سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین، حزب حاکم عدالت و توسعه با آغاز بیداری اسلامی در جهان عرب با اتکا به اندیشه های منطقه ای احمد داوود اوغلو وزیرخارجه وقت این کشور و مبتنی بر سیاست اخوانی گری حاکم بر حزب، بلافاصله به حمایت از جریان غالب در کشورهای عربی پرداخته و تلاش نمود نیروهای نزدیک به اخوان المسلمین را بسان آلترناتیو حکومت های منطقه جایگزین نماید.
فارغ از پیامدهای این اقدام در سایر کشورها، در سوریه اما هر چه زمان رو به جلوتر رفت، نه تنها هیچ یک از خواسته های آنکارا محقق نگردید، بلکه ورق کاملا بر علیه منافع این کشور برگشت.
نظام حاکم بر سوریه در برابر مواضع متحدین ترکیه به مرور زمان دست برتر یافت و توانست اندک اندک بر قاطبه سوریه استیلای خود را بر قرار نماید.
جریان حامی ترکیه نیز به دلیل فضای حاکم بر سوریه به مرور به سوی رادیکالیسم سوق یافته و از میان ارتش آزاد سوریه و نیروهای اخوانی، جریان های سلفی از قبیل جبهه النصره و داعش سربرآوردند.
با این حال بزرگترین شکست رژیم اردوغان به قدرت گیری فزاینده یگان مدافع خلق کُرد در مناطق شمالی سوریه باز می گردد، جریانی که ترکیه آن را شاخه سوری حزب کارگران کردستان ترکیه نامیده و تمامی فعالیت های آن را تروریستی خطاب می نماید.
یگان های مدافع خلق (ی پ گ) تحت لوای عنوان «نیروهای سوریه دموکراتیک» توانستند در مدت زمانی کوتاه با کسب حمایت آمریکا و جهت رویارویی با تروریسم داعش، علاوه بر استیلا بر کانتون ها کُردنشین سوریه (عفرین، کوبانی و جزیره)، زمینه اتصال این کانتون های جداگانه را با تصرف مناطق حائل فراهم آورند؛ امری که می توان آن را بزرگترین خطر برای ترکیه قلمداد نمود.
تسلط شبه نظامیان کُرد بر 480 کیلومتر منطقه مرزی سوریه با ترکیه و نگرانی از پیامدهای امنیتی این واقعه، آنکارا را بر آن داشت تا پی پیامدهای ناگوار درگیری نظامی با کُردها و واکنش های تند و تیز اروپایی ها را به جان خریده و پس از مدت ها تهدید، سرانجام حمله نظامی وسیعی را به مناطق کُردنشین سوریه تحت نام عملیات چشمه صلح آغاز نماید. در این نوشتار بر آنیم به پیامدهای این حمله بر موقعیت شماری از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بپردازیم.
کاهش تدریجی نفوذ آمریکا در منطقه
خودکفایی آمریکا در حوزه انرژی و تشدید رویارویی جنگ اقتصادی این کشور با چین مدت هاست که توجه آمریکا را از خاورمیانه برداشته و بر اهمیت منطقه آسیا-پاسفیک نزد واشنگتن افزوده است.
کلید این سیاست در دوران اوباما زده شد، با این حال سیاست دونالد ترامپ مبنی بر تاکید بر خروج نیروهای آمریکایی از منطقه و عدم مداخله در رویارویی های نظامی موجب شده تا از نفوذ آمریکا در منطقه به نحو چشمگیری کاسته شود.
نگاهی به مواضع شخص ترامپ در قبال دو رویداد به وضوح بیانگر صحت نظریه فوق است. همزمان و با تشدید جنگ نفتی در خلیج فارس و انفجار چهار نفتکش نروژی، اماراتی و سعودی در منطقه، ترامپ اظهار داشت که دولت آمریکا نیازی به تامین امنیت منطقه نداشته و دولت هایی که از خلیج فارس نفت وارد می نمایند، خود به تامین امنیت آن بپردازند.
دونالد ترامپ در واکنش به جنگ ترکیه و شبه نظامیان کُرد نیز دستور داد تا نیروهای آمریکایی از شمال سوریه خارج شده و صراحتا اعلام نمود که آمریکا تمایلی به مداخله در جنگ های قبیله ای که ریشه در دهه ها تنش در منطقه دارد (اشاره به جدال حاکم بر روابط ترکیه و کُردها) ندارد.
اگرچه چراغ سبز تلویحی ترامپ جهت حمله ترکیه به شبه نظامیان کُرد با واکنش شدید دموکرات ها و جمهوری خواهان در داخل آمریکا روبرو شده، با این حال، تصمیم یاد شده عملا از میزان نفوذ آمریکا در منطقه به نحو چشمگیری خواهد کاست.
صرف نظر از پیروزی و یا شکست ترکیه در عملیات «چشمه صلح»، خروج نظامیان آمریکایی از سوریه موجب کاهش فزاینده نقش آمریکا در این کشور شده و عملا نیروهای نزدیک به آمریکا (کُردها) را نیز در منطقه نسبت به حمایت واشنگتن از خود بیش از پیش بی اعتماد ساخته است.
بازی دو سر بُرد بشار اسد
با آغاز جنگ داخلی در سوریه، نظام دمشق جهت کاستن فشارهای داخلی بر خود در پیمانی نانوشته با کُردها از در مصالحه وارد شد.
بر مبنای توافق نانوشته فوق، نیروهای سوری از مناطق کُردنشین عقب نشینی کرده و زمام امور را به پ ی د سپردند، در ازای آن کُردها پذیرفتند از ورود به جنگ بر علیه حکومت بشار اسد پرهیز نمایند.
با گذشت زمان و چیرگی روزافزون نظام سوریه بر گروه های تروریستی و تسلط آنها بر بخش اعظمی از سوریه، تنها دو منطقه زیر سیطره حکومت سوریه قرار نداشت.
منطقه ادلب یکی از مناطق یاد شده می باشد که هم اکنون آتش بسی شکننده در این منطقه بر قرار است.
منطقه کلیدی دوم به شرق رود فرات باز می گردد، منطقه ای استراتژیک که تحت سیطره نیروهای سوریه دموکراتیک قرار دارد. حضور بلند مدت آمریکایی ها در کنار نیروهای کُرد عملا به معضلی برای استیلای نظام سوریه بر شرق رود فرات بدل شده بود.
اکنون و با خروج نظامیان آمریکایی از سوریه و آغاز حملات نظامی ترکیه بر علیه یگان های مدافع خلق، نیروهای کُرد خود را در شکننده ترین وضعیت ممکن یافته و جهت مقابله با فشارهای نظامی ترکیه، یحتمل به سوی دمشق تغییر موضع خواهد داد. فضای فوق شرایط را برای تسلط نسبی ارتش سوریه بر مناطق کُردنشین در ازای پذیرش خواست حداقلی کُردها بیش از هرزمان مهیا نموده است.
نکته با اهمیت دیگر آنکه از زمان آغاز بحران در سوریه، رژیم اردوغان در راس مخالفین نظام مستقر در دمشق قرار داشت.
حال و با آغاز رویارویی ارتش ترکیه با شبه نظامیان کُرد، احتمال آن می رود که ترکیه به نتایج دلخواه در این نبرد دست نیافته و بیش از گذشته درجایگاه ضعف قرار گیرد؛ امری که در راستای منافع سوریه ارزیابی می شود.
حضور 60 هزار شبه نظامی آموزش دیده در مناطق کُردنشین سوریه و پیشینه نبرد طاقت فرسای کُردها بر علیه داعش، گواهی بر این مدعاست که نیروهای ترکیه از شانس بالایی برای دستیابی به اهداف حداکثری شان در این حمله برخوردار نیستند.
تداوم سیل مهاجرین به اروپا
برآورد مواضع جامعه جهانی نسبت به آغاز حمله نظامی ترکیه به شرق رود فرات نشان می دهد که هیچ اتحادیه و یا کشوری بسان اعضای اتحادیه اروپا با آن به مخالفت نپرداختند.
شکاف عمیق حاکم بر روابط آنکارا و بروکسل و همپیمانی کُردها با دولت های اروپایی موجب شد تا دولت هایی نظیر فرانسه و آلمان بر علیه ترکیه به پا خواسته و حمایت ضمنی خود از کُردها را اعلام نمایند.
جنگ داخلی سوریه موجب گسیل میلیون ها آواره به سوی مرزهای اتحادیه اروپا شد. اکنون و با آغاز نبردی جدید در شمال سوریه، بر میزان آوارگان سوری افزوده شده و عملا امنیت اروپایی ها را به مخاطره خواهد انداخت.
علاوه بر آن، هم اکنون قریب به یازده هزار جنگجوی داعشی که عموما تابعیت اروپایی دارند در چنگال نیروهای سوریه دموکراتیک قرار دارند.
حمله ترکیه به مواضع کُردها موجب شده تا آنان با کارت جنگجویان داعشی بازی کرده و اعلام نمایند دیگر توان نگهداری آنان را ندارند.
آزادی احتمالی تروریست های داعشی علاوه بر احتمال قدرت گیری آن در سوریه، موجب گسیل شماری از آنان به سوی مرزهای اروپایی نیز خواهد شد، رخدادی که به شکلی فزاینده مصالح و منافع اروپایی را به خطر خواهد انداخت.
سیاست موازنه منفی ایران در قبال ترکیه و کُردها
فارغ از اختلاف های تاکتیکی حاکم بر روابط تهران و آنکارا، دولت اردوغان در قبال تحریم های وضع شده بر علیه ایران، تلویحا در کنار ایران قرار گرفته است.
همین امر موجب شده تا علی رغم مخالفت ضمنی ایران با حمله یاد شده، تهران از موضعی شدید بر علیه ترکیه بپرهیزد. عدم قاطعیت ایران در این مسئله را می توان در آگاهی تهران نسبت به چالش پیش روی ترکیه در جنگ وارد شده دانست.
عدم موفقیت احتمالی ترکیه در این جنگ موجب تضعیف نسبی موقعیت سیاسی و اقتصادی ترکیه در منطقه خواهد شد، امری که می تواند به قدرت دوچندان تهران در معادلات منطقه ای بیانجامد.
علاوه بر آن حمله یاد شده موجب خواهد شد تا نیروهای کُرد بیش از گذشته به سمت دمشق متمایل شوند، فرایندی که با استقبال تهران روبرو خواهد شد.
در سوی دیگر ماجرا نیروهای کُرد قرار دارند. نگاهی به روابط حاکم بر ایران و کُردها گواه آن است که تهران عموما از روابط حسنه ای با حزب کارگران کردستان ترکیه ( پ ک ک) و شعبه آن در سوریه برخوردار بوده است.
تا آنجا که بعضا از سوی شماری از قدرت های منطقه ای متهم به حمایت نظامی از کُردها در سوریه و عراق شده است.
نزدیکی نیروهای حشد الشعبی در عراق با نیروهای نزدیک به پ ک ک در حمله به سنجار تنها نمونه ای از این ائتلاف تاکتیکی می باشد. نزدیکی به کُردها همچون برگ برنده ای بوده که تهران از آن در روابط خود با ترکیه برخوردار بوده است.
با این حال آگاهی تهران به آرزوی دیرینه پ ک ک مبنی بر تجزیه منطقه و مقابله نظامی کشورمان با پژاک در مرزهای کشور موجب شده تا روابط یاد شده حداکثری نشده و هر گاه کُردها در موضع برتری مطلق قرار گرفته باشند، از حمایت تهران بی بهره بمانند.
در موقعیت کنونی بیم آن می رفت که شبه نظامیان کُرد حاکم بر شمال سوریه با اتکا به حمایت آمریکایی ها به تجزیه سوریه کمک نمایند؛ لذا با حمله ترکیه به آنها، عملا از زیاده خواهی شان جلوگیری خواهد شد.
ایجاد توازن در روابط همزمان ایران با کُردها و دولت ترکیه موجب شده تا جدال میان آنها و تضعیف نسبی هر دو در جنگ قوق الذکر در راستای مصالح تهران ارزیابی شود.
اسرائیل و شکست در سوریه
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948 تا به امروز، سیاست تجزیه منطقه و ارتباط گیری با قومیت های غیر عرب، بخشی جداناپذیر از سیاست خارجی رژیم اسرائیل بوده است.
نگاهی به روابط در هم تنیده اسرائیل با ایران (در زمان شاه)، اتیوپی، قبرس، ترکیه و سودان جنوبی در همین راستا قابل ارزیابی است.
از همین رو رژیم اسرائیل در خلال دهه های اخیر از هرگونه حمایتی از تجزیه طلبان کُرد در ایران، عراق، ترکیه و سوریه دریغ نورزیده است.
آخرین دست از حمایت صهیونیست ها از تجزیه طلبان به حمایت صریح تل آویو از رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق باز می گردد، رفراندومی که تنها اسرائیل بود که در سراسر جهان از آن حمایت نمود.
با آغاز جنگ داخلی سوریه، صهیونیست ها همِ خود را بر وضع شکاف های داخلی در سوریه گذارده تا از آن طریق ضمن تثبیت حاکمیت خود بر بلندی های جولان، عملا دولت دمشق را از خط مقدم محور مقاومت خارج نماید. از همین رو ارتباط گیری با نیروهای پ ی د و حمایت از خواست آنان مبنی بر خودمختاری در دستور کار اسرائیل قرار گرفت.
حمله اخیر ترکیه به شمال شرقی سوریه، فارغ از موفقیت و یا شکست آن، قطعا به تضعیف موقعیت کُردها در شمال سوریه منجر خواهد شد، امری که خلاف مصالح رژیم صهیونیستی ارزیابی می شود.
نفوذ فزاینده مسکو در منطقه
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و معضل وخیم اقتصادی حاکم بر روسیه موجب شد تا مسکو دو دهه پس از نابودی شوروی را به تمرکز بر مسائل داخلی اش سپری نماید.
ترمیم وضعیت داخلی روسیه و اصلاحات عمیق ولادمیر پوتین به گذر زمان توجه کرملین را به سوی مصالح فرامرزی مسکو جلب نمود.
همین مسئله باعث گردید که مسکو برای اولین بار پس از فروپاشی بلوک شرق در جنگی خارج از منطقه تحت نفوذش (سوریه) وارد شده و به حمایت از همپیمانش برخیزد.
از سوریه و بندر طرطوس این کشور به عنوان تنها پایگاه دریایی روس ها در مدیترانه نام برده می شود. علاوه بر آن از روسیه در کنار ایران به عنوان بزرگترین برنده جنگ داخلی سوریه نام برده می شود.
خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از منطقه در کنار تثبیت پایگاه های نظامی روسیه در سوریه، عملا به قدرت گیری فزاینده روس ها در منطقه منجر شده است.
روس ها اگرچه در خلال جنگ داخلی سوریه همواره به حمایت از نظام اسد پرداخته اند، با این حال و پس از فروکش کردن جدال ها با ترکیه، روابط حسنه ای با شخص اردوغان برقرار نموده اند.
فروش پدافند هوایی اس 400 این کشور به ترکیه نمونه ای گسترش روابط مسکو با آنکارا محسوب می شود. علاوه بر آن روس ها به طرق مختلف با نیروهای کُرد نیز ارتباط برقرار نموده و تلاش کرده زمینه مصالحه میان آنان و نظام دمشق را فراهم آورد.
برآیند موقعیت روسیه در قبال حمله اخیر ترکیه را می توان مشابه موقعیت ایران ارزیابی نمود که در آن مسکو ضمن داشتن روابط حسنه با دمشق، از یک روابط نسبی با دو طرف جنگ برخوردار می باشند.
تداوم جنگ یاد شده و تضعیف دو طرف در راستای مصالح روس ها ارزیابی می شود و عملا مسکو را در جایگاه بزرگترین قدرت فرامنطقه ای در سوریه قرار خواهد داد.
قدرتی که با خروج آمریکا از سوریه می تواند زمینه رفع چالش ها و میانجیگری میان دشمنان پیشین را فراهم آورد.
انزوای سعودی
از دولت عربستان سعودی به عنوان بزرگترین حامی مالی، لجستیکی و عقیدتی جریان های سلفی در جهان نام برده می شود.
با آغاز جنگ داخلی در سوریه؛ ریاض تلاش نمود تا با حمایت از جریان های تکفیری زمینه سقوط متحد تهران در دمشق را فراهم آورد.
اکنون اما با استیلای حکومت بشار اسد بر قاطبه سوریه و مداخله توامان ترکیه (به عنوان رقیب سعودی در منطقه) در این کشور، عملا نفوذی برای عربستان سعودی باقی نمانده است.
نتیجه احتمالی نبرد ترکیه بر علیه کُردها نیز در هر حالتی بر خلاف مصالح سعودی پیش خواهد رفت. در صورتی برتری ترکیه، عملا رقیب اخوانی سعودی در منطقه بیش از گذشته دست برتری را از آن خود خواهد کرد.
اگر نظام سوریه پیروز ماجرا باشد که وضعیت برای ریاض بدتر از همیشه ارزیابی خواهد شد و در صورت غلبه کُردها نیز کشور سوریه به عنوان پاره ای از جهان عرب متلاشی شده و در مسیر تجزیه گام خواهد برداشت، امری که ظاهرا بر خلاف مصالح سعودی به عنوان رهبر مدعی جهان عرب ارزیابی می شود.
مضافا آنکه تجزیه یک کشور منطقه همچون دومینو دامنه آن در آینده دامن سایر کشورها را نیز خواهد گرفت.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد