در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فرصت اعتراض و انجام وظیفه
همایش «صدای مردم» ممکن است هر نتیجه یا سرنوشتی داشته باشد؛ قابل پیشبینی نیست اما وظیفه داریم برای آگاهی مردم و رشد و بلوغ فکری جامعه تلاش کنیم. مردم تصمیم میگیرند و حق انتخاب دارند و شاعر متعهد باید نیست به خواست مردمش و موضوعات جامعهاش حساس باشد. باید حرفهای مردمش را بازگو کند، حقایق را بیان کند و گفتنیها را بگوید. رسالت او روشنگری است و بدون تردید فرصتی مانند برنامه «صدای مردم» ارزشمند است و باید از آن بهره برد. به عنوان یکی از مهمانان این برنامه شعری دارم که شعر اعتراضی است و انتقاد میکنم به عملکرد برخی مسئولین در قبال مردم و کوتاهی آنها در انجام مسئولیتهایشان.
انگیزه سیاسی ندارم
بر اساس شناختی که از برگزارکنندگان این برنامه دارم، می دانم دغدغه شنیده شدن صدای مردم را دارند و در یک ماه اخیر لابد دیدهاند هیچ توجهی به مردم نشده و حتی راهپیمایی روز چهارم آذر ماه هم علیه اغتشاشگران بوده. حالا این برنامه میتواند کورسوی امیدی باشد که جایی و بهانهای هست برای اینکه از خواستهها و گلایههای مردم صحبت شود. لااقل اسم این برنامه «صدای مردم» است و تلاش میکند حرف مردم را بازگو کند.
نمیدانم نتیجه چه خواهد شد و چه برداشتی از چنین برنامهای صورت بگیرد اما من انگیزه سیاسی ندارم از حضور در این برنامه و دوستان دیگری که میشناسم نیز آزادهتر از این حرفها هستند که به نیت بهرهبرداری سیاسی در آن شرکت کنند. قرار است در این برنامه موسیقی «سلام به آینده» را اجرا کنم که برای 40 سالگی انقلاب ساخته شده بود. اطلاعاتی درباره تازهترین کارم در این برنامه ارائه خواهم داد که در واقع تلاشی است برای ترسیم آیندهای روشن.
هنرمند در کنار مردم است اما زبان و پیامش قرار نیست ناله باشد و ناامیدی. به همین دلیل است که قطعه تازهای به نام «پس بگیر» تدارک دیدهایم که امید بدهد، مخاطبش را دعوت کند به ایستادن و پس گرفتن آیندهای که دارند بذر ناامیدی در آن میکارند.
جایی دور از هیجان و التهاب
وقتی جامعه ناآرام است، وقتی فضا متشنج است، وقتی صداهای زیادی بلند میشود، صدای واقعی مردم در هیاهوی این ناآرامیها گم میشود و نمیرسد به گوش کسانی که باید برسد. در چنین اوضاعی مردمی که گلایه دارند، معترض هستند و نمیخواهند درگیر ناآرامیها شوند، نیازمند فضایی هستند برای اینکه بدون هیجان و التهاب حرف بزنند و خواستههایشان را مطرح کنند. این قشر فضایی نیاز دارد برای حرف زدن. گاهی به نظر میرسد قشر انقلابی معترض نیست، گلایهای ندارد، راضی و خشنود است در حالی که چنین نیست و باید فرصتی داشته باشد برای طرح مسألههایش.
باید نشان داد که نیروهای انقلابی هم به شرایط فعلی جامعه معترض هستند، باید گفت این قشر، زاویه از مسیر انقلاب را متوجه میشود و باید مشکلات را مطرح کرد و حالا این بستر فراهم شده است؛ بستری آرام و دور از التهاب و هیجان. برنامه «صدای مردم» امکانی است برای اینکه بدون نگرانی از گمشدن در هیاهو، حرف بزنیم و من برای حضور در این برنامه شعری در نظر گرفتهام؛ شعری انتقادی که فکر میکنم حرف و درد مردم هم در آن لحاظ شده است.
طرح گلایهها بدون مرزبندی
سرنوشت برنامه «صدای مردم» و اینکه به کدام سمت و سو رفته یا میرود، بستگی دارد به برگزارکنندگانش؛ به کسانی که آن را تدارک دیدهاند و کسانی که در آن شرکت دارند، مهمانانی هستند چون من که هر کدام سعی میکنند به نوعی شرایط و دشواریها را طرح و ترسیم کنند؛ هر کسی به شیوهای و من هم به زبان طنز.
فکر نمیکنم این برنامه سمت و جهت خاصی داشته باشد و شاهدم مهمانانی هستند که در آن حضور خواهند داشت. تنوع مهمان برنامه که جوانترها و پیشکسوتان را شامل میشود و از هر قشر و گروهی میتوان هنرمندی در آن دید، حکایت از طرح موضوعات متنوع دارد. به نظرم فضای این برنامه آنقدر باز هست که هر کسی که نقدی دارد بتواند مطرح کند؛ مگر نهاینکه در روزنامهها و رسانههای امروز نقدها و نظرهایی میخوانیم که انتقادهای صریح و حتی تند را در بر دارد. طبیعی است وقتی برنامهای برگزارکننده دارد، به سمت و جهتی گرایشی داشته باشد اما مهمانان و حاضران در این برنامه میتوانند آن را فرصت مغتنمی بدانند برای طرح حرفها و گلایهها بدون مرزبندیهای مرسوم و گمان میکنم فضا برای انتقاد کاملا باز باشد.
مردم نه گزافگو هستند نه منفعتطلب
اعتقاد دارم که مردم خانواده خدا هستند و ظلمستیزی و عدالت خواهی در فطرت آنهاست. اگر به همین قاعده فطری پیبرده باشیم، محقترین آدمها کسانی هستند که مکتب فطری الهی را پذیرفتهاند و محقترین هنرمندان آنهایی هستند که درگیر درد مردماند و خوب میدانند آنچه مردم میخواهند نه گزاف است و نه منفعت طلبانه، بلکه براساس فطرت حق است و درست. اگر این درک را داشته باشیم و اگر حلقوم ما صدای مردم را منعکس کند به توفیق دست خواهیم یافت و جمهوری اسلامی بنا شده که حرف فطری و اصولی مردم را در روزگاری که همه علیه فطرت انسانی عمل میکنند، به منصه ظهور برساند. هنرمندان، مداحان و شاعرانی که با مردم زندکی میکنند، ناگزیر باید زبان مردم باشند وگرنه حرف حقی که باید از زبان آنها گفته شود از زبان دیگران طرح خواهد شد؛ دیگرانی که فطرت انسانی را تحریف و صدای مردم را خشدار میکنند تا آنجا که حرفهای گلایه و اعتراض در خیابانها و ناآرامیها گفته شود. با «صدای مردم» میتوان هم به مردم این اطمینان را داد که هستند افرادی که حرف شما را میزنند و هم به هنرمندان میگوییم که مکتبی هست که بر اساس آن با مردم همان طور که دستور خداست رفتار میشود. به عنوان یک مهمان در این مراسم قرار است شعر بخوانم و برای این برنامه یک غزل مثنوی آماده کردهام به نام «خط قرمز» که امیدوارم حرف مردم باشد.
آذر مهاجر
ادبیات و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد