به گزارش جام جم آنلاین؛ امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ به عنوان الگو و نمونه یک پدر تمام عیار ، در تربیت فرزندانی پاک طینت ، صالح ، کارآمد و با کمال ، نقش قابل توجهی ایفا نمودند. ایشان با مراعات شیوه های تربیتی صحیح و تامین نیاز های روحی و جسمی فرزندان ، در شکوفایی استعدادها و باروری خلاقیت های آنان مسئولیت های پدرانه خویش را با کمال شایستگی به انجام رسانیده و در اثر آن فرزندان امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ در زندگی آینده خویش به کمالات و مراتب عالی انسانی نائل آمدند و هر یک نمونه ای بارز از انسان های وارسته گردیدند.
تعدادی از فرزندان پسر و دختر امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ در ماجرای کربلا در کنار عمویشان امام حسین ـ علیه السلام ـ فیض حضور یافتند و بر خی به درجه شهادت نیز نائل آمدند . در این جا با چند تن از پرورش یافتگان خاندان مجتبوی ـ علیهم السلام ـ آشنا می شویم :
ابوالحسن زید، اولین فرزند امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ است. ایشان شخصیتی بزرگوار ، پاک طینت و جلیل القدر بود. زید در اثر امانت داری و صداقت و صفای باطن مورد توجه و اعتماد مردم و مسئولین حکومتی قرار گرفت تا آنجایی که وی را متولی موقوفات و صدقات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ قرار دادند. در سخاوت و نیکوکاری زبانزد خاص و عام بود. شعرا در مدح نیکی های وی شعرها سرودند. مردم نیازمند برای رسیدن به عطاهای وی و کسب فضائل از راه های دور و نزدیک به حضورش می شتافتند . اما افراد پست و فرومایه و حاکمان بی بند و بار بنی امیه با او عداوت و دشمنی می کردند.
عمر بن عبدالعزیز بعد از جلوس بر مسند خلافت، بی مهری های خلفای قبل را جبران کرده و به حاکم مدینه نوشت: زید بن حسن مردی شریف و از افراد ممتاز خاندان بنی هاشم است. او را در تولیت صدقات و موقوفات گمارده و مقامش را گرامی دار.
حسن مثنّی یکی دیگر از تربیت یافتگان دامان امامت می باشد. او در اثر تربیت امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ به کسب کمالات انسانی و معنوی نائل شد و مانند برادر ارشد خویش متولی صدقات و موقوفات جد بزرگوارش امیرالمومنین امام علی ـ علیه السلام ـ گردید. حسن مثنّی جوانی پاک و آراسته به فضائل اخلاقی و مورد اعتماد و مورد اطمینان مردم بود. آن بزرگوار با صلاحدید عموی بزرگوارش امام حسین ـ علیه السلام ـ با فاطمه بنت الحسین ـ سلام الله علیها ـ ازدواج نمود و در سفر کربلا به همراه حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ حضور داشت و در آن جا به شدت زخمی شده و به اسارت لشگر دشمن در آمد.
« اسماء بنت خارجه » که از بستگان مادرش بود ، حسن مثنّی را برای مداوا از عوامل دشمن تحویل گرفت و در منزلش مداوا نمود، آنگاه او را روانه مدینه نمود. او همچنان در مدینه زیست تا اینه به دستور عبدالملک ( خلیفه پنجم اموی) در سن 35 سالگی مسموم گردیده و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع دفن گردید.
لقب حسن مثنّی « طبا طبا » است که جد سادات طباطبایی محسوب می شود.
ایشان بزرگ بانوی جهان اسلام ، یکی از درس آموزان و تربیت یافتگان مکتب امام مجتبی ـ علیه السلام ـ می باشند. این بانوی بزرگ در میان دختران امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ از امتیازات ویژه ای برخوردار است. ایشان دختر امام مجتبی ، همسرامام سجاد و مادر امام باقر ـ علیهم السلام ـ است. شرافت، کرامت ، عفت و حیاء از صفات برجسته این شخصیت جلیل القدر خاندان نبوی است. القابی همچون فاضله، عالمه، صالحه، صدیقه و عفیفه از ویژگی های این دختر امامت می باشد. این عزیزترین بانوی خاندان بنی هاشم و اسوه زنان ایثارگر و فداکار، همسر، پدر،فرزند و بالاخره برادران خویش را تقدیم اسلام نموده و به عنوان دختر، همسر، مادر و خواهر شهید به شمار می آید.
امام صادق ـ علیه السلام ـ روزی از بزرگواری و صداقت جده اش فاطمه بنت الحسن ـ علیهم السلام ـ یاد کرده و فرمود: « کانَت صِدیقَهً لَم یُدرَک فی آلِ الحَسَنِ مِثلُها : جده ام صدیقه و نیک رفتار بود و در خاندان حسن ـ علیه السلام ـ زنی به درجه و مرتبه او نرسید .»
امام باقر ـ علیه السلام ـ در مورد کرامتو فضیلت مادرش فاطمه بنت الحسن ـ علیهم السلام ـ می گوید : مادرم کنار دیواری نشسته بود ، ناگاه دیوار شکافت برداشت و صدای مهیبی به گوش رسید ، آن بانوی مجلله به دیوار اشاره کرد و فرمود : « قسم به حق مصطفی ، فرود نیا؛ خداوند به تو اجازه فرو افتادن نمی دهد. » پس دیوار در میان زمین و آسمان معلق ماند ، تا آنکه مادرم از آنجا بگذشت و آنگاه دیوار فرو ریخت. پدرم امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ صددینار به خاطر رفع خطر صدقه داد.
یکی از مهمترین وقایع زندگی این بانوی عصمت، حضور در واقعه کربلاست . فاطمه بنت الحسن ـ علیهم السلام ـ همانند عمه اش زینب ـ سلام الله علیها ـ از پیام آوران حادثه خونین کربلا محسوب می شود و در جاودانگی حماسه عاشورا به همراه سایر اسرای کربلا به ویژ] همسر بزرگوارش امام سجاد ـ علیه السلام ـ و فرزندش امام باقرـ علیه السلام ـ مسئولیت خویش را به خوبی ایفا کرده است.
او جوانی زیباروی بود که ویژگی های اخلاقی امام حسن ـ علیه السلام ـ در وجودش پدیدار بود. در روز عاشورا در صحنه مبارزه ، شجاعانه وارد شده و مشغول پیکار با دشمن گردید.وی با اینکه جوان شانزده ساله ای بیش نبود ، نظم سپاه دشمن را بهم ریخته و شماری از انان را کشت. ابوبکر بن حسن بعد از نبردی متهوّرانه در حالی که چشمانش از عطش در گگودی فرو رفته بود به سوی امام حسین ـ علیه السلام ـ بازگشت و گفت : « ای عمو آیا آب داری تا جگر خود را خنک نموده و قدرت تازه ای یافته و با دشمنان خدا و رسولش مبارزه را ادامه دهم ؟ » امام حسین ـ علسه السلام ـ فرمودند:« ای برادرزاده ام ، لختی صبر کن تا با جدت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ دیدار نمایی و تو را با آب بهشت سیراب کند تا دیگر تشنه نشوی .» سپس به سوی دشمنان شتافت و پس از خواندن رجز بر آنان یورش برده و بعد از هلاک نمودن تعدادی از نیروهای جبهه کفر ، به محاصره دشمن در آمد و سپس او را به شهادت رساندند . یکی از اشعار این فرزند شجاع امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ در میدان کار زار چنین بود:
اِنّی اَنَا نَجلُ الإمام ابن عَلیّ اَضربُکُم بِالسَّیفِ حتّی یَفلَل
نَحنُ ـ و بَیت اللهِ ـ اولی بالنبیّ اَطعَنُکُم بِالرَّمِح وَسطَ القسطَلِ
من فرزند امامی هستم که پسر علی می باشد و تا کُند شدن شمشیر با شمامبارزه می کنم . ما ـ خاندان خدا ـ به پیامبر نزدیکتر هستیم ، در میان میدان نبرد ، با نیزه به شما ضربه خواهم زد.
یکی از بارزترین دلایل روحیه شجاعت و دلاوری و فداکاری در وجود امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ فرزندان آن حضرت هستند که از سرچشمه امامت و ولایت سیراب گشته اند و به اوج فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و اهداف بلند آن رسیده بودند.
فرزندان امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ نمونه هایی بدیع و زیبایی در مسیر مبارزه و رویارویی از خود نشان دادند و ویژگی های اخلاقی ، انسانی و سجایای والای امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ را به نمایش گذاشتند.
نگارنده؛ ز.فیاضی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: