به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه است. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پردهای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت میکند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روزهای جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آنها حسابرسی نمیکند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آنها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت میدهند. در روایتی دیگر از ایشان رسیده است: «قرائت کننده سوره اعراف در روز قیامت از کسانی است که ایمن هستند»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ ﴿۱۵۹﴾
و از میان قوم موسى جماعتى هستند که به حق راهنمایى مى کنند و به حق داورى مى نمایند (۱۵۹)
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿۱۶۰﴾
و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتى بودند تقسیم کردیم و به موسى وقتى قومش از او آب خواستند وحى کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن پس از آن دوازده چشمه جوشید هر گروهى آبشخور خود را بشناخت و ابر را بر فراز آنان سایبان کردیم و گزانگبین و بلدرچین بر ایشان فرو فرستادیم از چیزهاى پاکیزه اى که روزیتان کرده ایم بخورید و بر ما ستم نکردند لیکن بر خودشان ستم میکردند (۱۶۰)
تفسیر:
در آیات فوق باز سخن پیرامون بنى اسرائیل و سرنوشت و رویدادهاى تاریخ آنها است.
در آیه نخست اشاره به واقعیتى مى کند که شبیه آن را در قرآن دیده ایم واقعیتى که حکایت از روح حق طلبى قرآن دارد، و آن احترام به موقعیت اقلیتهاى صالح است یعنى: چنان نبود که بنى اسرائیل یکپارچه فاسد و مفسد باشند و این نژاد عموما مردمى گمراه و سرکش معرفى شوند بلکه در برابر اکثریت مفسده جو، اقلیتى وجود داشتند صالح و ناهماهنگ با کارهاى اکثریت، قرآن براى این اقلیت صالح اهمیت خاصى قائل شده است و مى گوید: از قوم موسى (علیه السلام) گروهى هستند که دعوت به سوى حق مى کنند و حاکم به حق و عدالتند (و من قوم موسى امة یهدون بالحق و به یعدلون).
این آیه ممکن است اشاره به گروه کوچکى باشد که تسلیم در برابر سامرى و دعوت او نشدند و همه جا حامى و طرفدار مکتب موسى (علیه السلام) بودند و یا گروههاى صالح دیگرى که بعد از موسى (علیه السلام) بروى کار آمدند.
ولى این معنى با ظاهر آیه چندان سازگار نیست، زیرا (یهدون) و (یعدلون) فعل مضارع است و حداقل حکایت از زمان حال یعنى عصر نزول قرآن مى کند و وجود چنین گروهى را در آن زمان اثبات مى نماید، مگر اینکه کلمه (کان) در تقدیر بگیریم، تا آیه اشاره به زمان گذشته بوده باشد و مى دانیم تقدیر گرفتن بدون وجود قرینه خلاف ظاهر است؛ و نیز مى تواند ناظر به اقلیتى از یهود که در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) مى زیستند بوده باشد همانها که تدریجا و پس از مطالعه کافى روى دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) سرانجام اسلام را پذیرفتند و در جمع مسلمانان راستین و حامیان مخلص در آمدند، این تفسیر با ظاهر آیه و فعل مضارع که در آن به کار رفته است هماهنگتر است؛ و اینکه در پارهاى از روایات شیعه و اهل سنت وارد شده که این آیه اشاره به گروه کوچکى است از بنى اسرائیل که در ماوارء چین زندگى دارند، زندگى عادلانه و تواءم با تقوا و خداشناسى و خداپرستى، علاوه بر اینکه با آنچه از وضع جهان آگاهیم سازگار نیست و تواریخ موجود این موضوع را تایید نمى کند.
احادیث مزبور از حیث سند معتبر نمى باشد، و نمى توان به عنوان یک حدیث صحیح طبق قواعد علم رجال روى آنها تکیه کرد.
در آیه بعد اشاره به چند قسمت از نعمتهاى خدا بر بنى اسرائیل مى کند. نخست مى گوید: (ما آنها را به دوازده گروه تقسیم کردیم) (تا نظمى عادلانه و دور از برخوردهاى خشونت آمیز در میانشان حکومت کند) (و قطعناهم اثنتى عشرة اسباطا امما).
روشن است هنگامى که یک ملت داراى تقسیم بندیهاى صحیح و منظم بوده باشد، و هر بخش و یا هر گروه تحت رهبرى رهبر لایقى قرار گیرد، اداره آنها آسانتر و رعایت عدالت در میانشان سهلتر خواهد بود، و به همین دلیل تمام کشورهاى جهان مى کوشند از این اصل پیروى کنند.
کلمه (اسباط) جمع (سبط) بر وزن ثبت و همچنین بر وزن سفت) در اصل به معنى توسعه و گسترش چیزى به آسانى و راحتى است، سپس به فرزندان مخصوصا نوه هاو شاخه هاى یک فامیل، سبط و اسباط گفته شده است.
در اینجا منظور از اسباط همان تیره هاى بنى اسرائیل است که هر کدام از یکى از فرزندان یعقوب (علیه السلام) منشعب شده بودند.
نعمت دیگر اینکه هنگامى که بنى اسرائیل در بیابان سوزان، به سوى بیت المقدس در حرکت بودند و گرفتار عطش سوزان و تشنگى خطرناکى شدند، و از موسى (علیه السلام) تقاضاى آب کردند، (به او وحى فرستادیم که عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشید) (و اوحینا الى موسى اذا ستسقاه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتى عشرة عینا)؛ و آنچنان این چشمهها در میان آنها تقسیم شد که هر کدام به خوبى چشمه خود را مى شناختند (قد علم کل اناس مشربهم).
از این جمله استفاده مى شود که این دوازده چشمه که از آن صخره عظیم جوشید نشانهها و تفاوتهایى داشته است، آنچنان که هر کدام از اسباط بنى اسرائیل چشمه خود را مى شناختند و این خود سبب مى شد که اختلافى در میان آنها بروز نکند و نظم و انضباط حکم فرما گردد و آسانتر سیراب شوند.
نعمت دیگر اینکه در آن بیابان سوزان که پناهگاهى وجود نداشت، ابر را بر سر آنها سایه افکن ساختیم (و ظللنا علیهم الغمام).
بالاخره چهارمین نعمت این بود که من و سلوى را به عنوان دو غذاى لذیذ و نیرو بخش بر آنها فرستادیم (و انزلنا علیهم المن و السلوى).
درباره (من) و (سلوى) این دو غذاى مطبوع و مفید که خداوند به بنى اسرائیل در آن بیابان ارزانى داشت، مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند که ما در جلد اول همین تفسیر ذیل آیه ۵۷ سوره بقره بیان کردیم و گفتیم بعید نیست که (من) یک نوع عسل طبیعى بوده که در دل کوههاى مجاور وجود داشته و یا شیره هاى مخصوص نباتى بوده که در درختانى که در گوشه و کنار آن بیابان مى روئیده ظاهر مى شده است، و (سلوى) یکنوع پرنده حلال گوشت شبیه به کبوتر بوده است؛ و به آنها گفتیم از غذاهاى پاکیزهاى که در اختیار شما گذارده ایم بخورید (و فرمان خدا را به کار بندید) (کلوا من طیبات من رزقناکم).
اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسى کردند، آنها (به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند (و ما ظلمونا و لکن کانوا انفسهم یظلمون)
باید توجه داشت که مضمون این آیه با تفاوت مختصرى، در سوره بقره آیات ۵۷ و ۶۰ آمده است منتهى در آنجا به جاى (انبجست)، (انفجرت). آمده است، و به عقیده جمعى از مفسران تفاوت این دو عبارت در این است که (انفجرت) به معنى (بیرون ریختن آب با فشار و کثرت) است، ولى (انبجست) به معنى (بیرون ریختن آب بطور مختصر و کم) است، و این تفاوت شاید اشاره به آن است که چشمه هاى آب ناگهانى از آن صخره عظیم بیرون نریخت تا مایه وحشت گردد، و توانائى کنترل آن را نداشته باشند بلکه نخست به آرامى بیرون ریخت و سپس گسترش پیدا کرد و به حد وفور رسید.
بعضى دیگر از مفسران معتقدند که این دو کلمه هر دو به یک مفهوم است.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد