در آستانه عید غدیر، هر کسی در هر شغل و جایگاهی که هست قدمی برای این جشن بزرگ برمی‌دارد؛ شما چه‌کار می‌کنید؟

#من-هم-غدیری-ام

چند سالی هست که پویش‌های مختلفی با هشتگ #من_غدیری_ام برای بزرگداشت عیدی به عظمت عید غدیر برگزار می‌شود؛ پویش‌هایی که هرکدام به نحوی این روز را در جامعه پررنگ‌تر از همیشه می‌کنند و برای هرچه باشکوه‌تر برگزار کردن مراسم عید غدیر تلاش می‌کنند. در میان همه این گروه‌ها و پویش‌های مختلف، آدم‌هایی هستند که بدون شرکت در این حرکت‌های نمادین، قدم‌هایی در حد و وسع خودشان برای عید‌غدیر برمی‌دارند؛ آدم‌هایی که در جنبه‌های کاری و در محیط کسب‌و‌کارشان هم عید غدیر را نادیده نمی‌گیرند و حال و هوای جشن و شادی عید غدیر را به محیط کارشان می‌آورند. این‌طور که هرکسی وارد تولیدی، مغازه و محل کسب و کار آنها می‌شود، متوجه می‌شود اینجا یک خبرهایی هست که در روزهای قبل نبوده است. شما برای برگزاری بزرگ‌ترین عید مسلمانان چه برنامه‌ای دارید؟ شاید این اصلی‌ترین سوالی بود که از آدم‌های فعال در مشاغل مختلف پرسیدیم و اتفاقا جواب‌های خوبی گرفتیم.
کد خبر: ۱۲۲۳۹۹۶

من مدیر مهد کودک هستم
خانم امیدی، مدیر مهدکودک مداد رنگی در تهران است. او امسال برای اولین‌بار می‌خواهد یک کارگاه عملی با موضوع و محوریت عید غدیر در مهدشان برگزار کند: «ایده این ماجرا از آنجا به ذهنم رسید که وقتی به‌طور اتفاقی، از بچه‌ها سوال کردیم که شما درباره عید غدیر چه می‌دانید؟ تقریبا هیچ‌کدام، چیزی درباره این روز بزرگ نمی‌دانستند و این برای ما ناراحت‌کننده بود. خب واقعیت این است که بچه‌ها در گروه‌های سنی پنج تا شش سال که به مدرسه نمی‌روند، اگر در خانواده‌شان صحبتی از مسائل مذهبی و اعیاد اسلامی نباشد، طبیعتا از این فضا دور هستند و طبیعی است چیزی راجع به آن ندانند.» همین تلنگری برای خانم امیدی بوده است که به فکر بیفتد تا بچه‌ها با فلسفه غدیر و جشن بزرگ آن روز بیشتر آشنا شوند: «برای همین دو نوع برنامه به مناسبت غدیر تدارک دیدیم؛ اول این‌که کارگاه داستان‌خوانی برگزار کنیم که اول بچه‌ها به صورت قصه با اتفاق غدیر خم آشنا شوند و بعد هم مشغول کاردستی و معمایی شوند که برای حل کردن آن و رسیدن به جواب، از داستانی که شنیده‌اند کمک بگیرند و پاسخش در همان داستان غدیر باشد. در قدم بعدی هم اردوی شاد برای بچه‌ها برگزار می‌کنیم و علت شادی‌اش را هم عید بزرگ غدیر می‌گوییم تا شادی برای این روز، برایشان جا بیفتد.»

من یک برق‌کار هستم
بحث یکی دو سال نیست؛ آقای صفایی در همان جوانی دوره‌های تخصصی برق‌کاری گذرانده و حالا خیلی وقت است که برق‌کار است. او از همان سال‌های اول شاغل شدنش، فکری برای مراسم و اعیاد مذهبی مثل عیدهای مختلف و نیمه شعبان داشته و همیشه یک‌جایی و یک زمانی، نور و چراغی را به نیت شادی مسلمانان، روشن کرده است. عید غدیر هم یکی از آن عیدهایی است که به قول خود آقای صفایی، در این سال‌ها هیچ‌وقت از آن غافل نشده است و همیشه آن را به شیوه خودش جشن می‌گیرد و سهمی در بزرگداشت این جشن دارد: «هر سال به مناسبت عید غدیر، یک ریسه رنگی با لامپ‌های کم مصرف درست می‌کنم و آن را بر سر در خانه و مغازه‌ام می‌زنم و از غروب به بعد، یکی دو ساعتی آن را روشن می‌کنم تا محل، رنگی شود و جلوه شادمانی به خودش بگیرد. البته که می‌دانم این کار خیلی کوچکی است که در این عید بزرگ از دستم بر می‌آید ولی امیدوارم که سهمی در این بزرگداشت داشته باشم.» البته آقای صفایی، امسال کمی قدمش را بزرگ‌تر برداشته است و از این ریسه‌های کوچک رنگی برای کسانی که از این کار استقبال کنند هم کنار گذاشته است: «امسال می‌خواهم چندتایی بیشتر ریسه درست کنم که اگر کسی خوشش آمد و گفت کاش ما هم این کار را برای خانه‌مان می‌کردیم، یکی از آنها را به او هم بدهم تا شهرمان برای چنین جشنی، قشنگ شود.»

من یک خیاط هستم
خانم مروج و مادرش، تقریبا سه سالی می‌شود که خیاط‌خانه‌ای به اسم باران را راه انداخته‌اند. آنها لباس‌های کودکانه با طرح و رنگ‌های مختلف و برای بچه‌های یک سال تا 12 سال می‌دوزند. این‌طور که خانم مروج می‌گوید، حالا یک‌سالی می‌شود که فعالیت‌شان گسترده‌تر شده است و کارگاه تخصصی راه انداخته‌اند و محصولات متنوعی تولید می‌کنند. خانم مروج و مادرش، هر دو سادات هستند؛ برای همین، سال‌های پیش به همراه لباس‌هایی که به مشتری‌هایشان می‌دادند، یک عیدی کوچک به مناسبت عید غدیر هم می‌دادند تا از غدیر آن سال برای آنها یادگاری بماند، اما امسال ایده متفاوت‌تری را اجرا کرده‌اند: «راستش خیلی دل‌مان می‌خواست یک کار خاص و متفاوت و یک عیدی خوب برای عید غدیر تدارک ببینیم. بعد فکر کردیم که چون محصولاتی که ما تولید می‌کنیم، یک سود مشخصی دارد و اصلا نمی‌توانیم برایش تخفیفی در طول سال در نظر بگیریم، چطور است که این قانون را بشکنیم و عید غدیر یک تخفیف خوب روی محصولات‌مان قرار بدهیم؟ این ایده وقتی بال و پر گرفت که احادیثی از امامان خواندیم که به احیای غدیر توصیه کرده بودند و در روایت‌های مختلف داشتیم که از سنت‌های حسنه در غدیر این است که لباس نو بپوشید و هدیه بدهید. ما هم تصمیم گرفتیم، با تخفیف 25 ‌درصدی روی محصولات‌مان، در اوضاع اقتصادی فعلی که شاید خیلی از خانواده‌ها نتوانند لباس‌های نو و جدید برای بچه‌هایشان تهیه کنند، این راه را برای خانواده‌ها آسان‌تر کنیم که برای بچه‌هایشان لباس نو بخرند و خاطره خوشی از عید غدیر در ذهن بچه‌ها بماند.» خانم مروج معتقد است این تخفیف شاید باعث شود خانواده‌ای که قصد خرید لباس نو برای فرزندش ندارد، این کار را انجام بدهد و این خاطره که من در عید غدیر لباس نو هدیه گرفتم و پوشیدم، همیشه در ذهن فرزندشان باقی بماند: «البته این تخفیف را روی لباس‌های مشکی‌مان نداریم، چون قرارمان به نیت عیدی روز عید غدیر و پوشیدن آن در روز جشن و شادی غدیر است پس طبیعتا لباس‌های مشکی‌مان شامل این ماجرا نمی‌شود و نیازی به تخفیف ندارد.»

من یک مشاور املاک هستم
در مسکن مظفری، همین که می‌گویی سید، سه نفر سر برمی‌گردانند. پدر و پسران مظفری، سابقه زیادی در شرق تهران دارند و تقریبا همه اهالی محل، آنها را به همین نام سید می‌شناسند. این‌طور که آقای مظفری می‌گوید، سال‌های پیش در جلوی در ورودی مغازه، بدون استثنا شربت و شیرینی پخش می‌کردند تا جشن غدیر در مغازه‌شان برپا باشد، اما امسال تصمیم متفاوتی برای برپایی غدیر گرفته‌اند: «در عیدهای غدیر سال‌های گذشته بیشتر به فکر عیدی‌های شخصی برای دوستان و آشنایانمان بودیم و یادگاری‌ها و عیدی‌های متفاوتی به آنها می‌دادیم. اما امسال اوضاع مسکن دچار شرایط ویژه‌ای شده است که طبیعتا از چشم ما هم دور نمانده است. برای همین و با توجه به اوضاعی که بازار مسکن دارد و قیمت‌های خرید و اجاره خانه خیلی بالا رفته است، تصمیم گرفتیم عیدی خاصی در مسکن‌مان برقرار کنیم. واقعیت این است که این روزها ما می‌بینیم مردم با چه سختی، اجاره و پول پیش خانه‌شان را تهیه می‌کنند و سر قراردادهایشان با صاحبخانه‌ها چقدر حرف از تخفیف می‌زنند. برای همین تصمیم گرفتیم از کسانی که در روز عید غدیر به مسکن ما می‌آیند و با میزان حداقل اجاره، خانه‌ای را با صاحبخانه‌شان قولنامه یا تمدید قرارداد می‌کنند، کمیسیونی دریافت نکنیم و به‌طور رایگان، قراردادشان را با صاحبخانه‌شان تنظیم کنیم. »
البته آقای مظفری هنوز هم شربت و شیرینی هرساله مغازه‌شان را کنار نگذاشته است: «عیدغدیر باید همه جا و در کوچه و خیابان‌ها نمود داشته باشد و هرجا که قدم می‌گذاری حرفی از غدیر باشد. ما سعی می‌کنیم حال و هوای مغازه‌مان را هم با شربت و شیرینی و هم با تخفیف در کمیسیون‌ها، عیدانه کنیم.»

من یک لبنیات‌فروش هستم
آقای دهقانی یک مغازه لبنیات‌فروشی در تهران دارد. او معتقد است تا به امروز، هرچه جشن و مناسبت‌های ملی و مذهبی بوده است، خود مردم آن را جشن گرفته‌اند؛ برای همین و حالا که نیروهای دولتی و رسانه‌های جمعی در بزرگداشت مراسم‌های ملی و مذهبی، آن‌قدرها که باید، فعال نیستند، این خود مردم هستند که باید حال و هوای شهر را عیدانه کنند و عیدی به عظمت عید غدیر را جشن بگیرند: «در روز عید غدیر، 10 درصد بر روی تمام محصولاتم تخفیف می‌دهم. می‌دانم که در این اوضاع و احوال اقتصادی، شاید این مبلغ ناچیزی باشد اما خب همین‌که به هر مشتری می‌گویم که این تخفیف جزئی به مناسبت عید غدیر و آقا امیرالمومنین است، به نظرم می‌تواند یک تلنگر باشد و روی حتی یک نفر تاثیر گذار باشد.» البته آقای دهقانی علاوه بر تخفیف محصولاتش، برخلاف رسم شیرینی دادن، بساط دوغ شور و خنک هم در مغازه‌اش دارد: «هرکسی هم که در این روزهای منتهی به عید غدیر به مغازه بیاید، یک لیوان و یا حتی بیشتر دوغ خنک هم مهمان ما هستند که در گرمای این روزها تابستان، دل‌شان خنک شود و خاطره خوبی از لبنیاتی من در عید به این بزرگی برایشان بماند؛ ما هم در این حد از دست‌مان برمی‌آید دیگر.»

نرگس خانعلی زاده
جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها