ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل اصولگرایی در گفت و گو با
جام جم انلاین درباره نامه موسوی خویینی ها که حاشیه های بسیاری به دنبال داشت گفت: من برداشت دیگری دارم و تصور می کنم این نامه فرافکنی از عملکرد اصلاح طلبان نبود هر چند که این برداشت نیز می تواند درست باشد. و این طیف قصد داشته باشند اشتباهات خود را به گردن نظام بیندازند ولی اصل نامه به نظر من چیز دیگری است. اصلاح طلبان به جهت تشکیلاتی و ایدئولوژیک و به لحاظ مقبولیت افکار عمومی در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارنند در این حد که جریان اصلاح طلبی در معرض یک فروپاشی درونی است.
وی ادامه داد: نامه آقای خویینی ها بیشتر برای جریان اصلاح طلبی مصرف داخلی داشت. با حمله رو به جلو این جریان به لحاظ روحی دوپینگ کرد و با اتخاذ موضعی رادیکال این جریان را امیدوار کرد و تنفس مصنوعی به این محتضر داد. از طرف دیگر جریانی را داخلی اصلاح طلبی زنده کرد و شاید بخواهد رهبری ان جریان را بر عهده بگیرد و با این نامه اعلام کرد که آمادگی رهبری آن جریان را دارد و آن جریان رادیکالی است که می خواهد از درون جریان اصلاح طلبی زاییده شود. ایشان اعلام بروز و ظهور آن جریان رادیکال را از دورن اصلاح طلبی اعلام کرد.
ایمانی تصریح کرد: به نظر من، هدف و انگیزه اصلی ایشان از نگارش این نامه عمدتا مطرف داخلی دارد و برای احیا و تنفس مصنوعی برای جریان اصلاح طلبی است و تولد جریانی رادیکال از درون جریان اصلاح طلبی را نوید می دهد.
وی درباره موفقیت این نامه گفت: ایشان تلاش خود را کردند ولی به دلایلی موفق نخواهند شد چون این حرکت نمی تواند حرکت موفقی باشد. چون با بی میلی جامعه سیاسی کشور روبرو شد و کسی در داخل و خارج اصلاح طلبی به این حرکت بها نداد. به نظر من این حرکت بسیار ناشیانه بود.
ایمانی با اشاره به بازتاب جامعه به نامه موسوی خوئینی ها گفت: در مجموع بازتاب مثبتی تلقی نشد و چه افرادی که نسبتا مستقل هستند و چه افراد درون جریان از این نامه و متن آن و نوع نگاه به صحنه سیاسی کشور در این چهل سال گذشته استقبال نکردند یکی از دلایلی که از این نامه استقبال نشد بی انصافی مفرطی بود که در این نامه به چشم می خورد و این بی انصافی به حدی مشهود بود که این نوع نگاه توسط جامعه پس زده شد. چون فردی به نمایندگی از طرف جریانی چهل سال گذشته و بخصوص سه دهه اخیر را با تندی به نقد کشید درحالیکه هیچ گونه مسئولیتی برای خودشان متصور نبود درحالیکه بیشترین مسئولیت بر دوش همین جریان است. این بی انصافی مفرط در این نامه باعث شد همگی صاحبنظران و حتی کسانی که از کمترین حد انصاف برخوردارند و حتی هم فکران ایشان نتوانستند از این نامه استقبال کنند.