به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از الشیعه، در زمان یک خلیفه با هوش سفاک اموى به دنیا آمد و در زمان یک خلیفه مقتدر با هوش سفاک عباسى از دنیا رحلت کرد،و در آن بین شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانى به دودمان دیگر بود. مادر آن حضرت،ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بود، لذا از طرف مادر نسب آن حضرت به ابوبکر مىرسید و چون قاسم بن محمد بن ابى بکر با دختر عموى خود اسماء دختر عبد الرحمن بن ابى بکر ازدواج کرده بود.
امام صادق علیه السلام شیخ الائمه است،از همه ائمه دیگر عمر بیشترى نصیب ایشان شد،شصت و پنج ساله بود که از دنیا رحلت فرمود.عمر نسبتا طویل آن حضرت و فتورى که در دستگاه خلافت رخ داد که امویان و عباسیان سر گرم زد و خورد با یکدیگر بودند فرصتى طلایى براى امام به وجود آورد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تاسیس حوزه علمى عظیمى بپردازد،جمله«قال الصادق»شعار علم حدیث گردد و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد.از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعى مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کرده اند با ذکر حوزه و مدرس هاى که آن حضرت تاسیس کرد و شاگردان زیادى که تربیت کرد و رونقى که به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذکر کرده اند،همان طورى که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کرده اند.
شیخ مفید از علماى شیعه مى گوید آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده.از هیچ کدام از علماى اهل بیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حدیث نام کسانى را که در خدمت آن حضرت شاگردى کرده اند و از خرمن وجودش خوشه گرفته اند ضبط کرده اند،چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بوده اند.
محمد بن عبد الکریم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مى گوید:«هو ذو علم غزیر،و ادب کامل فى الحکمه و زهد فى الدنیا،و ورع عن الشهوات.»یعنى او،هم داراى علم و حکمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى کامل بود،بعد مى گوید مدتها در مدینه بود،شاگردان و شیعیان خود را تعلیم مى کرد،و مدتى هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سر گرم تعلیم و تربیتبود.در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق توجهى به جاه و مقام و ریاست نداشت این طور مى گوید:«من غرق فى بحر المعرفه لم یقع فى شط و من تعلى الى ذروه الحقیقه لم یخف من حط.»یعنى آن که در دریاى معارف غوطه ور استبه خشکى ساحل تن در نمى دهد،و کسى که به قله اعلاى حقیقت رسیده نگران پستى و انحطاط نیست.
کلماتى که بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق صلوات الله علیه گفته اند زیاد است،منظورم نقل آنها نیست،منظورم اشاره اى بود به اینکه هر کس امام صادق علیه السلام را مى شناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسهاى عظیم و پر نفع و ثمر که آثارش هنوز باقى و زنده است مى شناسد.حوزه هاى علمیه امروز شیعه امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.
سخن در اطراف امام صادق سلام الله علیه میدان وسیعى دارد.در قسمتهاى مختلف مىتوان سخن گفت زیرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهاى مختلف مخصوصا در حکمت عملى و موعظه زیاد است و شایسته عنوان کردن است،ثانیا در تاریخ زندگى آن حضرت قضایاى جالب و آموزنده فراوان است.بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالى و پر معنى با دهریین و ارباب ادیان و متکلمان فرق دیگر اسلامى و صاحبان آراء و عقاید مختلف،بسیار دارد که همه قابل استفاده است.گذشته از همه اینها تاریخ معاصر آن حضرت که با خود آن حضرت یا شاگردان آن حضرت مرتبط است شنیدنى و آموختنى است.
سیرت و روش امام
این بنده امروز عرایض خود را اختصاص مىدهم به مقایسهاى بین سیرت و روشى که امام صادق علیه السلام در زمان خود انتخاب کرد با سیرت و روشى که بعضى از اجداد بزرگوار آن حضرت داشتند که گاهى به ظاهر مخالف یکدیگر مى نماید.رمز و سر این مطلب را عرض مى کنم و از همین جا یک نکته مهم را استفاده مى کنم که براى امروز ما و براى همیشه بسیار سودمند است.
فایده سیره هاى گوناگون معصومین
ما شیعیان که به امامت ائمه دوازدهگانه اعتقاد داریم و همه آنها را اوصیاء پیغمبر اکرم و مفسر و توضیح دهنده حقایق اسلام مىدانیم و گفتار آنها را گفتار پیغمبر و کردار آنها را کردار پیغمبر و سیرت آنها را سیرت پیغمبر صلى الله علیه و آله مى دانیم،از امکاناتى در شناخت حقایق اسلامى بهره مندیم که دیگران محرومند و چون وفات حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام-که امام یازدهم است و بعد از ایشان دوره غیبت پیش آمد-در سال ۲۶۰ واقع شد،از نظر ما شیعیان مثل این است که پیغمبر اکرم تا سال ۲۶۰ هجرى زنده بود و در همه این زمانها با همه تحولات و تغییرات و اختلاف شرایط و اوضاع و مقتضیات حاضر بود.
البته نمى خواهم بگویم که اثر وجود پیغمبر اکرم اگر زنده بود چه بود و آیا اگر فرضا آن حضرت در این مدت حیات مى داشت چه حوادثى در عالم اسلام[پیش]مى آمد،نه،بلکه مقصودم این است که از نظر ما شیعیان که معتقد به امامت و وصایت هستیم،وجود ائمه اطهار از جنبه حجیت قطعى گفتار و کردار و سیرت در این مدت طولانى مثل این است که شخص پیغمبر-ولى نه در لباس نبوت و زعامتبلکه در لباس یک فرد مسلمان عامل به وظیفه-وجود داشته باشد و دوره هاى مختلفى را که بر عالم اسلام در آن مدت گذشتشاهد باشد و در هر دورهاى وظیفه خود را بدون خطا و اشتباه، متناسب با همان دوره انجام دهد.
بدیهى است که با این فرض،مسلمانان بهتر و روشنتر مى توانند وظایف خود را در هر عصر و زمانى در یابند و تشخیص دهند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس انستیتوپاستور ایران در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
علی بخشیزاده، معاون صدای رسانهملی در گفتوگو با «قابکوچک» مطرح کرد