به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جامجم، لحظههای دلهره در عوارضی تهران - قم هفته گذشته با برخورد خودروی سواری با گاردریلهای وسط آزادراه رقم خورد. بعد از این تصادف، راننده سراسیمه و وحشت زده از ماشین پیاده شد و در حالی که به سمت ماموران مسقر در عوارضی میدوید، فریاد زد : «کمک، کمک، یه بمب گذار داخل ماشین منه.» ماموری که نزدیک صحنه تصادف بود، نگاهی به داخل ماشین انداخت. راننده راست میگفت، مردی مسلح داخل ماشین بود و جلیقهای انتحاری به تن داشت.
موضوع سریع به رئیس پلیس تهران گزارش شد و او دستور داد تیم چک و خنثیسازی بمب پلیس راهی محل شود. مرد مسلح داخل خودرو بود و مدام تهدید میکرد اگر کسی به او نزدیک شود، بمب را منفجر میکند و یک فاجعه رقم خواهد خورد.
سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ که این عملیات را مستقیم کنترل و هدایت میکرد، به جامجم میگوید: « در این عملیات یک اشتباه میتوانست یک حادثه تلخ را رقم بزند. مرد مسلح، عامل انتحاری بود و برای انفجار بمب هیچ تردید و هراسی نداشت.
به همین دلیل از ماموران مستقر در منطقه خواستم حرکتی که باعث تحریک او شود، انجام ندهند. همچنین منطقه را از مردم عادی تخلیه کنند تا اگر عامل انتحاری اقدامی انجام داد، تلفاتی نداشته باشیم. با وجود تذکر همکارانم باز هم تعدادی در منطقه تجمع و کار را برای ماموران سخت کرده بودند.»
وی ادامه داد: « تا زمان رسیدن تیم چک و خنثیسازی به محل، راههای مختلف برای خلع سلاح این متهم را بررسی کردیم. با توجه به اطلاعاتی که ماموران مستقر در محل میدادند، اقدامات روانکاوی و صحبت با او را بهترین شیوه برای جلوگیری از اقدام انتحاری دیدیم.
به همین دلیل از همکارانم خواستم با او وارد گفتوگو شوند. در اولین گام او را راضی کردیم از ماشین پیاده شده و به حاشیه بزرگراه بیاید تا او را از مردمی که تجمع کرده بودند دور کنیم. از سوی دیگر، گزینههای دیگر را هم پیشبینی کردیم تا اگر قصد انفجار داشت قبل از فشار دکمه، او را هدف قرار دهیم. »
درخواست عامل انتحاری
رئیس پلیس تهران درباره درخواست عامل انتحاری گفت:« برای خلع سلاح او وارد مذاکره شدیم که درخواست کرد با چند نفر از مسؤولان نظام صحبت کند. مدام تهدید میکرد اگر خواستهاش اجرا نشود، موادمنفجرهای که همراه دارد را منفجر میکند. برای رسیدن تیم خنثیسازی بمب، نیاز به زمان داشتیم بههمین دلیل از متهم زمان خواستیم تا بتوانیم با یکی از مسؤولان ارتباط برقرار کنیم. سرانجام تیم موردنظر به محل رسید.
رئیس تیم که یکی از ماموران شجاع پلیس تهران است، تصمیم گرفت برای خلع سلاح اقدام کند. او به بهانه اینکه یکی از مسؤولان مورد درخواست او پشتخط است، گوشی را به سمت عامل انتحاری گرفت که او اجازه داد برای تحویل دادن گوشی نزدیکش شود. سرگرد شجاع پلیس وقتی به چند قدمی متهم رسید ، خود را روی او پرت کرد و با گرفتن دستانش، اجازه نداد دکمه انفجار را فشار دهد. در ادامه دیگر ماموران خود را به آنها رسانده و جلیقه را خنثی کردند.»
۶ ماه ارتباط با گروههای معاند
وی ادامه داد: در بازرسی متهم ، تجهیزات نظامی ازجمله سلاح کلت، دستبند، جلیقه انتحاری و چراغ گردان کشف شد. در بررسیهای اولیه مشخص شد،او قصد داشته در یکی از محلهای عمومی و شلوغ عملیات انتحاری انجام دهد. او از شش ماه قبل با یکی از گروههای معاند نظام در خارج از کشور در ارتباط بود و از سوی آنها آموزش دیده و چند عملیات تروریستی را در برنامه خود داشت که با تیزهوشی راننده مسافربر و رشادت ماموران پلیس تهران بزرگ در اجرای اقدامات مجرمانهاش ناکام ماند. پس از دستگیری این مجرم خطرناک، از راننده مسافربر تقدیر و خسارت وارد شده به خودرویش هم جبران شد.
سردار رحیمی در پایان تاکید کرد: با دستور قضایی، متهم برای تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس قرار گرفت.
روایت دستاول ۲ قهرمان
ماجرای دستگیری عامل انتحاری، دو قهرمان دارد؛ راننده مسافربری که با به خطر انداختن جانش راز مرد مسلح را فاش کرد و سرگرد پلیس که ترجیح داد اگر قرار است این ماجرا قربانی داشته باشد، او باشد. آنها روایت جالبی از روز پرالتهاب عوارضی تهران دارند. راننده مسافربر میگوید: «متهم در یکی از محلههای تهران جلوی خودروی مرا گرفت و خواست او را به صورت دربستی به جنوب تهران ببرم. کرایه بالایی را پیشنهاد دادم که بدون چک و چانه قبول کرد. این رفتارش باعث شد کمی به موضوع مشکوک شوم. روی صندلی عقب نشست و در مسیر درباره یکی از گروههای معاند صحبت میکرد و سعی داشت مرا راضی به همکاری با این گروه کند.
وقتی دید به هدفش نمیرسد و من راضی نمیشوم، اسلحهای را روی پهلوی من گذاشت و جلیقه انتحاری که زیر کاپشنش پوشیده بود را نشان داد. مدعی بود قصد دارد یکی از محلهای شلوغ را منفجر کند. به عوارضی تهران - قم که رسیدیم، با دیدن ماموران فکری به ذهنم رسید. سرعت ماشین را کم کرده و به گاردریل کوبیدم و سریع خود را از ماشین به بیرون پرت کردم.خودم را به ماموران رسانده و درخواست کمک کردم و بعد ماجرا را شرح دادم. ماموران قبل از اینکه او بتواند بمب را منفجر کند، دستگیرش کردند.»
سرگرد پلیس هم در روایت خود از ماجرا میگوید: « وقتی به محل رسیدم و با عامل انتحاری صحبت کردم، متوجه شدم قصد صحبت با مسؤولان را دارد. این درخواست کمک میکرد به بهانه دادن گوشی تلفن به او نزدیک شوم. باید سریع خود را روی او میانداختم و خلع سلاحش میکردم. اینطوری اگر خود را منفجر میکرد، به دیگر افراد آسیبی نمیرسید. خدا کمک کرد و توانستیم بدون اینکه حادثهای تلخ رقم بخورد، عامل انتحاری را خلع سلاح و دستگیر کنیم.»