در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
زندگی از جزئیات مهمی تشکیل شده است. شاید گاهی برای ما یکسری از این جزئیات مهم نباشد، اما همین جزئیات دنیای وسیعی از مفاهیم را درون خود جا دادهاند. غم، دلتنگی، دوست داشتن، عادت، مرگ، تنهایی، شکست، عشق، از دست دادن و... کلمات و افعالی است که هر مرحله و لحظه از زندگی ما را میسازد و هر کدام از اینها دنیای وسیعی را درون خود دارد.
«همیشه خردهریزهها هستند که آدم را فرو میریزند. برادههای جامانده از شادیهای به غم نشسته؛ خوشبختیهای به نکبت رسیده. این برادهها بین درزهای تنگِ - خیلی تنگ - زندگی جا خوش میکنند و بیهوا که بهشان دست میاندازی، میخراشند، آی میخراشند!»
زندگی چیزی جز شناختن این لحظات نیست وگرنه مثل این میماند که در یک رابطه سرخود را مثل کبک زیر برف کنیم بعد یک روز صبح چشم باز کنیم و ببینیم اویی که دوستش داشتیم، دیگر اویی نیست که دوستش داشتیم. چیزی شده که دیگر برای ما غریبه است. ناشناخته و گنگ! بعد گلو صاف کنیم و با لحنی حق به جانب و فریبخورده بگوییم: این، آنی نیست که ما دوستش داشتیم. حال دارد خود واقعیاش را بروز میدهد. در حالی که آن موقعی که ما مثل کبک سرمان زیر برف بود و در دنیای خودخواهیهای خودمان بودیم؛ این آدم، کسی که دوستش داشتیم، عوض شده است. شما کدام آدمی را میشناسید که عوض نشود؟ که به مرور زمان به بلوغ اجتماعی و فکری نرسد؟ علم هم به مرور زمان به تکامل میرسد. نمیشود مراحل این تکامل را نادیده گرفت و بهطور مثال یک نظریه که برای قرن پنجم است را بخوانی و بعد تکمیل شده آن نظریه در قرن ۲۱ را و چون مراحل آن را نمیدانی و دلیلش را نمیفهمی، بگویی سر ما کلاه گذاشتهاند!
زندگی هم، همین است. مثل مسیری پر از فراز و نشیب که باید حواسمان به قدمهایی که برمیداریم باشد وگرنه ناغافل درون چالهای افتادهایم که دلیلش چیزی جز سربههوایی خودمان نبوده است.
خودِ ما دنیای وسیعی را درون خود داریم که هر روز و هر لحظه میتوانیم با ابعاد مختلفی از آن آشنا شویم. حالا غم، دلتنگی، دوست داشتن، بهطور خلاصه زندگی چیزی جز این است؟ یک روز غم دارد. یک روز شادی. یک روز آمدن و عشق. یک روز رفتن، تنها شدن و شکستن. گذر زمان و عوض شدن شرایط هرکدام مسأله تازهای، جریانی، حاشیهای و آدم جدیدی را با خود همراه دارد. زندگی وقتی مفهوم پیدا میکند که ما در مواجهه با هر مرحله و شرایط بهدرستی با آن روبهرو شویم.
کتاب «دالِ دوست داشتن» حسین وحدانی روایتهایی از جزئیات زندگی را شامل میشود؛ چیزهایی که همه ما میدانیم، ولی شاید ترس از ناشناختهها و غرق شدن در نقطههای تاریک باعث شده به آنها توجه نکنیم.
هنگام خواندن این کتاب حس میکنید خود درونیتان، کسی که شاید در شرایط مختلف او را نادیده گرفتهاید، روبهروی شما نشسته است و حالا دارید همهچیز را با هم مرور میکنید. آن خود دلشکسته و دلتنگتان. آن خود غمگین و تنهاییتان. کمی به عادتهایتان سرک میکشید. دقیقتر به «دوست داشتن» و «دوست داشته شدن» فکر میکنید. آدمها و رابطههای زندگیتان را مرور میکند. خلاصه تمام آنچه زندگیتان را شامل میشود در نظرتان میگذرد. تنها ایراد وارد به کتاب، استفاده بعضی کلمات انگلیسی در متن روایتهاست که اگر معادل فارسی آنها استفاده میشد، بهتر بود.
«و البته که باید احتیاط کرد در گفتن، بیش از شنیدن. برای جلب شادی یا خشنودی محبوبی که معشوق نیست، عشق و عاشقی را نباید به پایش سربرید. «دوستت دارم» را نباید لقلقه زبان کرد. «عاشقت هستم» را نباید نقل و نبات کرد و بر سر این و آن پاشید.
و بیش از هرکلمهای باید از همیشهها و هرگزها و هیچوقتها و هیچکجاها پرهیز کرد ـ از این «همیشه با تو میمانم»ها و «هرگز ترکت نمیکنم»ها ـ که «ه» آغازشان با دو چشم حیران و متعجب، به آدمهایی مینگرد که مقید به زمان و مکاناند، اما فراتر از زمان و مکان وعده میدهند و باور و اعتماد را به سخره میگیرند.»
کتاب دال دوست داشتن چند روایت از عشق و زندگی را حسین وحدانی نوشته و نشر ویدا در 131 صفحه آن را منتشر کرده است. اثری که توانسته با اقبال خوانندگان نیز روبهرو شود.
زینب هاشمزاده
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد