دستورالعمل روزهای كرونایی روشن بود، از رئیسجمهور و وزیر بهداشت كه فرمانده ستاد ملی مبارزه با كروناست گرفته تا مسؤولان استانی و متخصصان و كادر درمانی همه و همه از ما میخواستند درخانه بمانیم و مدتی با یكجا نشینی به خودمان سختی بدهیم تا بلكه قطار تندروی بیماری از نفس بیفتد.
در واكنش به این دستور روشن اما مردم رفتارهای مختلف داشتند و درحالی كه خانه برای عدهای قرنطینه بود، برای عدهای این قرنطینه معنا نداشت.
تعداد آنهایی كه در قرنطینه ماندند البته به طور دقیق معلوم نیست، ولی در هفته اول نوروز وزیر بهداشت از خانه مانی60درصد مردم خبر داد. با این كه عدد مشابهی برای هفته دوم سال نو در دسترس نیست، ولی با جرات میشود گفت خیلیها قید آمد و شد و جابهجاییهای بیمورد را زدند و به چهاردیواریهای خویش بسنده كردند. در مقابل اما عدهای كه شاید از قرنطینه خسته شدند، احتمالا فكر میكردند كار واجبی دارند یا گمان میبردند مقابل كرونا مصون هستند و بیماری فقط برای دیگران است و البته آن عده كه چارهای جز شكستن قرنطینه برای امرار معاش نداشتند خانهها را خالی كردند و به كوچه و خیابانها و جادهها زدند و صحنههایی خاص را خلق كردند.
آنهایی كه دست از ماندن در خانه كشیدند و پویش «در خانه بمانیم» را نادیده گرفتند، اما همه از یك جنس نبودند. در این گروه بودند و هستند كسانی كه نه برای خود كه به نفع جامعه از خانه خارج شدند تا انواع و اقسام خدمات را ارائه دهند و باری از دوش مردم بردارند، مثل همه كسانی كه جهادگرانه و گمنام معابر را ضدعفونی كردند، به مردم ماسك و دستكش و محلولهای ضدعفونیكننده دادند، در خانه محرومان بستههای بهداشتی و غذایی بردند، به كودكان كار آموزش خود مراقبتی دادند، برای سالمندان و افراد ناتوان خرید كردند و هزینه جشنها و مراسم عزاداری خود را مواد غذایی خام كردند و به دست نیازمندان رساندند، همگی نیز خودجوش و بیدستور از بالا.
این مردم در معابر روشویی و صابون مایع گذاشتند تا رهگذران سر و دستی صفا دهند، اینها روی دیوارهای مهربانی شهر كه مدت مدیدی است خالی است ماسكهای یك بار مصرف گذاشتند تا به رسم این دیوار هركسی احتیاج دارد بردارد و برود و این مردم ساعتها پشت چرخهای خیاطی نشستند تا ماسك و لباس بدوزند و گاهی هم لقمههایی تازه و تر و تمیز برای آدمهای بیخانمان جفت و جور كردند.
آن نانوایی كه خودجوش برای حفظ سلامت مردم جلوی مغازهاش خط كشید تا مشتریان با فاصله از هم بایستند و احیانا ویروسی منتقل نشود از همین مردم بودند.
كسانی كه خیر را در اهدای پول دانستند نیز این روزها كم نبودند. خبر كمك 350 میلیون تومانی خیران ممسنی، كمك یك میلیارد تومانی خیران پیرانشهری، مدد 500 میلیون تومانی خیران آملی و كمكهای كوچكتر در ملایر و هشترود و چاراویماق كه روی هم عدد درشت ملی شد، تلخیهای روزهای كرونایی را شیرین كرد و شد این خبر از زبان رئیس هیات مدیره مجمع خیرین كشور كه گفت خیران برای پیشگیری، درمان و مقابله با كرونا 80 میلیارد تومان كمك نقدی داشتهاند.
رفتارهای مردم ایران در روزهای كرونایی كه بر ما گذشت مثل رنگین كمان بود، به همان اندازه متنوع، رفتارهایی كه گاه آنقدر شیرین و بدیع بود كه مسؤولان را نیز به حیرت وا میداشت، گاهی هم البته تلخ و غریب بود كه حس غربت به آدم دست میداد.
سیاه و سفید سفر
نوروز است و سفرهایش، سال نوست و بار و بنه جمع كردن و حركت به سمت مقصد كه البته با فرمان درخانه ماندن مغایرت داشت.
نوروز99 برای همین، نوروز خاصی شد كه خاطره اش تا آخر عمر از ذهنها محو نمیشود. وزیر بهداشت كه گفت60درصد مردم درهفته اول نوروز در خانهها ماندند معنی اش از یك سو ثبت یك ركورد تاریخی بود و از سوی دیگر این كه 40درصد مردم درخانهها نماندهاند.
مصداق عینی این عدد شكل گیری موج اول سفرها بود، چیزی حدود هشت میلیون ترددی كه دوربینهای پلیس راه آنها را ثبت كرد و موجب نگرانی ستاد ملی مقابله با كرونا شد. تاثیر این سفرها خیلی زود در آمار مبتلایان به ویروس نیز نمایان و همه نگرانیها به موج دوم سفرها معطوف شد. این موج دوم اما هرگز اتفاق نیفتاد. شكلگیری این موج كه رسم هر سال بود، نوروز امسال از حركت افتاد. درست است كه پلیس از هشتم فروردین مانع خروج خودروها از شهرها و حركتشان به سمت مقصد میشد، ولی اگر مردم همكاری نمیكردند، اگر بیمحابا به جادهها میزدند، اگر شلوغ میكردند و پا در یك كفش به ادامه سفرها اصرار میورزیدند هیچ نیروی قهری قادر به كنترل این موج نبود.
مردم در روزهای سخت كرونایی، در نوروزی كه همیشه مجالی برای خوشی كردن و انجام كارهای باب میل بود، دست از سفر كشیدند و اگر درجادهها دیده میشدند در حال رفتن به سمت محل سكونت خویش بودند. البته این همراهی مردم با سیاستهای مقابله با كرونا بازار سیستم حمل و نقل را بهشدت كساد كرد، به حدی كه وزارت راه گزارش داد سفرهای ریلی 94درصد، سفرهای جادهای 75درصد و سفرهای هوایی 70درصد نسبت به نوروز 98 كاهش یافته است.
این بیرونقی قطعا برای هواپیماها، قطارها و اتوبوسهای بین شهری و سرمایهگذارانش اتفاق خوشایندی نبود، ولی این كسادی یك معنی داشت و آن همنوایی بینظیر مردم و قرار گرفتنشان در یك جبهه برای غلبه بر یك دشمن واحد بود؛ غلبه بر كرونا.
شكل نگرفتن موج دوم سفرها به شكلی دیگر در شهرها نیز شكل گرفت، به طوری كه سفرهای درونشهری نیز به طرز چشمگیری كاهش یافت. خیابانهای خلوت و صف ماشینهای پارك شده در معابر كه نشان از خانهنشینی صاحبانش داشت بهترین سند برای اثبات این ادعاست؛ سندی كه ثابت میكند حتی رفتارهای درونشهری مردم درهفته دوم نوروز با رفتار آنها در شب عید و هفته اول سال فرق كرد و متناسب با شرایط تنظیم شد، دور دورها كمتر شد، بیهوده چرخیدنها كاهش یافت و لزوم در خانه ماندن به یك فهم مشترك تبدیل شد.
شگفتانه سیزده بهدر
انگ نحس بودن سیزده بهدر را باید از این آیین باستانی ایرانی بردارند. سیزده به در 99 نه تنها نحس نبود، بلكه مبارك بود. چه چیزی در این عالم هستی میتواند یك ایرانی را از انجام مراسم روز سیزدهم فروردین بازدارد؟ تقریبا هیچ چیز، ولی امسال درك مشتركی كه میان ایرانیان شكل گرفت پاركها و بوستانها و مراكز تفریحی و تفرجگاهها را خلوت كرد، خلوت به معنی واقعی كلمه.
از عده معدودی كه همچنان اصرار به تفریح در اماكن عمومی داشتند اگر بگذریم، قاطبه ملت سیزدهم فروردین را در خانهها گذراندند. این خانه مانی آنقدر گسترده و چشمگیر بود كه دولت و مسؤولان را شگفت زده كرد و آنها را به قدردانی واداشت. مردم در این روز ثابت كردند به بلوغ رسیدهاند و اطلاعرسانیها و هشدارها در آنها اثر كرده و شخصیت تازهای را در آنها قوام داده است.
مردم كه در این روز در خانهها ماندند، رسیدن به فهم مشترك را به نمایش گذاشتند؛ فهمی كه محصول بحران كرونا بود، فهمی كه ربط چندانی به اعمال محدودیتها نداشت، فهمی كه واقعا برای مراقبت از خود و دیگران شكل گرفت و اجرا شد.
مریم خباز - جامعه