خسرو معتضد مورخ معاصر ایرانی در رابطه با سالروز خروج شاه از ایران مطالبی را می گوید و تاکید دارد که دلیل اصلی سقوط او خودکامگی اش بود.
کد خبر: ۱۲۴۴۹۵۶
چه اتفاقاتی شاه را از ایران فراری داد؟ / شاه می گفت شب ها صداهایی از آسمان می‎شنوم

خسرو معتضد مورخ برجسته ایرانی در آستانه چهل و یکمین سالگرد خروج شاه سابق از ایران به جام جم آنلاین گفت: شاه قربانی غرور، خودخواهی و خودکامگی خود شد. برای بررسی وقایع 26 دی ماه باید خاطرات پارسونز سفیر انگلیس و سالیوان سفیر آمریکا را مرور کنیم.

معتضد عنوان کرد: از سویی دیگر اسناد وزارت خارجه انگلیس دراینباره وجود دارد که مجید تفرشی آن را منتشر کرده است چون به آن دسترسی داشته است. اسناد وزارت خارجه آمریکا نیز در اینباره مورد مطالعه قرار گرفته است.

این مورخ ایرانی افزود: همچنین نظری به یادداشت های رجال ایرانی که از آنها آثاری باقی مانده است نیز درباره چرایی خروج شاه از ایران کمک می کند. این یادداشت ها مربوط به افرادی مانند هوشنگ نهاوندی و ارتشبد قره باغی، ارتشبد فردوست و حدود 300 الی 400 نفر دیگر است. بخش مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد در قسمت تاریخ شفاهی با آنها مصاحبه کرده است.

وی ادامه داد: کتاب مصاحبه های دکتر احسان نراقی هم وجود دارد. به خاطرات امیر اسدالله علم نیز می توان استناد کرد.

متعضد بیان داشت: شاه به دلیل انزوا و در خودفرورفتن از عالمی که برای خود ساخته بود و از آنچه در جامعه می گذشت بی خبر بود. صدای مخالفان را که مانند امواج یک دریای متلاطم از دور به گوش می رسید تا تبدیل به طوفان شود، نمی‎شنید.

این مورخ ایرانی تصریح کرد: خانم اوریانا فالاچی خبرنگار معروف ایتالیایی در مصاحبه‎ای از شاه پرسید آیا شما مشاوری دارید؟ شاه جواب داد خیر. مشاور من خداوند است و من شب ها صداهایی از آسمان می‎شنوم! من متن این مصاحبه را کاملا در کتاب «61 سال شاه» نوشتم. تمام این مصاحبه موجود است. این کتاب را نشر ثالث در چهار جلد منتشر کرد.

معتضد در ادامه گفت: فالاچی به شاه می گوید شما من را حیرت زده کردید. آیا شما با خدا صحبت می‎کنید؟ شاه مجددا جواب داد: آری. الهاماتی از آسمان به من می شود!

وی در ادامه در رابطه با توضیح دیگر علل رفتن محمدرضا پهلوی از ایران یادآور شد: شاه اطرافیان بسیار بد و چاپلوس و همچنین مشاورین دروغگویی داشت. یکی از کسانی که در سقوط شاه کاملا موثر بود کسی نبود جز هویدا.

معتضد خاطرنشان کرد: هویدا جرات استعفا نداشت. او فردی بسیار خوشگذران و از نظر فکری کاملا مرفه و اپیکور به شمار می‎رفت. اپیکور یعنی دنیا به جهنم، فقط بگذار خودم خوش باشم.

مورخ ایرانی تاکید کرد: اپیکوریسم باعث شد تا مقام نخست وزیر تا مقام یک مسئول دفتر یا منشی تنزل پیدا کند. مطمئن باشید اگر هویدا استعفا می داد و خود را به دلیل بیماری یا خستگی روحی (آنچنان که به پرویز راجی دوست قدیمی خود و سفیر ایران در لندن گفته بود) از کار کنار می گذاشت اکنون در سنین بالای 90 یا زنده بود و یا به آن ترتیب از دنیا نمی رفت.

معتضد درباره دیگر علل خروج محمدرضا پهلوی از ایران در تاریخ 26 دی ماه 1357 گفت: یکی دیگر از عاملین سقوط شاه خواهر ایشان شاهدخت اشرف پهلوی است. شاه در سال 1357 از اشرف خواست که ایران برود.

وی افزود: شاه به عَلَم (وزیر دربار و نخست‌وزیر سابق ایران ) نیز گفت این خواهر با کارهای ناصوابش مانند خاری در چشم من می رود. در همه امور مالی، رشوه گیری، در فروش عتیقه های ایران، زمین خواری و در تمام این موارد اشرف نقش داشت.

این مورخ برجسته ایرانی اظهار داشت: به طور کلی آن رژیم ماندنی نبود. یکی دیگر از عوامل سقوط شاه جشن های شاهنشاهی بود. این جشن ها در کشورهای دیگر به طور بسیار کوچک و مختصر و خودمانی برگزار می شود. از جمله مشابه چیزی که مدتی پیش پادشاه تایلند گرفت.

وی ادامه داد: پادشاه تایلند مراسمی برای تاج گذاری برگزار کرد که بسیار بی سر و صدا بود. مراسم تاج گذاری نارا هیتو پادشاه جدید ژاپن نیز بسیار ساده و خودمانی برگزار شد.

معتضد در ادامه با تشریح بیشتر علل خروج شاه از ایران خصوصیات اخلاقی وی را بیشتر مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: کسانی مثل قوام السطنه و مصدق می‎گفتند که شاه غیرقابل پرسش و استیضاح و محاکمه است. در نظام مشروطه هیچکس حق سوال از ایشان نداشت و نباید بازخواست می شد. او حتما باید در آن «بالا» بود.

معتضد افزود: شاه در همه امور دخالت می کرد به خصوص در امور ساواک. برای مثال وقتی کسی را بازداشت می کردند و عده ای برای وساطت می آمدند به آن واسطه ها گفته می‌شد که اینکار دست نصیری (رئیس وقت ساواک) نیست، دست خود «اعلیحضرت» است.

این مورخ یادآور شد: دادرسی ارتش هم دست خودش بود. خسرو گلسرخی گفته بود من تابع امام حسین (ع) و کمونیست هم هستم. شاه دستور به اعدام او داد. شاه اصلا به افرادش گفته بود هر کسی که شعار داد «مرگ بر شاه» او را بکشید. 40 سال گذشته و نسل جوان از این مسائل آگاه نیست. الان مسائل اجتماعی روی این واقعیات پرده کشیده است.

معتضد عنوان کرد: آن زمان کشور 34 میلیون جمعیت داشت که از این تعداد 32 میلیون نفر مخالف او محسوب می شدند. آن تعداد جمعیت موافق هم یا نظامی بودند و یا کارمندان دولت. آنها محافظه کار به شمار می رفتند و برای اینکه حقوقشان قطع نشود حرفی نمی زدند. آنها ساواک، ژاندارمری، شهربانی و ... بودند. به غیر از اینها مردم مخالف شاه بودند و آرزوی رفتنش را داشتند.

وی تصریح کرد: مردم ایران تاریخ را نمی‎خوانند. من همیشه سعی می‎کنم واقعیات در رادیو و تلویزیون بگویم. باید بگوییم چه بلایی سر ایرانی‎ها آمد. یک میلیون جمعیت اصفهان به 50 هزار نفر رسید. قحطی، وبا، طاعون، بدبختی، کشتار، مصادره اموال مردم و... از این بلاها بود.

معتضد با بیان اینکه سلسله خودخواهی های او در نهایت منجر به خروجش از کشور شد، گفت: پهلوی در جوانی بسیار محبوب بود و به خاطر می آورم در سال 1326 زمانی که از سفر آذربایجان و گیلان برگشت ماشین حامل او را جمعیت از روی زمین بلند کردند. اما روز 26 اسفند ماه 1357 وقتی از ایران رفت تمام تهران از خوشحالی بوق می زدند و شیرینی می دادند. چرا؟ چون به دیگران بی اعتنایی کرد و مشاوره نمی‎گرفت.

این مورخ یادآور شد: در سال 1351 او قرار بود راهی سفر آمریکا شود. برای اینکه نشان بدهند او هنوز محبوب است تمام کارمندان دولت و ارتش را مجبور کردند به خیابان بیایند و برای او دست تکان بدهند و بدرقه اش کنند. این اتفاق در خیابان پهلوی افتاد.

وی تاکید کرد: در ذهن ما القا کرده بودند که شاه مقدس است. اما در روزهای آخر عکس او را هم با تیر می زدند. از بس که در امور مختلف دخالت می کرد.

معتضد گفت: یک مشت چاپلوس از آمریکا برگشته از جمله هویدا و منصور طوری به شاه بندگی می کردند و به پای او می افتند که بزرگ ترین جنایت محسوب می‎شد.

خسرو معتضد در پایان گفت: من مورخ هیچ دولتی نیستم. ارباب من تاریخ و تمدن ایران است. حرف هایم از روی خیرخواهی است. مردم ایران قاضیان خوبی هستند. اسناد و مدارک هم هست. شما با همین اسناد و مدارک می بینید که چه کسی خیانت کرده و چه کسی خدمت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها