چه کسی ما را کشت؟
چند روز قبل از رسیدن ۱۷ مرداد و مفقود شدن دیپلماتها و خبرنگار ایرانی، با توجه به تصرف شهر مزارشریف توسط طالبان، برخی نسبت به وضعیت کنسولگری ایران در این شهر ابراز نگرانی میکنند. اما وزارت خارجه اعتنایی نمیکند و تاکید دارد که نیروهای ایرانی در افغانستان بمانند. محمدحسین جعفریان، روزنامهنگار و مستندساز که تا دو روز قبل از ماجرا در مزارشریف حضور داشته و با ساخت مستند
«چه کسی ما را کشت؟» به این واقعه پرداخته، معتقد است ترک نکردن افغانستان اشتباه بزرگی بوده است. «هیچکس سر درنیاورد دوستان وزارت خارجه چگونه به این تصمیم رسیدند که اینها در مزارشریف بمانند؟ چه لزومی داشت که این افراد در مزارشریف بمانند، وقتی ما طالبان را بهرسمیت نمیشناسیم و طالبان دارد شهر را میگیرد. کنسولگری که نمیتواند کار کنسولی انجام دهد، طالبان را هم که بهرسمیت نمیشناسیم، لذا باید سفارت را تعطیل کنیم. اما چرا دیپلماتها در آنجا ماندند؟ کسی پاسخگو نیست.»
مقاومت در برابر طالبان
محسن پاکآیین، سفیر وقت ایران در ازبکستان (که با مزارشریف مرز مشترک دارد) روایت دیگری از ماجرا دارد و میگوید، در ۱۳ مرداد به کنسولگری پیشنهاد خارج شدن از شهر مزارشریف را داده، اما خودشان این پیشنهاد را نپذیرفتهاند.
«با آقای ناصر ریگی، سرکنسول ایران در مزارشریف صحبت کرده و گفتم ما نگران جان شما هستیم، به همین دلیل روادید ورود شما به «ترمذ»
(یک نقطه مرزی میان دو کشور افغانستان و ازبکستان) را گرفتهایم و بهتر است در اولین فرصت و تا امنشدن شهر شما و بقیه همکاران از جمله آقای صارمی به ترمذ بیایند. اما آقای ریگی گفت نه ما باید اینجا بمانیم، چون اگر سرکنسولگری تعطیل شود، مردم میترسند و از مقاومت دست میکشند. صحبتهای آقای ریگی که نشانهای از ایمان و ایثار داشت، حاکی از این بود که وی و همکارانش، مصمم به حضور در کنسولگری و انجام وظایف خود هستند.» البته با وجود پاسخی که سرکنسول ایران در مزارشریف ارائه کرده، همچنان به نظر میرسد قصور دستگاه دیپلماسی وقت در این ماجرا مشهود است و وظیفه تأمین جانی دیپلماتها را بهعهده داشته است.
روایت تنها شاهد عینی
ا...مدد شاهسوند، عضو کنسولگری ایران در مزارشریف تنها بازمانده حادثه است و میتواند دقیقترین روایت را از زمان حادثه ارائه کند. او میگوید از آنجا که پاکستان به وزارت خارجه ایران برای حفظ جان دیپلماتها ضمانت داده بود، وقتی گروه کوچکی از طالبان در کنسولگری را
به صدا درمیآوردند، آنها در را باز میکنند. «البته به طرز وحشیانهای در میزدند و معلوم بود اگر باز نکنیم هم به زور وارد میشوند. آنها بدون هیچ دلیلی متعرض ما شدند و با ضرب و شتم، همهمان را بردند داخل اتاقی در زیرزمین که یک در آهنی داشت. قفل بزرگ و محکمی به آن زدند و رفتند. در آن اتاق یک تلفن بود که طالبها متوجه آن نشده بودند. با ایران تماس گرفتیم و به ما قول دادند همه تلاششان را انجام دهند. یک ساعت بعد یکی از آنها دوباره آمد به زیرزمین و در فاصله چهار متری همه را به رگبار بست. در همان لحظه من خودم را روی زمین پرت کردم و نیم ساعت بعد که مطمئنم شدم کنسولگری را ترک کردهاند، بیرون آمدم.» شاهسوند در نهایت موفق میشود از مزارشریف فرار کند و پس از طی مسیری طولانی و تحمل سختیهای بسیار، به ایران میرسد.
شهادت آقای خبرنگار
بهجز ده دیپلمات، محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) نیز در این حادثه حضور داشت. صارمی که سابقه حضور در دفاع مقدس هم در زندگیاش به چشم میخورد، متولد ۱۳۴۷ بود و در سال ۱۳۷۰ همکاریاش با ایرنا را آغاز کرد و از سال ۱۳۷۵ به عنوان مسؤول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزارشریف انتخاب شد. او بین شهدای این حادثه تنها کسی بود که به کنسولگری وابستگی سازمانی نداشت و برای انجام رسالت خبری خود در مزارشریف حضور داشت. همسر شهید صارمی میگوید در ساعت یک و نیم بامداد همان روز با همسرش صحبت کرده است. «آن روز به من گفت صدای انفجارها را میشنوی؟ اینقدر نزدیک شدند. گوشی را طوری گرفت که من صدای جیرجیر زنجیر تانکها را شنیدم. گفت طالبان وارد شهر شده اما پیشتر از این هم سابقه داشته که طالبان وارد شهر شدهاند و اتفاق خاصی انشاءا... رخ نمیدهد و ما هم آنقدر نگران نشدیم.» در نهایت پیکر شهدای کنسولگری پس از گذشت چند روز و پیگیریهای فراوان پیدا شد و به کشور بازگشت. در نخستین سالگرد این واقعه، شورای فرهنگ عمومی تصویب کرد که روز ۱۷ مرداد از این پس به عنوان روز خبرنگار ثبت شود.