به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از حوزه نت؛ از دیدگاه اندیشمندان اسلامی نیز هدف سیاست و اخلاق همانا خیر آدمیان و رساندن انسان به فضیلت و نیک بخشی میباشد. تقید و پایبندی به مبانی و اصول اخلاقی که بر خواسته از بطن اسلام و ریشه در بعثت نبی مکرم اسلام داشته، در اندیشه و رفتار سیاسی حضرت محمد(ص) جایگاه ویژه ای دارد.
مهم ترین اصول سیاست اخلاقی پیامبر که عبارتند از خدا محوری و غایتمداری، کرامت و عزت انسانی، عدالت محوری، صداقت، مشورت و مشارکت پذیری، وفای به عهد و پیمان، شایسته سالاری و انتخاب شایستگان، نظارت و نقد عملکردها، طرد ریاست طلبی و محور بودن اصالت الهی و اکتفا نمودن به حداقل مواهب دنیوی پرداخته شده است. بطور کلی از دیدگاه مبارک نبوی تعامل دیانت و سیاست و همگامی سیاست با اخلاق سعادت جامعه انسانی را بدنبال خواهد داشت حضرت با بکارگیری اصول اخلاقی در سیاست این مساله را به خوبی ثابت کرده است .یکی از مقوله های مهم در زندگی و روابط اجتماعی آدمیان چگونگی تنظیم رفتارهای مبتنی بر تحکیم در حوزه سیاست و اصول و ضوابط حاکم بر این روابط است. دین اسلام به عنوان آخرین آیین الهی و پیامبر اسلام به عنوان رسول خاتم در تنظیم روابط اجتماعی و خصوصی جایگاه رفیعی برای اخلاق قائل شده است و پیامبر با اندماج دو مقوله مهم از حیات اجتماعی یعنی اخلاق و سیاست تصویر روشنی از ضرورت به کارگیری روش های مبتنی بر اخلاق در سیاست ارائه نموده است . می توان اصول کلی سیاست اخلاقی را در سیره نبوی با رعایت اولویت بندی نسبی میان آنها شناسایی کرد. سبک و شیوه رفتار پیامبر اکرم (ص) دارای اصول و شاخص هایی است که این سبک و سیره را از سیره های دیگر متمایز می سازد.
پیامبر اسلام با تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت سیاسی به سلب موانع برخورداری انسان از کرامت ذاتی و اثبات آنچه که کرامت انسان را به ارمغان میآوری، اقدام کرد. اولویت رسالت پیامبر اسلام (ص) نجات بشر از غل و زنجیرهای خرافه ها و تعصبات قومی و شرک بت پرستی و فتنه و فساد و از حکومت های فاسد و استبدادی بود تا بتواند پیام حیات بخش خود را در نجات بشر به گوش جهانیان برساند و ارزش های انسانی و فطری را پایه روابط حاکم بر جوامع انسانی قرار دهد. (مجلسی، ١٤٠٤ق: ١٠١) در تاریخ آمده است که عدی بن حاتم پس از شکست مردم (جبل طی) در سال نهم هجری از لشکر اسلام و فرار به شام ، سرانجام به وسیله خواهرش به مدینه آمد و در مسجد به محضر پیامبر اسلام (ص) شرفیاب شد و بعد به همراه پیامبر به سوی منزل حرکت کرد. در بین راه پیرزنی نزد حضرت آمد و حاجتش را با حضرت در میان گذاشت و حضرت مدتی به درد دل او گوش داد. عدی میگوید: با خود گفتم «و الله ما هذا بملک » (به خدا قسم این مرد سلطان و زمامدار مادی نیست ) زیرا روش پادشاهان این نیست که برای رفع گرفتاری پیرزنی این مقدار معطل شوند و تا این اندازه تواضع داشته باشند. عدی گوید به هر حال با او به منزل رفتم، اطاقش ساده و بی فرش بود، تنها فرش کوچکی از لیف خرما داشت، آن را در صدر اتاق افکند و مرا روی آن نشاند و خود روی زمین نشست و نهایت احترام را به من کرد این رفتار انسانی او آنچنان در دلم اثر کرد که دیگر نیازی به دلیل و برهان نداشتم با خود گفتم باید این مرد پیامبر خدا باشد پس از مذاکرات مختصری از آیین سابق خود دست کشیده مسلمان شدم . (مغازی، ١٤٠٩ق: ٩٨٨-٩٨٩ ).
پیامبر اسلام جهت اعاده کرامت از دست رفته انسان بر دو اصل: رهائی انسان و اصل برابری و مساوات تکیه میکرد. نزد پیامبر (ص) گرچه برخورداری انسان از کرامت ذاتی هدف اول بود؛ اما آنچه مطلوب نظر وی بود و برای ایشان اولویت داشت رسیدن انسان به جایگاهی که خدا برای او در عالم هستی به عنوان جانشین خود بر زمین
تعیین کرده بود و این امر از طریق به کارگیری رفتارهای سیاسی و حکومتی بود که حاصل هدف گیری و سیاستگذاری انسان و جامه انسانی به سوی فضایل و کمالات نفسانی و رسیدن به قرب الهی و رضای خدا بود قرآن کریم میفرماید (إن أکرمکم عند الله أتقاکم ) (حجرات، ١٣) پیامبر اعظم (ص) در سیره حکومتی خود بدنبال رساندن انسان به چنین مرتبه ای از شایستگی بود و آنان که تحت رهبری سیاسی و الهی او قرار گرفتند، دارای افکار و اندیشه های بلندیی شده و نیز اعمال کاملا انسانی و برخاسته از کمالات الهی داشتند، به طوری که صدور این نوع افکار فقط شایسته آنان بود.
در سیره نبوی رعایت عدالت، اصل بنیادین بوده ا ست. طبق روایات آن حضرت بر رفتار عادلانه خویش تصریح کرده اند. در بحث عدالت پیامبر به چهار نکته اشاره می شود. نخست، فرمان خدا به پیامبر اکرم (ص) برای اقامه عدل، دوم فرمایشات پیامبردر مورد عدالت خودشان، سوم فرمایشات سایر ائمه (ع ) در مورد عدالت پیامبر اکرم (ص) و چهارم توصیه پیامبر به دیگران برای پایبندی به عدالت. قرآن کریم به صراحت به پیامبر اکرم (ص) فرمان میدهد که عدل ورزد و این مسئله را که امر به عدالت شده با مردم در میان بگذارد. (قل أمر ربی بالقسط ) (اعراف، ٢٩) همچنین خود پیامبر(ص) میفرماید که من مامور و سفارش شده ام که در هر حال به عدالت رفتار کنم. پیامبر در مورد عدالت خودشان مردم را مطمئن میکنند که عادل ترین شخص هستند و تحت هیچ شرایطی از عدالت عدول نخواهند کرد. این امر رسالت و هدف دین اسلام را در تحقیق عدالت استحکام میبخشد. پس از جنگ حنین مردی از تمیم حضرت را به تندی مورد خطاب قرار داد که ای محمد عدالت پیشه کن و آن را به کار بند و حضرت با تبسم پاسخ دادند که (اگر من عدل نورزم چه کسی عدل می ورزد) (فمن یعدل ان لم اعدل؟ ) (واقدی، ١٣٦٩: ١٠٢) به دلایل مختلف و متعدد تردیدی در عدالت پیامبر اکرم (ص) نیست در مورد عدالت پیامبر سایرین نیز سخن های بسیاری گفته اند که از مهم ترین آنها فرمایشات امامان شیعه در این باب است . امام علی (ع ) تصریح میفرمایند که پیامبر بزرگ اسلام در تمام امور و اقداماتشان به عدالت رفتار می کرد. (شهیدی، ١٣٨٣: ٢٠٨) و حکومت و داوری اش عدل بود و در بین مردم به قسط به پا خاست و به عدالت حکم راند. (همان، ٨٧) امام محمد باقر(ع ) نیز معتقد بود که پیامبر اکرم (ص) رسوم جاهلیت را باطل کرد
و با شیوه های عدالت با مردم روبه رو شد. (طوسی، ١٣٦٥: ١٥٤) امام صادق نیز با اشاره به یکی از مصادیق عدالت آن حضرت میفرماید: «پیامبر اکرم (ص) لحظات نگاه به یارانش را تقسیم می کرد و به تساوی به آنها نگاه می کرد». (کلینی، ١٤٠١: ٢٦٨) کنایه از اینکه حتی در نگاه هم به عدالت رفتار میکرد یا اینکه همگان را برابر میدید.
پیامبر همیشه توجه و فرمان به عدالت می نمود. ایشان به صراحت به انحای مختلف به مسلمانان دستور میداد که در گفتار و رفتار و در داوری و حکومت عدالت را رعایت کنند. به تصریح آن حضرت خداوند دوست دارد که بندگانش حتی در بوسیدن فرزندانشان عدالت را رعایت کنند (همان، ٧٥٤-٢٠٠-٢٣٦).
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد