به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، شهادت مظلومانه و جانسوز سردارشهید حاج قاسم سلیمانی، نهتنها دل دهها میلیون ایرانی را در داخل کشورمان به درد آورد و دیدگان را در فراق سردار دلها اشکبار ساخت، میلیونها نفر دیگر را نیز در منطقه و در خارج از مرزهای ایران اندوهگین و دلهایشان را آکنده از اندوه ساخت. فرا رسیدن سالگرد شهادت سردار سلیمانی، فرصتی برایمان فراهم ساخت تا پای صحبت سید یاسر الموسوی فرزند شهید سید عباس الموسوی دبیر کل فقید سابق حزب ا... بنشینیم و از او بخواهیم تا با ما از حلاوت همنشینی خود و خانوادهاش با حاج قاسم سخن بگوید.
یک سال از هجران و شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی و همسنگرش شهید ابومهدی المهندس سپری میشود. با توجه به این که شما این شهید بزرگوار را بارها از نزدیک درک کردهاید، نظرتان را در خصوص شخصیت و ویژگیهای ایشان بفرمایید.
من کلامم را با یاد و خاطره همه شهدا آغاز میکنم. شهدایی که ما زندگی خود را مدیون آنها بوده و باید تا جان در بدن داریم، در استمرار مسیر و راه مقدس آنها بکوشیم. باید همین ابتدا بگویم که صحبت از حاج قاسم برایم دشوار است. بسیاری از افراد، حاج قاسم را به عنوان یک شخصیت محوری در جبهه و یک فرمانده بزرگ میشناسند. البته این درست است، اما حاج قاسم فراتر از اینها بود. او به تمام معنا خودساخته و در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود وارسته و باتقوا بود. ما از شخصیتی سخن میگوییم که با خانوادهاش کریم و مهربان و در مقابل دیگران نیز متواضع بود.کسانی که با حاج قاسم مراوده داشتند، تواضع و لبخند همیشگی او را از یاد نمیبرند. وقتی به حاج قاسم نگاه میکردیم، تمامی غمها و دغدغههایی که داشتیم یکباره از بین میرفت. آن چهره نورانی و آرامش بخش، همواره در مقابل چشمانمان است.
زمانی که خبر شهادت ناجوانمردانه و مظلومانه سردار سلیمانی را شنیدید، چه حسی به شما دست داد؟ آیا با گذشت یکسال، میتوانید حس خود را از آن زمان برای ما توجیه کنید؟
با گذشت یک سال، هنوز فقدان حاج قاسم را حس میکنیم. زمانی که خبر شهادت حاجقاسم را از یکی از اعضای خانوادهام شنیدم، آن را باور نکردم و خودم پیگیر ماجرا شدم. زمانی که فهمیدیم خبر واقعیت دارد، کمرمان شکست. آری! شهادت حاج قاسم کمرمان را خمیده کرد. زمانی که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدیم، حس کردیم بار دیگر پدرمان سید عباس الموسوی به شهادت رسیده است. گویا دوباره خبر شهادت پدرم را داشتند اعلام میکردند. نهتنها ما، بلکه همه محور مقاومت و همه آزادگان جهان در عزای حاج قاسم گریستند و دلشان شکست. حاج قاسم شخصیتی استثنایی بود و خصوصیاتی داشت که او را نزد همگان عزیز و جای او را در قلوب و دلها ابدی ساخته بود. فقدان او را باور نمیکردیم.الان هم جای حاج قاسم را بسیار خالی میدانیم و دلتنگ ایشان هستیم.
به شخصیت خاص و منحصر به فرد شهید سردار سلیمانی و ابدیبودن جایگاه وی در قلوب افراد مومن و آزاده اشاره فرمودید. رمز ماندگاری این شخصیت از دیدگاه شما چیست؟
فارغ از تواضعی که حاج قاسم در برابر خلق خدا و البته خشوعی که در برابر پروردگار داشت، ایشان فردی به تمام معنا ولایتمدار بودند. ایشان یک سرباز واقعی برای حضرت امام خمینی( ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی بودند. حاج قاسم پاک و طاهر بود. ایشان ناصح و در عین حال در برابر دشمنان مقتدر بودند. رمز ماندگاری حاج قاسم ، تواضع و ولایتمداری ایشان بود. همان گونه که اشاره کردم، شخصیت این شهید بزرگوار به گونهای بود که انسان وقتی به او می نگریست، بهصورت ناخودآگاه آرام میشد. این شخصیتی بود که خداوند به حاج قاسم عطا کرده و آن شهید را قبل و پس از شهادتش نزد همگان عزیز کرده است. خداوند روحی طاهر و قلبی مطمئن را به حاج قاسم عطا کرده بود. ثمره زندگانی پربرکت حاج قاسم نیز شهادت در راه خداوند بود. این پاداشی بود که خداوند بابت یک عمر مجاهدت به حاج قاسم عطا فرمود. بارها شاهد بودیم که آرزوی حاج قاسم، که آن را نیز بر زبان ذکر میکرد، شهادت در راه خدا بود. حاج قاسم به آرزوی خود رسید. بابت درک این شهید عزیز، خداوند را شکر میکنیم. سردار سلیمانی موهبتی برای ایرانیان و غیرایرانیان بود. او مایه افتخار همه ماست.
پس از شهادت حاج قاسم نیز از برکات دعا و نگاه این شهید بزرگوار همه ما باید بهرهمند شویم. تبریک به ملت بزرگ ایران بابت پرورش چنین بزرگمردی و خوشا به حال همه ملتها و آزادگانی که حاج قاسم را دوست داشته و هنوز هم دوست دارند. از اینجا به نوبه خودم، دوباره به روح مطهر همه شهدا سلام میکنم و بر هر کسی که حاج قاسم را دوست داشته و هنوز هم دوست دارد، درود میفرستم. خداوند متعال همه ما را از رهروان راستین مسیر پر نور این شهید بزرگوار قرار دهد.
آیا شهید سردار سلیمانی در منزل شما(منزل شهید عباس الموسوی) نیز حضور پیدا کرده بودند؟ چه خاطرهای از حضور ایشان در منزل خود دارید؟
بله. ایشان به منزل ما میآمدند. نخستین چیزی که از حضور گرم حاج قاسم در منزلمان دریافت میکردیم، آرامش و تواضع بود. این حس در تمامی اعضای خانواده ما وجود داشت. زمانی که حاج قاسم در منزل ما حضور پیدا میکرد، احساس میکردیم که پدرمان شهید سیدعباس الموسوی نیز در منزل حضور دارند و به استقبال و میزبانی حاج قاسم آمدهاند. ما زمانی که حاج قاسم را میدیدیم، عطر پدرمان را حس میکردیم.شاید تصور کنید که این جمله اغراقآمیز باشد، اما باید بگویم که شخصیت، عطوفت و تواضع حاجقاسم، از او شخصیتی فرابشری ساخته بود. زمانی که حاج قاسم در میان ما مینشست و با همدیگر سخن میگفتیم، تمامی دردهایمان تسکین پیدا میکرد. گویا همه غبارها و زخمها شسته میشد و در کالبد ما روح تازهای دمیده میشد. هر اندازه از این روحیات حاجقاسم بگویم، کم گفتهام. شاید تا کسی حاج قاسم را از نزدیک درک نکرده باشد، به تمام معنا متوجه بزرگواری و اصالت این شهید عزیز نشود.