به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از حوزه نت؛ در این مقاله به برخی دیگر از لوازم و جوانب امر انضباط درامور، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
یک: برنامه ریزی قبل از انجام کارزیرا برنامه ریزی شالوده و اساس مدیریت است و دوری از اقدامات ناپخته و نسنجیده قبل از انجام تمهیدات و مقدمات لازم. دو: پایداری تا رسیدن به نتیجه؛ سه: ایجاد شور و نشاط در همراهان و پرهیز از سستی؛ چهار: هماهنگ کردن مجموعه ای که می بایست آن کار را انجام دهند.
ساختار تصمیم گیری پیامبر صلی الله علیه و آله
سرنوشت کارها به تصمیم گیری ها گره خورده است.
نوع و نحوه تصمیم، چگونگی آن و اصول و مبانی تصمیم گیری نقش اساسی را در پیروزی یا شکست ایفا می کند. شالوده اصلی پیکره تصمیم های پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ را سه عنصر اصلی:
باورهای شخصی، وحی و مشورت تشکیل می دهد.
الف: باورهای شخصی
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بر اساس باورهای فکری خویش با توجه به سلامت عقلانی و کمال روحی که لازمه انسان کامل است، بهترین تدبیرها را برای پیشبرد امور اندیشیده و اتخاذ می کردند. وی با تدبر در امور و عاقبت اندیشی و آینده نگری، به درستی مسیر حرکت را تبیین و پس از شناسایی همه جانبه امر، زمینه اقدام درست را فراهم می کردند. مهمترین لازمه حسن تدبیر شخصی ایشان کسب اطلاعات لازم برای تصمیم گیری بوده است. مشی ایشان براین بود که برای گرفتن تصمیم معقول، نخست اطلاعات کامل از جوانب موضوع به دست می آورد، سپس با بهره گیری از آن اقدام می کردند. استفاده از عناصر و افرادی به نام «عریف» و «نقیب» برای تصمیم گیری در میان قبیله های مختلف و یا بهره گیری از «عیون» به عنوان امین هایی که به ایشان اطلاعات لازم را می رساندند، روشنگر اهمیت و حساسیت برخورد آگاهانه با قضایا و اخذ تصمیم بوده است.
این از ویژگی های مدیریت نوین و موفق است که قبل از اقدام، جوانب کار را سنجیده و پس از ارزیابی وارد اجرا می شود، اما در مدیریت های غیر علمی و ناپخته ابتدا عمل می شود و آن گاه برای رفع عوارض منفی و فاسدهای اقدامات نسنجیده، تلاش می شود.
ب: وحی و دستورات غیبی
در برخی موارد و مواضع با توجه به حساسیت موضوع و یا احیانا جهت فصل خطاب، بیانات قرآنی وظیفه را تبیین و به بگومگوهای فردی و گروهی پایان می داد که این نوع تصمیمات مستقیما از طرف خدای سبحان ابلاغ و در نتیجه همگان امر الهی را پذیرفته و تسلیم می شدند.
ج: مشورت
مشورت فصل زیبا و نسبتا گسترده ای است که در حوزه مدیریتی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مکرر مشاهده می شود. دیدگاه حضرت در مورد مشورت از گفتار وی بر می آید که می فرماید:
«هیچ قومی مشورت نکردند، جز آن که به بهترین امور هدایت شدند.»
امام هشتم ـ علیه السلام ـ نیز فرموده اند:
«ان رسول الله ـ صلی اللّه علیه وآله ـ کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یرید.»
«پیامبر خداـ صلی الله علیه و آله ـ همواره با یاران خویش رایزنی می کردند، سپس تصمیم خود را عملی می ساختند.»
بدیهی است اقدام به مشورت در بررسی و مطالعه جوانب کار است، اما پس از مشورت، برای تصویب و اجرا، اراده واحدی تصمیم گیری می کند، و گرنه موجب هرج و مرج می شود. بیان قرآن کریم هم مؤید همین معناست:
«و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله»
«با آنان مشورت کن؛ سپس هنگامی که تصمیم گرفتی پس بر خداوند توکل کن.»
ضمیر در مشاوره جمع است اما ضمیر در تصمیم گیری مفرد. پس استنباط می شود که رایزنی با تصمیم گیری توسط یک اراده واحد هیچ گونه ناسازگاری با یکدیگر ندارند. برخی از رایزنی های مهم حضرت که در کتاب های تاریخ آمده است عبارت است از: در غزوه بدر درباره اصل جنگ، تعیین موضع نبرد و اسیران جنگ در جنگ احد شورایی تشکیل داد و در نحوه مقابله با لشکر قریش مشورت و آن گاه تصمیم گیری کرد؛ در جنگ احزاب(خندق)برای مقابله با سپاه کفر و شرک در پیکارهای بنی قریظه و بنی نضیر؛ در ماجرای حدیبیه بعد از این که مشرکان مانع ادامه حرکت کاروان زیارتی مسلمانان به مکه شدند؛ هنگام فتح مکه زمانی که حضرت شنید ابوسفیان به اردوگاه می آید، در غزوه طایف پس از محاصره دشمن درباره ماندن و ادامه محاصره و در موارد گوناگون دیگر با اصحاب به مشورت و رایزنی پرداخت.
این شیوه روشنگر اصل متقن مدیریت نوین است که می گوید: رهبری فرمان «به» کارکنان نیست، بلکه کار «با»همکاران است. با این شیوه، مدیر همواره ایجاد«نظام مشارکتی»را جزء استراتژی سازمان و تشکیلات خود قرار می دهد و از نتایج مثبت آن بهره مند می شود.
این استراتژی علاوه بر فواید درست اندیشی و پختگی تصمیم می تواند در رشد و بالندگی یاران و همکاران و کمک به آنان برای کشف خود و آمادگی برای پیدا کردن راه حل های مشکلات پیش آمدی بسیار مؤثر افتد، که این خود از ارکان تعریف مدیریت، یعنی: تربیت و پرورش نیروهای انسانی می باشد. البته نباید نقش توکل و اهمیت آن که جلب عنایت و امدادهای الهی است را در تصمیم گیری های حضرت فراموش کرد.
قاطعیت در اجرای تصمیم هم بعد از تصمیم گیری یکی از ارکان مهم و جوانب اساسی تصمیمات پیامبر خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بوده است. وی آن گاه که همه مقدمات انجام کار مهیا و آماده می شد، برای اجرای تصمیم و عمل به عزم خود هیچ درنگی روا نداشته و با قاطعیتی ویژه یک روح بزرگ و روحیه ای سترگ و با صلابت برای وصول به هدف، توانا و توانمند وارد میدان عمل می شدند.
توجه به کیفیت بیش از کمیت
ملاک ارزشمندی برنامه ها و رفتارها به کیفیت آنهاست نه به بزرگی اعداد و ارقام ناشی از کمیت زدگی مفرط، چنان که قرآن کریم می فرماید:
«الذی خلق الموت و الحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملا»
«(خداوند) مرگ و زندگی را قرار داد تا شما را آزموده که کدام یک رفتارهای بهتر و پسندیده تری از خود نشان می دهید.»
خداوند نفرمود: «اکثر عملا» بلکه فرمود: «احسن عملا»
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: وقتی خبر مرگ سعد بن معاذ را به پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ گزارش دادند، برخاستند. دستور دادند مقدمات کار دفن را انجام دادند تا این که او را در قبر گذاشتند. هنگامی که کار ساختن لحد پایان گرفت بر آن خاک می ریخت و قبر را با گل و خاک تسویه می کرد. در این حین فرمود:
«من می دانم که آن جسد فرسوده می شود و می پوسد، لیکن خداوند بنده ای را دوست دارد که چون کاری را انجام دهد، آن را درست و با استحکام و اتقان به انجام رساند.»
وفای به عهد و پای بندی به پیمان
اساس روابط انسانی و مناسبات اجتماعی بر پایه عهد و پیمان هاست، و در صورت نادیده انگاری این اصل مهم، خلل بزرگی در روابط میان انسانها ایجاد می شود که نتیجه آن بی اعتمادی، هرج و مرج و نابسامانی در تعامل میان افراد جامعه و گروه های اجتماعی است. پیامبر خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ به دلیل پای بندی به عهد و پیمان و رعایت اصل وفاداری و ادای امانات بود که پیش از نزول وحی او را «امین» لقب دادند. ایشان به کوچکی و بزرگی عهد و پیمان، به ماهیت و شکل آن نظر نداشتند، بلکه به اصل لزوم وفای به عهد و پیمان توجه داشتند که در هر حال عهدی است که باید استوار بماند. خواه مکتوب باشد یا نباشد. میان او و فردی باشد یا میان او و قبیله و عشیره ای. جنبه شخصی و خصوصی داشته باشد یا اجتماعی و سیاسی. پیمان مؤثر و مهمی باشد یا کم تأثیر و بی اهمیت. در همه وضعیت های مختلف، آن حضرت خود را ملزم به وفا و وفاداری می دانست.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمودند: رسول خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معینی در انتظار آن مرد بماند تا وی برگردد.
امام فرمود: شدت گرمای آفتاب پیامبر را در آنجا آزار می داد. اصحاب از حضرت خواستند: چه می شود به سایه منتقل شوید تا آن مرد بیاید. پاسخ فرمود: وعده گاه ما همین جاست و باید همین جا بمانم تا بیاید.
امام علی ـ علیه السلام ـ در مورد پیامبر فرموده است:
«کان اوفی الناس بذمة.»
