گفت‌وگوی جام‌جم با خواننده تیتراژ ابتدایی سریال ستایش

در ستایش «رازهای مگو»

تیتراژهای ابتدایی و پایانی ستایش، چند قسمتی است صاحب موسیقی و آواز شده. تیتراژ آغازین سریال، ترانه‌ای از محمدمهدی سیار است که اشکان کمانگری آن را خوانده؛ خواننده‌ای که موسیقی را از سن کم و با نواختن سنتور آغاز کرد و در نوجوانی به آموختن آواز روی آورد. سال 84 بود که آلبوم «زرد، سرخ، ارغوانی» را انتشار داد، کم‌کم به عنوان خواننده آواز ایرانی شناخته و پایش به برنامه‌های صداوسیما باز شد. کمانگری تا کنون هفت هشت آلبوم به بازار عرضه کرده و سه چهار آلبوم دیگر دست ناشران موسیقی دارد. با این خواننده گفت‌وگو کردیم تا برایمان از «رازهای مگو» بگوید، قطعه‌ای که این شب‌ها نوای آغاز روایت ستایش شده است. مصاحبه اما مفصل شد و حرفمان به خواننده شدن پسری از خانواده شهدا رسید؛ پدر کمانگری سال 63 در جبهه‌ جنگ، مجروح و قطع نخاع شد و سال 93 به درجه شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۱۲۲۹۵۶۰

تیتراژ ابتدایی ستایش چگونه شکل گرفت؟
با دوست آهنگسازم، فرید سعادتمند که از هنرمندان تراز اول موسیقی هستند و دوست شاعرم، محمدمهدی سیار همکاری را جهت ضبط این اثر شروع کردیم که امید است در قالب یک آلبوم موسیقی درکنار قطعات دیگری به آهنگسازی آقای سعادتمند به بازار موسیقی عرضه شود. اثر «رازهای مگو» که این روزها بیشتر به اسم «این تنهایی حق من است» شناخته شده، در جهت حمایت از موسیقی اصیل و معنی گرا از طرف شبکه سوم سیما مورد توجه قرار گرفت و جهت پخش به سریال ستایش معرفی شد.
پیش از این تجربه تیتراژخوانی داشتید؟
خیر.
تیتراژ سریال، آن هم سریالی که هر شب روی آنتن باشد تفاوت دارد. چه بازخوردهایی در این مدت گرفتید؟
هنوز قطعه رازهای مگو را به صورت مستقل منتشر نکردیم چون یک سلسله کار است که باید انجام شود اما در همین مدت بازخوردهای خوبی گرفتم. من خواننده موسیقی اصیل ایرانی هستم و کارهایی که در این سال‌ها انجام دادم به لحاظ گونه متفاوت است. بعضی از این عزیزان که کار را شنیدند، فضای جدید اثر و گونه تازه موسیقی فرید سعادتمند برایشان جالب است. تلاش کردم کار جایی بایستد که در عین ریشه‌دار بودن و اصالت داشتن و نزدیکی به آواز اصیل ایرانی،‌ رنگ و طعم مخصوص به خود را داشته باشد. باید گونه ویژه‌ای باشد که لزوما در دسته خاصی از کارها که قبلا تجربه شده نگنجد.
می‌شود گفت شما در این قطعه به فضای پاپ نزدیک شدید.
المانی که موثر است یک موسیقی پاپ یا کلا مردمی‌تر باشد، صرفا متن موسیقی نیست. خیلی از آثار الان از خوانندگان و آهنگسازان موسیقی دستگاهی به عنوان موسیقی دستگاهی به جامعه معرفی می‌شود که در واقع این ویژگی را ندارد و در آن ژانر قرار نمی‌گیرد. گاهی تلفیق ترانه و موسیقی که آهنگساز نوشته است و فرم ارائه خواننده، کنار هم جمع می‌شود و فضای جدیدی که می‌تواند مردمی هم باشد، ‌به وجود می‌آورد. ما به دنبال ایجاد یک رنگ و روح جدید بودیم، حالا اگر این تجربه نو بتواند بین توده مردم برود و با موسیقی‌هایی که به آنها پاپ اطلاق می‌شود، رقابت کند موفقیت بزرگی است.
اما اگر می‌خواستیم کاری با المان‌های موسیقی پاپ امروز تولید کنیم، صدها برابر کمتر از زحماتی که برای رازهای مگو کشیدیم را به خود تحمیل می‌کردیم و به جای یک قطعه، چند اثر تولید می‌شد.
یعنی خواستید با در نظر داشتن سلیقه عام، کاری ارائه دهید که مطابق با موسیقی موردعلاقه خودتان هم هست.
بله. این کار با وسواس خیلی زیاد در شعر، ملودی و اجرا جلو رفت. ما مدنظرمان کار تازه کردن ضمن حفظ ارزش‌ها و اصالت بود؛ اگر بتواند بین عامه مردم هم جا باز کند، خیلی عالی است.
همیشه این انتقاد مطرح می‌شود که تیتراژهای تلویزیون قرق افراد خاصی است. تجربه‌ای در این مورد داشتید؟
من و همه دوستانم که در این حوزه فعالیت می‌کنیم، این حرف‌ها را زیاد شنیدیم. این صحبت‌ها فقط به موسیقی تیتراژ هم مربوط نمی‌شود، اما واقعیت این است که ما برای این کار اصلا به چنین چیزهایی فکر نکردیم. یعنی اصلا ذهنمان به این سمت نرفت که اگر ‌می‌خواهیم موسیقی تیتراژ کار کنیم حتما باید با گروهی باشیم که تیتراژ کار می‌کنند. من از عزیزانی که کارنامه پرباری در زمینه موسیقی تیتراژ داشتند، پیشنهاد همکاری داشتم اما هنوز میسر نشده بود.
«ستایش» را دنبال می‌کردید؟
فصل دوم را دیده بودم و الان هم سریال را دنبال می‌کنم.
برای خواندن تیتراژ چقدر برایتان سازندگان سریال و محتوای آن اهیت دارد؟
خیلی زیاد. ما بیشتر درگیر مسال فنی بودیم. به طور کلی موسیقی متن و تیتراژ جزء غیرقابل‌ جداشدنی قصه است. اگر اینها را از سریال بگیریم یک بخش اثرگذار را از مخاطب دریغ کرده‌ایم.

اولین‌بار برای پدر شهیدم خواندم!

هیچ‌وقت در فضای منزل برای موسیقی و شعر خوب که چراغی را در ذهن و دل شما روشن کند، محدودیتی نداشتیم. فضای خانواده ما به گونه‌ای بود که ممکن است عامه فکر کنند چگونه می‌تواند موسیقی را شروع کند اما همواره موسیقی سالم و اخلاق‌محور در خانواده تحسین می‌شد. پدرم سال 63 مجروح شدند و برای درمان دو سه سال از ما دور بودند. به همین دلیل مدتی ایشان را ندیدم. اولین تماس‌های من و پدرم تلفنی بود و بعد که ایشان را دیدم بسیار از لحاظ عاطفی به هم نزدیک شدیم.
اولین تصنیف‌ها و شعرها را برای پدرم می‌خواندم. خیلی تشویق می‌شدم. با این‌که در این زمینه متخصص نبودند اما پیشنهادها و انتقادات خوبی به کارم مطرح می‌کردند.

نوای زندگی

موسیقی با خود معنویتی را به همراه می‌آورد. از زمانی که هنوز به دنیا نیامدیم، در رحم مادر، صدای قلب او را می‌شنویم.
صدایی که ضرباهنگ زندگی دارد و نوای زندگی را به گوش ما می‌خواند. فکر می‌کنم تمام دوستانی که موسیقی کار می‌کنند به نوعی درون‌شان تعلق خاطر و اعتقاد به چیزی دارند که سرمنشا اثر می‌شود. اولین روزهایی که شروع به خواندن کردم، علاقه زیادی به نغمه‌هایی که در ایام محرم خوانده می‌شد، داشتم. کودک بودم و تمایل داشتم اینها را برای جمع بخوانم. خیلی اتفاقی برای جمعی از عزاداران نوحه‌ای قدیمی خواندم و مورد تشویق قرار گرفتم. رفته‌رفته با یاد گرفتن درس‌های ابتدایی موسیقی جذب آواز ایرانی شدم.

نوشین مجلسی
رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها