آقای زارع تبریک بابت قهرمانی امیرحسین. شبی که فینال المپیک را باخت چقدر حالتان بد بود و حالا...
ممنون. خیلی خوشحالیم و حالمان خیلی خوب است. در خانهمان هم همه حالشان خوب هستند. خدا را شکر که امیرحسین توانست دل میلیونها ایرانی را شاد کند.
در شب مسابقه ویدئویی از خانهتان منتشر شد که نشان میداد چه حس و حالی دارید.
البته خانه ما که نیست و داستان دارد (خنده). بار قبل که گفتیم آشناها و فامیل و همسایهها بیایند، خانهمان به هم ریخت. خب ما نماز میخوانیم. خیلیها با کفش آمدند.همسرم خیلی اذیت شد.این دفعه گفتیم درکافهمان مسابقه فینال راببینیم. خب امیرحسین یک کافه در ورودی آمل باز کرده که فضای بزرگی دارد. خیلی باصفاست. گفتیم همه به آنجا بیایند. یک تلویزیون بزرگ هم دارد.خلاصه دوست ورفیق وآشناوفامیل وخانواده همه آنجادورهم جمعشدیم.جایتان خالی بعدازبردامیرحسین یک شام خوشمزه هم خوردیم (خنده). دوستان خبرنگاران هم آمده بودند واین ویدئوها را گرفتند. به همه ما خوش گذشت. واقعا لذت بردیم.
گویا همسرتان اصلا کشتیهای امیرحسین را نگاه نمیکند.
بله. استرس شدید دارد.اصلا نمیتواند یک ثانیه از کشتی امیرحسین را هم ببیند. خیلی وقتها در اتاق را روی خودش میبندد تا کشتی او تمام شود. عادت دارد هندزفری میگذارد و دعای توسل میخواند. نمیخواهد هیچ صدایی بشنود چون استرس میگیرد. بعضی وقتها در اتاق را باز میکنم و میگویم امیرحسین جلوست ولی باور نمیکند. فکر میکند به خاطر او میگویم. قسم میخورم که به خدا امیرحسین جلو افتاده و دارد میبرد.
خود شما هم ظاهرا خیلی استرس میگیرید.
بله. همسرم استرس درجه یک دارد و من درجه سه. قلبم به تپش میافتد و دستم میلرزد.
چرااسترس میگیرید؟ امیرحسین که ماشالله اینقدر مقتدرانه کشتی میگیرد که باید با خیال راحت مسابقاتش را تماشا کنید.
یا علی مدد. خیلی مشتی هستید ولی استرس دارد. خانه و خانواده ما شده محل بحث کشتی. صبح تا شب درباره کشتی حرف میزنیم. یک وقتهایی امیرحسین میگوید بس است، بیایید درباره گل و گیاه و طبیعت صحبت کنیم. خیلی دوست ندارد درباره کشتی خارج از تشک حرف بزند. بیشتر به دنبال ثابت کردن خودش روی تشک است تا خارج از زمین. خداراشکر که بچه تا اینجا موفق بودند و دل ملت ایران را شاد کردهاند.
گفته بود برای شادی قهرمانی یک سورپرایز دارد. شما اطلاع داشتید که میخواهد زانو بزند و مقابل پرچم ایران سلام نظامی بدهد.
نه، اصلا. به من نگفته بود. به هیچکسی هم نگفته بود. میخواست سورپرایز باشد.چقدرسلام نظامی خوشگلی دارد. با احترام خاص. با عشق بود. من پسرم رامیشناسم اگر کاری میکندباعشق میکند.قشنگ زانو زد وبه پرچم کشورمان احترام گذاشت. خیلی پیام داشت این زانو زدن او. ولی من یک درخواست دارم. وقتی ورزشکاران ما اینطور هستند وقتی مردم ما اینقدر حمایت میکنند، باید شرایطشان بهتر باشد. به خدا که اگر رفیق من پول نداشته باشد، اگر دوست کارخانه دارم نداشته باشد پول کارگرانش را بدهد، من ناراحت میشوم. اگر مردم من پول داشته باشند من هم خوشحالترم. ما همه انسان هستیم....
انشاءالله که همینطور باشد. قبل از کشتی فینال امیرحسین چه چیزی به شما گفته بود؟
چون من و مادرش استرس داریم به من گفت بابا اضطراب نداشته باش. اصلا نترسید. قول میدهم با دست پر به خانه برمیگردم. امیرحسین اینقدر آماده بود که اطمینان داشت طلا را میگیرد. شما هم میدانید که اگر آماده باشد رقیب ندارد.
فقط المپیک بود که حیف شد. چقدر آن موقع شما ناراحت بودید.
بحث المپیک جداست و دوست ندارم زیاد آن را باز کنم و دربارهاش حرف بزنم. بدن امیرحسین را نابود کرده بودند. یک تغییراتی هم بعدش شد. میدانید که چقدر بدنی خرابش کردند. طلا دست امیرحسین بود. دو سه بار پتریاشویلی را برده بود و اصلا در حد و اندازه پسر من نبود. با نوع تمرینات بدن او افت کرد. شکست خیلی بدی هم بود و امیرحسین بدجور از نظر روحی ضربه خورد. حتی هوش مصنوعی هم گفته بود امیرحسین قهرمان میشود. وقتی این اتفاق نیفتاد طبیعی بود که روحی و روانی اوضاعش به هم بریزد. بعد هم پتریاشویلی آن حرکت توهینآمیز را کرد. رفتارش تحریکآمیز بود. در حالی که خودش میدانست اگر ۱۰ بار دیگر با پسر من کشتی بگیرد بازنده است.
خوب شد این را گفتید. ویدئوی زاهد والنسیا را هم بعد از برد مقابل کامران دیدید؟ واقعا توهینآمیز بود.
بله. رفتار او خیلی به من برخورد. دقیقا یاد امیرحسین خودم افتادم. دیدید با دستش چکار کرد و پایین آورد و نشان داد کامران کوچک است. البته مجریان تلویزیون حرف خوبی زدند. موقعی که زاهد والنسیا نبود ما کشتیگیران بزرگی داشتیم مثل تختی و موحد و خیلی چهرههای دیگر. کری خواندن اشتباه نیست ولی توهین کردن اشتباه است.
سوال آخر درباره المپیک و طلایی است که انتظار امیرحسین را میکشد...
بله. انشاءالله او یک نماینده خوب برای ایران باشد و بتواند مدال طلا را بگیرد.