«از همه مردم نسبت به آنچه تعهد می کرد، وفادارتر بود.»
از این عهدهای کوچک تا پیمان های بزرگی چون عمرة القضا که مسلمانان بر اساس مفاد صلح نامه حدیبیه تنها سه روز حق داشتند در مکه بمانند، که رسول خداـ صلی اللّه علیه وآله ـ پس از گذشت سه روز لحظه ای درنگ نکرد و مکه را ترک کردند همه و همه در نظر ایشان در ماهیت اصلی لزوم پای بندی به عهد و پیمان یکسان بود و خود را متعهد به وفای به عهد می دانستند.
عدم احتجاب از مردم
در نظام مدیریتی پیامبر فاصله گرفتن از مردم و ترس از همپایی با ایشان در حوادث و امور روزمره معنایی ندارد. وی نه تنها با مردم خویش در تماس مستقیم بود بلکه از راه های گوناگون و مطمئن همواره از حال و وضع ایشان کسب اطلاع کرده و با خبر می شدند.قسمتی از وقت شخصی خود در منزل را نیز که به خود اختصاص داشت با مردم برای بیان مشکلات و راهگشایی تقسیم کرده بود از آن حضرت روایت شده است:
«ایما و ال اغلق بابه دون ذوی الحاجة اغلق الله رحمته عنه عند حاجته.»
«هر زمامداری که درگاه خویش را بر روی ارباب نیاز و حاجت ببندد، خداوند رحمت خود را بر او هنگام نیاز و حاجتش ببندد.»
توجیه و تبیین امور و اهداف و برنامه ها برای همراهان
در علم مدیریت جدید گفته می شود: رهبر «آنچه باید انجام شود» و این که «چرا باید انجام شود» را تعلیم می دهد. از لوازم اداره صحیح امور و مدیریت درست، آن است که: مجموعه ای که در یک حوزه کاری فعالیت می کنند نسبت به برنامه ها، اهداف، روش ها و شیوه های عملکردی توجیه باشند. این امر باعث می شود تردیدها و دودلی ها رفع، و در سایه روشنی بستر حرکتی فعالیت ها، حرکت به سوی هدف با سهولت و سرعت بیشتری انجام گیرد؛ زیرا پذیرش قلبی انجام کار، زمینه ساز محیطی توأم با اطمینان و آرامش می باشد. بنابراین، رهبر و زمامدار هرگز نباید به صرف این که خود به درستی برنامه ها و روش ها و اهداف اطمینان دارد، در توجیه مردم کوتاهی کرده و آن را امری غیر لازم به حساب آورد. نمونه تاریخی از این نوع توجیهات را ما در تقسیم غنایم بعد از غزوه حنین و هوازن که انصار از غنایم محروم ماندند و ابتدا موجب بدگمانی و تحیر آنان شد را شاهدیم که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به تحلیل موضوع پرداختند و در نتیجه انصار با فلسفه ماهیت امر آشنا و با پذیرش حکم و تسلیم در برابر حکم حکیمانه رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ موضوع خاتمه یافت.
انتقاد پذیری و تن دادن به اصل نظارت همگانی
سلامت سازمان های مدیریتی خرد و کلان در گرو باز بودن راه نصیحت به آنان و انتقاد از آنهاست، زیرا در این صورت است که نابسامانی ها، ناتوانی ها و گاهی کجروی ها آشکار و توانمندیها و راهکارهای درست و بالنده میدان رشد می یابند.
زمامدار باید بداند برای توفیق در اداره امور مردم، به انتقادهای سازنده و همچنین روحیه انتقاد پذیری نیاز مبرم دارد، زیرا با تحقق اصل نظارت همگانی که در قالب امر بمعروف و نهی از منکر و تحت عنوان «نصیحت خیرخواهانه» در معارف دینی آمده است، ضمن آن که عرصه بر متملقان و چاپلوسان طماع و افسونگر که مخربترین عناصر برای تشکیلات مدیریتی هستند، بسته می شود، راه برای نیکخواهان و دلسوزان باز و در نهایت زمامدار از رهنمودهای خیرخواهانه و نگاه های خرده گیر دلسوزانه بهره گرفته، چشم و نظرش بر ناراستی ها و ناتوانی ها گشوده می شود و در نهایت، در صدد اصلاح بر می آید، و این، انتخاب«بهترین گزینه» با «کمترین هزینه»برای حل مشکلات است. این اصل از چنان اهمیتی برخوردار است که پیامبرـ صلی اللّه علیه وآله ـ در ضمن سخنرانی حجة الوداع در مسجد خیف فرمود: سه خصلت است که قلب هیچ مسلمانی نباید در آن باره خیانت کند:
1 ـ خالص کردن عمل برای خدا؛
2 ـ نصیحت پیشوایان مسلمان؛
3 ـ همراه بودن با جماعت مسلمنان.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد