گفت‌وگو با دکتر اسماعیل آذر، شاعر درباره گیاهان

همیشه پای یک گل در میان است

اسماعیل آذر مجری برنامه‌های مشاعره رادیو و تلویزیون در گفتگو با جام جم

در قیامت از سعدی گلایه خواهم كرد

كتابی حرف می‌زند و كنار تمام حرف‌هایی كه می‌زند چند بیت شعر هم می‌خواند تا همه بدانیم دستور زبان و ادبیات فارسی در تار‌و پود شخصیت و تك‌تك سلول‌های او تنیده شده است، حتی یك گفت‌وگوی ساده و طنازانه كه گاهی تبدیل به شوخی‌ با آثار بزرگان هم می‌شود، نمی‌تواند به دستور زبان گفتارش لطمه‌ای بزند.
کد خبر: ۱۲۷۰۴۵۵

اگر از هر دری هم بگوییم شعری در آستین دارد تا حق مطلب را ادا كند. دكتر اسماعیل آذر را چندین نسل با برنامه‌های مشاعره تلویزیون و رادیو می‌شناسند.

استاد ادبیات فارسی با لهجه اصفهانی كه سال‌ها مجری و داور این مسابقه بوده‌ است؛ مسابقه‌ای كه مخاطبان خاص خودش را دارد كه روزها و شب‌هایشان را با دیوان شعرا می‌پردازند.

بزرگداشت معاونت صدا برای دكتر اسماعیل آذر باعث شد تا در روزهای گرم تابستان به سراغ این مرد برویم كه در ادبیات مویی سپید كرده است و با او از هر دری حرف بزنیم.

شما كه تا این میزان با شخصیت شاعران كلاسیك ایران همچون سعدی، حافظ، مولوی و... مأنوس هستید. آیا تا به حال پیش آمده به خوابتان بیایند؟

خیلی سال پیش وقتی رساله‌ای درباره تحلیل گلستان و بوستان سعدی و شیوه كار سعدی در این دو اثر می‌نوشتم و تمام خانه من پر‌شده بود از آثار سعدی، یك روز خیلی اتفاقی آقایی زنگ در خانه ما را زدند و گفتند منزل آقای سعدی؟! خیلی تعجب كردم و گفتم خیر. همان شب در حالی كه ذهنم خیلی درگیر نوشتن بود و سخت مشغول مطالعه بودم، كمی خوابیدم. در خواب دیدم یكی از آثار جامی را می‌خوانم. بعد فردی سراغم آمد كه به من الهام شد او جامی است. جامی در همان خواب از كتاب نفحات‌الانس برایم تعریف كرد و بعد خطاب به من گفت تو فكر نكن دلت می‌خواهد با سعدی ملاقات داشته باشی، من هم یك شب خواب دیدم فرشتگان تاج‌گل به آسمان می‌برند. گفتم برای كه می‌برید. گفتند برای سعدی، زیرا او یك بیت گفته كه ما این گل‌ها را برای او می‌بریم و بیت شعر سعدی از این قرار بود: برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری است معرفت كردگار.همه این موارد را جامی در خواب برایم تعریف كرد و از خوابش گفت که چطور فرشتگان هوای سعدی را داشتند. وقتی از خواب بیدار شدم و به آن فكر كردم برایم خیلی جالب بود و این شد یكی از خاطرات من از سعدی.

اگر خود سعدی را می‌دیدید به او چه می‌گفتید؟

می گفتم تو كه اینقدر آدم بزرگی هستی، چرا در بوستان از شاهنامه فردوسی تقدیر كردی، حتی اگر روز قیامت هم سعدی را ببینم، دست به دامنش گلایه خواهم كرد كه چه شد این‌طور از شاهنامه گفتی در بوستان.

بین تمام شاعران كلاسیك ایران‌ زمین رتبه اول را به چه كسی می‌دهید؟

اگر در این عالم شعر، سنایی وجود نداشت، قطعا عطاری هم نبود. اگر این دو نبودند مولوی هم نمی‌بود و اگر این سه نبودند، سعدی حضور نداشت. مجموع این شخصیت‌ها منجر به پدیدار شدن حافظ شده است. زبان فارسی با فردوسی و حافظ رنگ و آب خاصی می‌گیرد. برای‌تان مثال دیگری می‌زنم. وقتی برای خرید خانه می‌روید، ممكن است هر خانه ایرادی داشته باشد، اما بعد از جست‌و‌جو خانه‌ای پیدا می‌كنید كه هم با سلیقه‌تان یكی است و هم ایرادی ندارد. خانه شعر حافظ و فردوسی هم این‌طور است. همه چیز در آنهاست. در شعر حافظ عاطفه، فرهنگ، اسطوره، جامعه انسانی و جامعه الهی را در اوج می‌بینید. این مجموعه در كنار هم دلنشین است. در شعر مولوی سراسر عاطفه است و بوی انسان، بوی خدا و... می‌دهد. فردوسی بوی حكمت می‌دهد.

پس با این تعریف نمی‌توانید به كسی رتبه یك بدهید؟

نه ولی خواهم گفت سر خط فردوسی است و ته خط حافظ.

چرا؟

فردوسی یك عظمت را خلق كرده و حافظ هم همین‌طور. اما حتما در این میانه چیزی وجود دارد كه سبب می‌شود حافظ متولد شود. در این میانه شاخه گل‌های سنایی، شمس مغربی، سعدی، عطار و... بوده است.

اگر دلتان بگیرد شعر كدام یك از این اشعار را می‌خوانید؟

تاریخ بیهقی را. زیرا هزار سال من را به عقب‌می‌برد و ذهنم را از امروز تهی می‌كند. من را می‌برد پیش سلطان محمود غزنوی، مسعود غزنوی و... انگار كه در این دوره نیستم و در آن دوره زندگی می‌كنم.

پس به تاریخ هم مثل ادبیات علاقه‌مند هستید؟

بسیار زیاد. چندین كتاب تاریخ نوشتم. از كتاب‌هایم می‌توانم به عبرتگاه تاریخ، تاریخ عاشورا، روزگار سیاسی حضرت امام رضا (ع)، تاریخ عیاری و جوانمردی و... اشاره كنم. همه اینها محصول عشق من به تاریخ است.

حال كه تاریخ عیاری و جوانمردی را نوشتید چقدر الان در جامعه ایران، جوانمرد می‌بینید؟

این سوال را پاسخ نخواهم داد و حتما این را بنویسید!

نام شما با زبان و ادبیات فارسی پیوند خورده است. دلیل این همه عرق چیست؟

من از همان كودكی به ادبیات علاقه‌مند بودم. همچنین رهبر معظم انقلاب هم حساسیت زیادی در این باره دارند و ارج و قرب زیادی برای زبان و ادبیات فارسی قائل هستند و همیشه به این سرمایه معنوی كشورمان تاكید می‌كنند. پس همه ما باید متوجه این سرمایه بوده و نسبت به آن عرق داشته باشیم.

شما یکی از نمادهای ادبیات فارسی در رسانه ملی هستید. فكر می‌كنید در این سال‌ها تا چه میزان موثر بودید؟

هرجا می‌روم وقتی جوانان شاعر را می‌بینم، لذت می‌برم.

یعنی تاثیر شما بر آنها بوده كه شاعر شدند؟

حتما همین‌طور است.

خودشان به شما این حرف را زدند؟

بله، والدین‌شان با دیدن من در خیابان به من تاكید كرده‌اند كه تاثیر برنامه‌های مشاعره روی فرزندان‌شان خیلی خوب بوده و باعث شده بارها سراغ آثار شاعران بروند و بخوانند. خدا را شكر می‌كنم در رسانه ملی سه دهه است كه فعالیت می‌كنم و هیچ‌وقت كسی به من نگفته حرفی را بزنم یا نزنم. همیشه آزادی مطلق داشتم و همه مدیران صدا‌و‌سیما از من حمایت كردند. از معاون سیما گرفته تا معاون صدا همه كوشیده‌اند تا راه را هموار كنند. همچنین با تاكید این موضوع را می‌گویم هیچ‌وقت در صدا و سیما برای هیچ‌كس بسته نیست. راه برای هر فردی كه بخواهد در حوزه زبان و ادبیات فارسی كار كند، باز است.

یعنی اگر كسی جای شما را بگیرد مشكلی ندارید؟

نه، اصلا كمك هم می‌كنم. وقتی شهرستان‌ها برنامه‌های مشاعره با حضور مجریان‌شان می‌گذارند، من به آنها كمك می‌كنم و مشاوره‌های لازم را می‌دهم. در مجموع هر كاری از دستم بربیاید، حتما انجام می‌دهم. حتی دلم می‌خواهد از بقیه هم یاد بگیرم.

عملكرد شاعران جوان را چطور ارزیابی می‌كنید؟

بسیاری از آنها مشكلی دارند و این‌كه مطالعه نمی‌كنند. كسی كه شعر می‌گوید باید از دیروز خبر داشته باشد. باید روزگار خودش را صفر‌تا‌صد بشناسد و مطالعه كند. باید یك تا دو بار مفاهیم قرآن را خوانده باشد. نظامی گنجوی، مولوی، حافظ و... به خاطر وصال با قرآن بوده كه توانستند جاودانه شوند.

پسر شما امیرحسین، تهیه‌كنندگی برنامه شما را به عهده دارد. چرا او جلو دوربین نمی‌رود؟

اتفاقا او دكترای زبان و ادبیات فارسی دارد و در ماه رمضان دعاهای این ماه را به همراه تفسیر در برنامه انتهای الوند می‌خواند.

چرا اجرای برنامه مشاعره را به عهده نمی‌گیرد؟

اجرای این برنامه نیاز به دانش زیادی دارد.

یعنی پسرتان دانش این كار را ندارد؟

همان‌طور كه تاكید كردم او دكترای این رشته را دارد. شاید صبر كرده تا من عصا به دست بگیرم. نمی‌دانم واقعا. اما من برای اجرای این برنامه خیلی مطالعه كرده‌ام. دو سال در حوزه‌علمیه درس خوانده‌ام. سال‌ها ادبیات غرب را مطالعه كردم. مطالعات وسیع در حوزه دین داشتم. همیشه سعی كرده‌ام مردم را راضی نگه دارم.

شب شعر با همسر و اهل خانواده می‌گذارید؟

نه، ضمن این‌كه همه می‌دانند دنیای خودم را دارم. سال‌هاست كه مهمانی نرفته‌ام. همه وقتم را برای ادبیات و مطالعه می‌گذارم. در دانشگاه تدریس می‌كنم. صدا و سیما كار می‌كنم. اگر هم زمان كمی هم داشته باشم، چرتی می‌زنم!

با توجه به این‌كه به زبان‌های انگلیسی و فرانسه تسلط دارید، اشعار غربی را چطور ارزیابی می‌كنید؟

بله. شعرهایی از امیلی برونته، شكسپیر و... بارها در برنامه‌هایم خوانده‌ام. حتی اشعاری از شاعران عرب هم می‌خوانم. در مجموع از این تنوع در برنامه‌هایم استفاده كرده‌ام.

قبل از برنامه مشاعره تا چه میزان با بچه‌ها تمرین می‌كنید كه شعرها را این‌قدر سریع از حفظ بگویند؟

طبیعی است قبل از ضبط، آموزش‌های مكرر با بچه‌ها داریم، چون اگر آموزش نباشد مسلما بچه‌ها نمی‌توانند تا این میزان سریع اشعار را بخوانند؛ ضمن این‌كه زمان برنامه باید برای مخاطبان مفید باشد.

آیا پیش آمده در خیابان شما را به جای فامیلی خودتان آقای مشاعره صدا كنند؟

بله، پیش آمده است. همیشه مردم در كوچه و خیابان هر زمان كه مرا می‌بینند بسیار محبت به من دارند و شرمنده‌شان هستم. آنها ابراز مهر می‌كنند و در همه این سال‌ها سعی كرده‌ام راوی درست فرهنگ ایران‌زمین و زبان و ادبیات فارسی باشم. مدیران صدا‌و‌سیما همیشه حمایت كردند. آقای دكتر شاه‌آبادی همیشه به من محبت دارند و با حمایت او در رادیو فعالیت دارم و گلستان و سعدی را برای رادیو خوانده‌ام. برنامه مشاعره در ایران‌صدا دارم. 200 برنامه كوتاه با موضوع اخلاقی ضبط كرده‌ام كه از همه شبكه‌ها پخش می‌شود. امیدوارم خدا به صدا و سیما بركت بدهد تا بودجه رادیو هم افزایش یابد.

خاطرات با جلیل شهناز

از 14 سالگی عاشق موسیقی بودم و خیلی این رشته را دنبال می‌كردم، حتی در این رشته هم تحصیل كرده‌ام و توفیقات زیادی هم داشتم، اما وصیت مادرم این بود كه از این راه ارتزاق نكنم. من هم به وصیت او گوش دادم و شغلم شد شعر و ادبیات فارسی و فقط گاهگداری موسیقی را دنبال ‌كردم. اما در همان مقطع خاطرات زیادی از جلیل شهناز دارم. شب‌های زیادی كنارش بودم. او خیلی آدم شیرینی بود و به سلطان موسیقی ایران شهره بود. بزرگ‌ترین افتخار من دوستی با جلیل شهناز بود.

چرا خنده؟

ما همیشه شما را لبخند به لب دیده‌ایم. آیا تا به حال پیش آمده عصبانی شوید؟

نه، اصلا عصبانی نمی‌شوم.

یعنی همه چیز بر وفق مراد است؟!

اولین بار سقراط این حرف را زد. وقتی تنش و ناراحتی پیش می‌آید، حتما جهلی هم به دنبال دارد. بنابراین وقتی كسی حرفی می‌زند كه ناراحت می‌شوم، به جای این‌كه واكنش منفی داشته باشم به این فكر می‌كنم که حتما او متوجه نشده این حرف را زده است.
در قرآن كریم آمده اذا مروا بالغو مروا كراما. سعدی هم به ما درس می‌دهد
دو عاقل را نباشد كین و پیكار
نه دانایی ستیزد با سبكسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
البته خداوند حسرت و حسادت را در وجود هر آدمی آفریده است، اما باید مهار كنیم نه این‌كه آزار به دیگران برسانیم.

فاطمه عودباشی - رسانه / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها