خاطره ای از شهید استوار

شهید استوار در روز های سخت دفاع مقدس

خاطره‌ای از شهید سردار حاج عبدالرسول استوار همرزم حاج قاسم سلیمانی در روزهای برفی جنگ تحمیلی
کد خبر: ۱۲۹۴۰۵۳
چله عزت|خاطره‌ای از ایثار و فداکاری «شهید استوار» در روزهای سخت دفاع مقدس

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تسنیم، یکی از رزمندگان دفاع مقدس به بهانه شهادت سردار بزرگ و گمنام حاج رسول استوار به خاطره‌ای از ایثار و ایستادگی این شهید والامقام در روزهای سخت جنگ تحمیلی‌ اشاره می‌کند و می‌گوید:

«گرده‌رش» یکی از ارتفاعات خاص و پر ماجرای شمال سلیمانیه عراق بود. این ارتفاع حدود 70 کیلومتری در خاک عراق بود ارتفاع برف در زمستان‌ها گاهی به 2 متر می‌رسید که در زمستان سال 1366 توسط رزمندگان فتح شد. عراق برای باز پس‌گیری آن 25 پاتک کوچک و بزرگ انجام داد. تویوتا برای رسیدن از دامنه، 48 پیچ تند می‌خورد تا به سختی بالا برود.

پس از فتح آن پدافندش را به عهده تیپ 35 امام حسن(ع) به فرماندهی شهید حاج رسول گذاشتند. اگر در آن ارتفاع کسی زخمی می‌شد فقط با هلیکوپتر می‌شد انتقالش داد. با توجه به این شرایط نیروها بین سه الی چهار شبانه‌روز بیشتر توان ماندن در آن شرایط را نداشتند.

شهید استوار و شهریار قرمزی مسئول محور، معمولاً شبانه‌روز آنجا بودند. گردان حمزه بچه‌های ارسنجان بیش از 10 روز حساس‌ترین قسمت «گرده‌رش» را پدافندی کرده بودند و اندک توانی برایشان باقی مانده بود.
به بنده دستور دادند بروم عقب جبهه خط دوم به هرشکلی شده تعدادی نیرو بیاورم. صبح زمستان سرد که سنگ کپه (دونیم) می‌شد حدود یک متر برف و سوز سرما صورت را می‌سوزاند؛ هوا تاریک روشن بود، راه افتادم در میانه ارتفاع به پست امداد رسیدم دیدم چند مجروح را آماده کردند تا هلیکوپتر بیاید.
حاج استوار و قرمزی هم زخمی بودند. بین‌شان بگو مگو بود ایستادم ببینم ماجرا چیست. متوجه شدم امدادگران می‌خواهند حاج استوار را اول بفرستند ولی او به شدت مخالفت می‌کرد و می‌گفت اول بسیجی‌ها و پاسدار وظیفه‌ها را بفرستند، اگر دوباره هلیکوپتر آمد من می‌روم.
من به راه خودم ادامه دادم، بعد که پیگیر شدم گفتند هلیکوپتر برای بار دوم نیامد حاج استوار را رزمنده دلاور و شجاع، شهریار قرمزی که خود از ناحیه شکم مجروح بود به دوش کشیده بود و به جایی رسانده بود.
آقای قرمزی بعدها به من گفت همین نرفتن باعث شد که زخم شکم او و زخم حاج استوار عفونت شدید کند. جالب اینجاست که برادر عزیزم قرمزی بعدها به بنده گفت که این چندمین بار بود که حاج استوار زخمی شده‌ بود.
عجیب اینجاست که این سردار عزیز هیچ پرونده جانبازی در هیچ جا ندارد و هرگز برای کمیسیون تعیین درصد جانبازی به جایی مراجعه نکرده بود.
براستی نام او و این فداکاری‌ را چه باید گذاشت.
روحش شاد و یادش گرامی

به روایت: عباس نعمت الهی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها