سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
مرد مشغول تماشای مناظر طبیعی از منظر کلان و راهبردی بود که ناگهان به یادش آمد در آنروز یک قرار کاری مهم دارد. از آنجا که در آن روزگار هنوز وسایل ارتباطی مدرن از قبیل تلفن و تلفنهمراه و اینترنت اختراع نشده بود تا بهوسیله آن بشود قرارهای کاری را کنسل کرد یا به تعویق انداخت، ارتفاع بالن را کم کرد و به نزدیکی زمین رسید تا چارهای بیندیشد. در این لحظه مردی را دید که در جاده منتهی به یک کارخانه راه میرفت. مرد سوار بالن، مرد روی زمین را صدا زد و گفت: ای مرد روی زمین، من روی زمین قرار مهمی دارم، میتوانی بگویی من الان دقیقا کجا هستم تا ببینم به قرارم میرسم یا نه؟ مرد روی زمین گفت: بلی. شما الان در ارتفاع چهار و نیم متری از سطح زمین و دویستوشصتوهشتونیم متری از روی دریا در نقطهای به طول جغرافیایی 130°۰۶′W و عرض جغرافیایی ۲۵°۰۴′S هستید.
مرد داخل بالن گفت: شما مهندس هستید؟ مرد روی زمین گفت: معلوم است؟ مرد داخل بالن گفت: از اینجا معلوم است که اطلاعات دقیقی دارید که دو پنی (معادل دوزار) هم ارزش ندارد و به هیچ دردی نمیخورد و من بالاخره نفهمیدم کجا هستم و به قرارم میرسم یا نه. مرد روی زمین گفت: تصور نمیکنید درج این جمله شما در روزنامه ممکن است موجبات رنجش قشر مهندسان را در پی داشته باشد؟ مرد داخل بالن گفت: نه. مهندسان باجنبهاند. مثل پزشکان نیستند. مرد روی زمین گفت: به نظر میرسد شما مدیر باشید. مرد داخل بالن گفت: معلوم است؟ مرد روی زمین گفت: از اینجا معلوم است که میدانید به کجا میخواهید بروید، اما نمیدانید کجا هستید و از اینجا معلوم است که قولی دادهایدکه نمیتوانید به آن عمل کنید و تازه گردن بقیه هم میاندازید و از اینجا معلوم است که نسبت به رنجش اقشار مختلف بیتفاوتید. در این لحظه مرد داخل بالن هوای گرم به داخل محفظه مخصوص بالن را به سمت بالا هدایت کرد و در نهایت معلوم نشد چی شد.
امید مهدینژاد
طنزنویس
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد