در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جلیلی با عشق از حافظ صحبت میکند، انگار سالها با او همنشین بوده است. او درباره ساخت فیلم حافظ توضیح میدهد: من از کودکی حافظ را میشناسم. وقتی بچه بودم، پدرم یک عکس مینیاتوری از حافظ به دیوار اتاق زده بود و من از همان زمان با اشعارش مانوس هستم و دوست داشتم در جای خودم کاری برای او انجام دهم که در نهایت فیلم حافظ را به تهیه کنندگی کشور ژاپن ساختیم. او با گلایه ادامه میدهد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد سینمایی فارابی که سهم بسیار عمدهای در تولید بسیاری از فیلمهای ارزشمند ایرانی دارند، بارها کلامی به من گفتند بیا، تو کجایی؟ و... اما وقتی میرفتم هیچ اتفاقی نمیافتاد. نه تنها من، بلکه هر کسی را اگر چند بار ناامید کنی دیگر سراغت را نمیگیرد. متاسفانه در ایران بیشتر از این که به فرهنگ و هنر فکر کنند، به پول فکر میکنند. به همین دلیل نهادی در فیلمهایی که شاید در گیشه بازخورد چندانی نداشته باشد، سرمایهگذاری نمیکند. سرمایهگذاری روی فرهنگ و ادب و هنر شعاری بیش نیست و من اصلا بلد نیستم مردم را گول بزنم. در این روزگار مردم ایران بهشدت آماده پذیرش لمپنیسم هستند و نمونه اش سریال ستایش. بازیگر قدری مثل داریوش ارجمند وقتی با ناصر تقوایی کار میکند، خروجی اش میشود اثری مثل ناخداخورشید و در اینجا میخواهد ادای دست سوم ناصر ملک مطیعی را دربیاورد. چند روز پیش جایی بودم که تلویزیون این سریال را پخش میکرد و دیدم داریوش ارجمنددیالوگی میگفت با این مضمون کلی که «مشت زدم بر دهان فلانی و دندانهایش ریخت و... .» خب، واقعا چرا؟ آن هم در جامعه ما که اکثر جوانها آمادگی الگوپذیری دارند!
جلیلی خاطرنشان میکند: وقتی خود ما تلاشی برای شناسایی شخصیتهای فرهنگی و ادبیمان به دنیا نمیکنیم، اینطور میشود که سرمایهگذاران این نوع فیلمهایمان میشوند کشورهای خارجی. آنها هم میآیند و مفاخر ملی ما را از آن خود میکنند.
او درباره مضمون و چگونگی ساخت فیلم حافظ یادآوری میکند: تمام فیلمهای من در کشور ژاپن اکران شده و آنها با سینمای من آشنا هستند. حتی پیش میآید خودشان از من طرح جدید میخواهند و اصلا در جواب به همین سوال شان بود که من چند سال پیش گفتم فیلمنامه حافظ را دارم. البته این فیلم صرفا مختص به زندگی حافظ (شاعر پرآوازه ایرانی) نیست. من در این فیلم در دنیایی لا زمان و مکان (یعنی هم میتوانیم بگوییم الان هست و هم میتوانیم بگوییم الان نیست)، حافظ را یک نوجوان کردم که میخواهد حافظ کل قرآن شود. چون همانطور که دکتر عبدالحسین زرینکوب، ادیب و منتقد برجسته ایرانی میگوید هیچ مستند جدی راجع به حافظ وجود ندارد.
جلیلی حافظ را شاعری همیشه زنده میداند، او میگوید: سالهاست حافظ در این جهان نیست، اما هنوز هم اشعارش را میخوانند و در آینده هم خواهند خواند. او و اشعارش همیشه زندهاند، همان طور که عشق همیشه زنده است و بین انسانها به یکدیگر یا انسان با خدا جاری است. پس از ساخت فیلم حافظ هر جا برای برنامهای میرفتم، جملهای بر زبانم جاری میشد که انگار خود او بر دهانم میگذاشت. میگفتم: من رفتم «حافظ» را بسازم، اما «حافظ» من را ساخت. حافظ دنیای معرفت است و من بعد از ساخت این فیلم به عرفان رسیدم. تعریف امروز من از عرفان، عمق را دیدن است نه سطح.
ساناز قنبری
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد