گفت و گو با مصطفی رحماندوست به بهانه طولانی ترین شب سال

باز یلدا و صد دانه یاقوت دسته به دسته

مگر می شود کسی شعر انار یا همان شعر صد دانه یاقوت دسته به دسته را فراموش کرده باشد. شعری زیبا که اواخر دهه پنجاه در مجله کیهان بچه‌ها چاپ شد و پس از آن در کتاب فارسی دوم دبستان آمد و سالهاست که در همانجا جا خوش کرده. این میوه خوش آب و رنگ دیگر جز جدانشدنی سفره های شب یلدای ایرانی ها شده که بر اساس یک باور قدیمی، مردم با خوردن آن در درازترین شب سال از میوه‌های تابستانی خداحافظی می‌کنند و به استقبال سرما و زمستان با میوه‌هایش می‌روند. امسال اما، کرونا مهمان ناخوانده خانه های ما شده و دورهمی های یلدایی را با اما و اگرهای زیادی همراه کرده است.
کد خبر: ۱۲۹۵۰۳۶
به گزارش جام جم آنلاین، یلدا یعنی دورهم جمع شویم، حافظ بخوانیم، خوراکی های رنگ و وارنگ بخوریم و خوش باشیم، اما یلدای امسال را باید جور دیگر بود. چاره ای هم نیست، کرونا با کسی شوخی ندارد، جان می گیرد و در این راه هیچ شبی را به هیچکسی تخفیف نمی دهد. از آنجا که شب اول زمستان از دیرباز در ادبیات فارسی جایگاه ویژه ای داشته، تصمیم گرفتیم به بهانه فرا رسیدن این شب با مصطفی رحماندوست که یکی از پرخاطره ترین شعرهای معاصر یلدایی را برای شعر و ادب ما به یادگار گذاشته به گفت و گو بپردازیم.  

در ابتدا رحماندوست به ضرورت شادی و نشاط در جامعه تاکید می کند و در این باره توضیح می دهد: متاسفانه در جامعه ما شادی گم شده. بنابراین نباید از معدود مواقعی که می توان شاد بود به راحتی گذشت و یلدا یکی از همین شب هاست. حتی اگر خودمان رنج می کشیم باید برای کودکانمان بستری سالم بوجود بیاوریم تا لبخند بزنند. از عزاداری زیاد پرهیز کنیم تا انرژی و امید در بین جامعه پررنگ شود.
باز یلدا و صد دانه یاقوت دسته به دسته
او ادامه می دهد: امسال از مردم می خواهم تا جایی که می توانند شب یلدا را پر شور برگزار کنند و به آن اهمیت بدهند. ما در ایران مدام در معرض خبرهای بد و تنش و استرس هستیم. اقتصاد ناموزون، استرس، ناامیدی، بیکاری و انواع و اقسام گرفتاری ها گریبانگیر خانواده ها شده و کودکان در این میان چند برابر بزرگترها آسیب می بینند. کودکان ما آینده سازان کشورمان هستند و بدیهی است بچه هایی که در یک جامعه خمود رشد می کنند هرگز نمی توانند افراد تاثیرگذار و مفیدی برای کشورشان شوند.  
 
شاعر، نویسنده و مترجم کتاب‌های کودکان و نوجوانان با یادآوری خاطرات دوران کودکی اش از خاطره انگیز بودن شب یلدا می گوید و خاطرنشان می سازد: شب یلدا برای من یادآور خاطرات شیرینی است. شب هایی دور که فامیل کنار هم جمع می شدند، انار و شیرینی و آجیل زمستانه می خوردند و حرف های شیرین می زدند. امروز اما، با اینکه هندوانه و انار گران است و شاید نتوانیم بخریم ولی حتما می توانیم کنار هم بنشینیم و قصه ای برای کودکانمان تعریف کنیم که دلشان شاد شود و به فرداهای بهتر امیدوار باشند.
 
رحماندوست در ادامه درباره چگونگی سرودن شعر معروف «صد دانه یاقوت» توضیح می دهد: اوایل جنگ زمانیکه عراقی ها به کشورمان حمله کردند به جبهه رفتم و جزو جنگ‌های نامنظم شهید چمران شدم. البته چیز خاصی بلد نبودم و هر چه بود را همانجا یاد می گرفتیم و به کار می بردیم. در یکی از عملیات ها بود که با بی سیم اطلاع دادند; «زمین‌گیر شوید زیر نظر دشمن قرار گرفتید». اصلا نمی دانستیم زمین گیر شدن یعنی چه! روی زمین خوابیدیم و چاله ای پیدا کردیم و در آن پناه گرفتیم. مدتی در آنجا ماندیم تا به ما اطلاع دادند که می توانیم برگردیم. موقع برگشت از آنجا که آب و غذایی نخورده بودیم هیچ توانی نداشتیم. به همین خاطر با یک موتور کمی نان، ماست چکیده و چند انار برایمان فرستادند. بچه‌ها هجوم بردند و مشغول خوردن نان و ماست و آب شدند و من انار برداشتم. وقتی انار را باز کردم دانه‌هایش بیرون افتاد و من ناخودآگاه به یاد گردنبند مرحوم مادرم افتادم که چند دانه یاقوت داشت و گفتم: «وای چه‌قدر یاقوت!» از آنجا که راهی شدیم، در مسیر برگشت این شعر را گفتم و از همان‌جا برای کیهان بچه‌ها ارسال کردم.
 
او در پایان می گوید: سالهای گذشته در دورهمی های یلدایی مان بارها شعر انار را خوانده ام. نه تنها خودم بلکه مردم هم این شعر را بارها در دورهمی های یلدایی شان خوانده اند و فیلمش را برایم فرستاده اند. اگر با خواندن این شعر حتی به لب یک خانواده لبخند بنشیند، من کارم را انجام داده ام و خوشحالم.  
 
ساناز قنبری/گروه فرهنگ و هنر
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها