در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
شما یکی از هنرمندان شناخته شده استان گلستان هستید. چطور شد سراغ صنایعدستی رفتید؟
علاقه به صنایعدستی و رشتههای هنری باید ذاتی باشد، این علاقه در من هم از کودکی وجود داشت، از طرف دیگر من در خانوادهای زندگی میکردم که از هنر و صنایعدستی دور نبودند، عمه من از بافندههای ماهر جاجیم بودو پدربزرگم طراح نقشههای قالی. همه این عوامل در کنار هم قرار گرفت و من را به سمت این فضا سوق داد. نتیجه هم این شد که در دانشگاه صنایعدستی و گردشگری بخوانم و الان بیش از 15 سال است که در حوزه صنایعدستی فعالیت میکنم و حدود ده سال است که یک زیرمجموعه دارم و برای 55 نفر در روستای زیارت کارآفرینی کردهام که اکثرا هم زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست هستند.
چرا این روستا را انتخاب کردید؟
روستای زیارت از قدیم محل تولید یک نوع جاجیم خاص بود که متاسفانه به دلایلی در شرف منسوخ شدن بود. حالا یا به خاطر ارزانی دستمزد بافنده یا ضعف در فروش کالا کمکم زنان روستا داشتند علاقهشان را به بافت جاجیم از دست میدادند و این موضوع واقعا باعث نگرانی من شده بود. از طرف دیگر به خاطر علاقهای که به جاجیمبافی داشتم دوست نداشتم این اتفاق بیفتد در نتیجه به فکر یک راه چاره افتادم و ایده ایجاد یک اشتغال خانگی برای زنان روستا از همینجا بهوجود آمد.
چطور این کار را انجام دادید؟
در مرحله اول هزینه دستمــزد جاجیمبافی را بالاتر بردم تا انگیزه بیشتری بین زنان روستا برای جاجیمبافی بهوجود بیاید. در مرحله بعدی سعی کردم افراد بیشتری را آموزش بدهم و الان واقعا خیلیها در این روستا و روستاهای اطراف به این هنر مسلط شدهاند و از طریق آن کسب درآمد دارند.
از خاص بودن جاجیمهای روستای زیارت گفتید. این جاجیمها چه تفاوتی با نمونههای مشابه در بازار دارد؟
جاجیمهای زیارت در هیچ جای کشور تولید نمیشود، چون تارنما نبوده و پودنما هستند، بگذارید اینطور بگویم که در جاجیمهای دیگر آن طرحی که شما روی جاجیم میبینید طرحی است که تار روی جاجیم میاندازد، اما کارهایی که ما انجام میدهیم پودنما هستند، از نظر ظاهری شبیه گلیم بوده، ولی روی دستگاه جاجیم بافته میشود و ضخامتشان هم شبیه کارهای گلیم است. البته در تهران به این کار گلیم تکهای میگویند.
فضای فعالیت برای شما بهعنوان یک هنرمند کارآفرین که قصد داشته برای زنان یک روستا فرصت اشتغال به وجود بیاورد هموار بوده؟
نه واقعیتش این است که از من هیچ حمایتی نشد. من با یک سرمایه پنجمیلیون تومانی، حدود ده سال پیش با دونفر این کار را شروع کردم و الان در زیرمجموعهام 55 نفر کار میکنند. در این سالها هم مشکل کم نبوده، اما چیزی که این روزها بیشتر از هر چیزی نه تنها من که بقیه فعالان صنایعدستی را اذیت میکند، بحث تهیه مواد اولیه است که واقعا به یک معضل تبدیل شده و من بهعنوان یک تولیدکننده با سختی زیاد نخ مورد نظرم را از مشهد، تبریز، اصفهان یا کردستان تهیه میکنم، اما این امکان برای هنرمندانی که خردهکار هستند فراهم نیست. این مشکل قبلا هم بود، اما الان به خاطر تورم و مشکلات اقتصادی واقعا زیاد شده و ما الان نخی را که قبلا پنج یا هشت هزارتومان میگرفتیم، الان باید 80 هزارتومان بخریم.
چرا، مگر این مواد اولیه وارداتی است؟
نه، اتفاقا اینطور نیست و همین جای سوال دارد! حداقل در تولید جاجیمهای ما، این نخهای مورد استفاده همگی پشم گوسفندهای کشور خودمان هستند، اما قیمت همین پشم هم همپایه گوشت و دلار بالا میرود! حالا همه این مشکلات تهیه مواد اولیه به کنار، بازاریابی و فروش صنایعدستی هم که برای همه هنرمندان صنعتگر داستان خودش را دارد و به همین دلیل معتقدم که فروش محصول تولید شده صنایعدستی یکی از رموز اصلی موفقیت کار ماست. من هنرمندان زیادی را میشناسم که نمیتوانند کالای تولیدیشان را بفروشند و به مشکل برمیخورند. این بحث فروش آنقدر مهم است که حتی خیلی وقتها از تولید مهمتر میشود، وقتی شما محصولی را تولید کنید، اما به فروش نرسد و دپو شود، واقعا انگیزه ادامه کار از هنرمند گرفته میشود و من مدتهاست با چنگ و دندان و حتی شده سربه سر، محصولاتم را میفروشم تا بافندههایی که زیرمجموعهام کار میکنند بیکار نمانند. چرا؟ چون اینها همگی در خانه خودشان کار میکنند، در کنار خانهداری و بچهداری و پخت و پز ساعتی را هم به بافت جاجیم اختصاص دادهاند و نباید از این درآمد محروم شوند.
یکی از ایراداتی که درباره فروش صنایعدستی وجود دارد این است که همزمان آثار هنرمندان صنایعدستی با گذر زمان به روز نمیشوند و با زندگی روزمره مردم امروز خودشان را تطبیق نمیدهند، شما برای رفع این مشکل و به دست آوردن بازار فروش چه کار کردید؟
این موضوع از ابتدای فعالیت مد نظر من بود. جاجیم در قدیم واقعا با توجه به نیاز و احتیاج مردم بافته میشد. مثلا تعدادی از آنها کاربری روانداز و پتو یا لباس داشتند. اما کم کم این کاربریها منسوخ شد و همین موضوع باعث شد بازار کمتری برایش وجود داشته باشد. یکی از کارهایی که ما کردیم این بود که جاجیم را در زندگی روزمره مردم وارد کردیم، به عنوان پادری، تابلوی دیواری، رو میزی و هرچیزی که مورد نیازشان است. یعنی به مخاطب حق انتخاب دادیم. تا قبل از این جاجیمها در ابعاد خاصی بافته میشد و کاربری زیادی نداشت، اما ما سعی کردیم ابعاد آن را تغییر بدهیم و به این ترتیب از جاجیمهای کوچک تا شش متری را در مجموعهمان تولید میکنیم که میتواند هر سلیقهای را جوابگو باشد.
هنری به قدمت 6500 سال
جاجیمبافی یکی از صنایعدستی رایج کشورمان است؛ هنری که بیشترین شباهت را به گلیم دارد. در جاجیمبافی رنگهای مختلفی ـ که بالغ بر شش یا هشت رنگ است ـ مورد استفاده قرار میگیرد که بیشتر آنها گیاهی است. جاجیمها پرز ندازند و میتوان از هر دو روی آن استفاده کرد. بافت جاجیم در اکثر قریب به اتفاق مناطق روستایی ایران مرسوم است؛ تنها تفاوت آن ترکیب رنگ و ظرافت نخ و نقوشی است که روی آن ایجاد میکنند.
با این حال تاریخچه هنر جاجیمبافی به طور دقیق مشخص نیست، اما با توجه به پیشینه هنر نساجی - که با توجه به مدارک کشف شده قدمت آن به ۶۵۰۰ سال پیش برمیگردد - میتوان حدس زد قدمت هنر جاجیمبافی آنچنان فاصله زیادی با قدمت نساجی نداشته باشد.
در گذشته از جاجیم به عنوان زیرانداز، پلاس، فرش و رختخواب پیچ استفاده میشده و همچنین هنگام کوچ عشایر برای بستهبندی و جابهجایی اسباب و لوازم و گاهی بهعنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار میگرفته، اما امروزه از ارائه پرنقش و نگار این هنر اصیل روی وسایلی همچون انواع پشتی، کیف، ساک، رومبلی، روکش صندلی اتومبیل، روفرشی، سفره نان، روپشتی، سجاده، انواع کیف زنانه، کوسن، دمپایی، پاتابه، جای نماز، جای جوراب، رختخواب پیچ، رومیزی، زیرانداز و تنپوشهای گوناگون استفاده میشود و به زیبایی پارچهها افزوده و ماندگاری آن را همیشگی میسازد.
جاجیمی که به موزه لوور رسید
میترا بیباکیان از آن هنرمندهایی است که نشان ملی و بینالمللی در کارنامهاش کم ندارد؛ مهر اصالتی که باعث شده یکی از جاجیمهای
بافته شدهاش در موزه لوور پاریس در معرض نمایش گذاشته شود.
این هنرمند باسابقه صنایعدستی در توضیح بیشتر میگوید: «نشان ملی هر سال در کشور ما به هنرمندانی که آثارشان از نظر سازمان میراث فرهنگی دارای ویژگیهای خاصی مثل اصالت طرح و حفظ رویکردهای سنتی، نوآوری در طرح، اجرا، رنگ و خلاقیت است، تعلق میگیرد. سال 94، موفق به دریافت این نشان ملی شدم و سال 95 هم از بین تمام آثار انتخاب شده که حدود 1600 اثر بود، جاجیمی که بافته بودم انتخاب و به سازمان بینالمللی صنایعدستی فرستاده شد و نشان برتر بینالمللی را هم از آن خودش کرد.»
جاجیمی که حالا مهر اصالت و نشان بینالمللی دارد و میترا بیباکیان برای بافتش وقت گذاشته، یک رومیزی ساده بوده که به خاطر خلاقیت بافندهاش این نشان را گرفته: «در بافت این جاجیم من از همان طرحهای جاجیم سنتی و اصیل در ابتدا و انتهای کار استفاده کردم و بعد در میانه کار بعد از بافته شدن جاجیم از نقوش سنتی فرش یعنی اسلیمی استفاده کردم و با ابریشم و سوزن دوزی این کار را انجام دادم که این ویژگی روی بقیه جاجیمها دیده نمیشود.» همین نوآوری و خلاقیت باعث شد سرنوشت این جاجیم به موزه لوور پاریس برسد.
مینا مولایی
ایران
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان