از مضرات فضای مجازی

درست نوشتن درحال فراموشی است

کد خبر: ۱۲۹۰۳۲۳

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، با فینگلیش شروع شد با "عاقا" و "عایا" ادامه پیدا کرد و فردا را خدا می‌داند، شاید کسی نتواند از روی گلستان بخواند و سجع موزونش را بفهمد و یا بازی با حروف حافظ لذتی ببرد، همان‌گونه که امروز هیچ کداممان یک کلمه از دیوار نوشته‌های بیستون را نمی‌توانیم، بخوانیم.

دنیای مجازی از ایمیل و فیسبوک گرفته تا واتس‌اپ و تلگرام مانند یک تحریریه بزرگ این فرصت را ایجاد کرده تا هرکس برای خود یک نویسنده ، خبرنگار ،تحلیل‌گر و... شود. تحریریه که همه دست به قلم شده و آنچه در درون دارند، بیرون می‌ریزند، که جدای از جنبه‌های منفی آن از جمله بازی با آبروی اشخاص یا کلاهبرداری‌ها و سو استفاده‌ها، آینه‌ای است برای بازتاب آنچه در اجتماع می‌گذرد. آینه‌ای که می‌توان خوبی و بدی‌های یک جامعه و حتی یک دسته یا قشر خاص را بررسی کرد.

بازنشر مطالب بدون اطلاعات 

یکی از جنبه‌های قابل بررسی در فضای مجازی نوع نوشتار و باز نشر مطالب است، متاسفانه در فضای مجازی که بگردی، می‌توانی مثنویی نو با شعرهای منسوب به مولانا پیدا کنی و یا با نوشته‌های برخورد کنی که ابن سینا در آن درباره مضرات دود ماشین یا آبمیوه‌های صنعتی صحبت کرده یا شعر نویی که خیام سروده یا زندگی نامه‌های از نویسندگان و شاعران که روی دست هرچه خیالپردازی است، می‌آورد و این مطالب بارها و بارها دیده می‌شود و با اشتیاق بازنشر می‌شود آن هم در گروه‌های که گاهی از هزار نفر نیز بیشترند و حتی یک نفر نمی‌پرسد، که آیا آنچه منتشر شده درست است یا خیر؟! اگر بخواهیم بگویم این افراد نسبت به این دست نوشته‌ها بی‌تفاوت هستند، پس چرا این دست مطالب بازنشر و حتی هزاران هزار بار دیده می‌شوند. پس مشکل جای دیگری است، مشکل آنجاست که منتشرکننده  و خواننده و بازنشر کننده شناختی از آن کسی که جملات از او نقل شده ندارند تا به اصالت مطلب شکی کنند.

درست نوشتن درحال فراموشی است

کسی که تاکنون کتاب مثنوی را به چشم ندیده و تنها برای شب امتحان این کتاب و نام شاعرش را حفظ کرده یا به شعرهایش به عنوان یک موضوع امتحانی پرداخته چگونه می‌خواهد اصالت مطالب منسوب به او را بفهمد. وقتی تا بحال گلستان را باز نکرده از کجا بداند نثر دوره او با نثر امروزی متفاوت است تا مطلب ترجمه شده ای را بنام سعدی نپذیرد. کسی که مطالعه‌ای کوچک درباره تاریخ ادبیات ایران داشته باشد مسلماً هیچ شعر نویی را بنام شاعران کهن نخواهد پذیرفت و شعری را با نشانه‌های دنیای امروز بنام مردان زنان شاعر و نویسنده کهن قبول نخواهد کرد و آن را با هیجان برای دیگران نخواهد فرستاد، چرا که باعث شرمساری او بخاطر کم سوادیش خواهد بود. اما متاسفانه این‌گونه نیست هرچه به دستمان می‌رسد وبه مذاقمان خوش می‌آید، باز نشر می‌کنیم و ژست دانایی نیز با آن می‌گیریم.

غلط املایی؛ ریشه روانی

از کنار این موضوع که بگذریم موضوع دیگر نوع نوشتار است. مسلماً سریع نویسی در فضای مجازی باعث اشتباه‌های تایپی می‌شود اما در بیشتر مواقع بخوبی می‌توان متوجه شد که این‌ها غلط تایپی نیستند، بلکه اشتباه‌های املایی محسوب می‌شوند آن هم در واژگانی که بسیار پر کاربرد هستند البته این اشتباه‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته یک شامل جوانانی می‌شود که این اشتباه نویسی‌ها از ندانستن آن‌ها نشأت نمی‌گیرد بلکه نوعی هنجارشکنی و عصیان جوانی است که می‌خواهد نظم اطرافش را به هم بزند در نتیجه آیا را عایا، آقا را عاقا، اصلاً را اصن یا عملاً را عملن، لطفاً را لدفن و..... می‌نویسد و در بیشتر مواقع نیز این کار را آگاهانه انجام می‌دهد و حتی برای ایجاد احساس شهروندی جهانی بودن ترجیحش آن است که فارسی را به انگلیسی یا به اصطلاح فینگلیش بنویسد. این جریان نیازمند واکاوی جامعه شناسان و روانشناسان دارد تا با همکاری وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی برای آن تدبیری اندیشه شود.

درست نوشتن درحال فراموشی است

اما دسته دوم افرادی هستند که گویا املاهای زمان دبستانشان را نیز بخاطر ندارند و به واسطه آنکه سال‌هاست از دوران املا نویسی دور شده‌اند درست نویسی را فراموش کرده‌اند و تمام مطالبشان نه یک بار که همیشه برخی واژه ها اشتباه نوشته می شوند. وقتی فردی  با مدارج بالای علمی در یک تحلیل و اظهار نظر جدی "حاظر" را "حاضر"، "حیثیت" را "هیصیت"، "تهدید" را "تحدید"، "سپاسگزار" را "سپاسگذار" و "را و"  را "رو"، خسارت را خصارت و.... می‌نویسد ،آیا جز این است که درست نویسی را فراموش کرده و این ناشی از آن است که واژه را درست را ندیده و درست یاد نگرفته است و مصداق آن ضرب المثل می‌شود که از دل برود هر آنچه از دیده برفت و در واقع از ذهن می‌رود آنچه از دیده می‌رود.

با سوادهایی که به غلط نوشتن عادت کرده اند

وقتی آخرین کتابی که فرد خوانده کتاب درسی در آخرین ترم تحصیلیش بوده و حالا در فضای مجازی قصد اظهار نظر دارد، مسلماً نوع نگارش درست کلماتی که از کنارشان بی توجه گذشته است را فراموش خواهد کرد. و با این کار اشتباه خود را به دیگران نیز منتقل می‌کند. البته این نکته را نیز نباید در نظر دور داشت که نوع نگارش و نوع گفتار ما با هم تفاوت زیادی دارد که در تمام زبان‌ها کم یا زیاد این گونه است و گاهی ذهن در برخی زمان ها خطا می کند اما وقتی همیشه در متن‌های یک نفر کلماتی اشتباه نوشته می‌شوند تنها می توان این برداشت را کرد که او نمی‌داند اشتباه می‌نویسد. اما آیا درست است فردی که دارای سواد است و به مدارک مختلف تحصیلی مزین، نوع نگارش صحیح یک واژه را نداند؟!

سرچشمه همه این مشکلات چه در باز نشر اشتباه مطالب، چه در اشتباه نویسی چه به صورت عمدی چه به صورت سهوی عدم مطالعه است. در جامعه‌ای که سرانه آمارهای مطالعه روزانه‌اش 2 تا 79 دقیقه است، نمی‌شود انتظار داشت هر آنچه  نوشته و منتشر می شود، دارای پشتوانه باشد. اشتباه نویسی متاسفانه یکی از مشکلات جامعه کتاب نخوان ماست. شاید در نگاه اول اشتباه نویسی چندان به چشم نیاید و مهم جلوه نکند، اما در واقع گسترده شدن این اشتباه نویسی از یکسو به هویت نوشتاری ما ضربه می‌زند و ما چون اقوام مهاجمی که در طول تاریخ بر زبان ما یورش آورده و به آن آسیب زده‌اند، خودمان به زبانمان آسیب می‌زنیم و از سوی دیگر این بی‌تفاوتی به اشتباه نویسی، ارزشی بنام باسواد بودن را در جامعه کمرنگ می‌کند.

 به راستی پزشکی که در دوران تحصیل به نوشتن یک واژه توجه نداشته تا درست نوشتن آن را فراگیرد،  به عنوان یک بیمارمی‌تواند برای درمان به دقتش اعتماد کند؟ آیا مهندسی که نمی‌داند انگشت سبابه را با ص و حضور را با ظ نمی‌نویسند ، در طراحی یک دستگاه یا یک خانه یا پل دقت خواهد کرد؟ مسلماً افرادی که مطالبشان همیشه پر از اشتباهای نوشتاری است، از کنار همه چیز سرسری خواهند گذشت و این بیماری خطرناکی برای روح روان یک جامعه است و تنها درمانش مطالعه است.

مطالعه کتاب‌های خوب، نه تنها نوشتار ما را تقویت و زبانمان را حفظ می‌کنند بلکه آینده این کشور  را که متعلق به فرزندان ایران است، حفظ خواهد کرد و کاش یاد می‌گرفتیم بخوانیم تا کمتر و سنجیده‌تر می‌گفتیم و عمل می‌کردیم تا دنیای اطرافمان بهتر می‌شد.
 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها