی مقتول عمل قلب انجام داده بود؟
متهم به قتل: نه. اطلاعی نداشتم.
رئیس دادگاه: چند سال با او زندگی میکردید؟
متهم به قتل: ۱۰سال. بعد از جدایی پدر و مادرم، مدتی پیش پدرم بودم و بعد نزد مادرم آمدم. این اواخر هم بیشتر شبها در استودیو میخوابیدم.
رئیس دادگاه: مادرتان میگوید مقتول شش ماه قبل عمل قلب انجام داده بود، شما چطور اطلاع نداشتید؟
متهم به قتل: آنها بیشتر آلمان بودند و من هم این اواخر در استودیو میخوابیدم.
رئیس دادگاه: تحصیلاتت چیست؟
متهم به قتل: دیپلم نقشهکشی ساختمان دارم.
رئیس دادگاه: از بیماریهای زمینهای اطلاعی داری؟
متهم به قتل: نه.
رئیس دادگاه: ورزشکاری هستی؟
متهم به قتل: قبل از این حادثه بدنسازی و فوتبال میرفتم. بعد از اینکه از زندان آزاد شدم، بوکس کار میکردم.
سپس عزیزمحمدی، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و با مرور گزارشهای کمیسیون پزشکی قانونی گفت:«ابتدا درصدها در گزارشهای پزشکی قانونی اعلام میشد که در ادامه جلوی آن گرفته شد. در پرونده و صحبتهای متهم، از جسم سخت اثر و اصابت آن به سر مقتول صحبتی نیست. متهم مرتکب قتل عمد نشده است.»
رئیس دادگاه سپس از متهم خواست آخرین دفاع خود را مطرح کند که او دوباره درخواست عفو و بخشش کرد و گفت: «مقتول جای پدرم بود. فکر نمیکردم این مشاجره ما باعث اتفاق بدی شود.»
در پایان نماینده دادستان با توجه به اتهام حمیدصفت، درخواست کرد او بازداشت شود که قضات دادگاه با تشدید قرارش او را بازداشت و روانه زندان کردند.
قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برای صدور حکم وارد شور شدهاند و تا یک هفته دیگر حکم پرونده صادر خواهد شد.