دابسمشی از جوانان گروه جهادی در سیستان و بلوچستان و ویدئویی از یک گروه تروریستی در شمال سوریه کاربران فضای مجازی در ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار داد این 2 ویدئو را با هم مقایسه کرده‌ایم

سمفونی جهاد

می‌خواهم برایش بنویسم. آن‌قدر حالم را خوش کرده که بخواهم چندین و چند بار تماشایش کنم و بنویسم از حال خوبش. تصمیم می‌گیرم کمی در فضای مجازی بچرخم و ببینم کاربران درباره‌اش چیزی نوشته‌اند یا نه، که خیلی تصادفی می‌رسم به ویدئویی دیگر. یک روزنامه‌نگار در قسمت دیگری از جهان یا دقیق‌تر بگویم یکی از کشورهای همسایه منتشرش کرده است و با دیدنش حالم بد می‌شود. دو بار نگاهش می‌کنم تا مطمئن شوم ساختگی نیست و همین دوبار ویرانم می‌کند. چنان بغض گلویم را می‌گیرد که می‌مانم بین خوشی ویدئوی اول و تلخی دومی. دلم می‌خواهد دومی را فراموش کنم، فکر کنم آن را ندیده‌ام. دلم می‌خواهد با خوشی همان اولی تنها بمانم. بخندم. ذوق زده شوم، اما مگر می‌شود... . کمی راه می‌روم، کمی فکر می‌کنم... برمی‌گردم و دوباره ویدئوی اول را تماشا می‌کنم. حالا با همه دردی که گوشه قلبم جا خوش کرده و رنجی که یادم نمی‌رود نگاهش می‌کنم، با ذوق بیشتر. دعایشان می‌کنم و لاحول‌خوانان برایشان، غم می‌خورم برای آدم‌های ویدئوی دوم... با بغض، با گیجی، با شکرانه‌ای برای خودمان و دردی برای آنها... .
کد خبر: ۱۲۲۰۲۸۳

1. ویدئوی اول؛ مناطق محروم سیستان و بلوچستان
همکارم صابر محمدی برایم می‌فرستدش. روی صفحه اینستاگرام روزنامه خودمان است. یک ویدئوی حدودا یک دقیقه‌ای که در ادامه با جست‌و‌جوهایم کامل ترش را روی خبرگزاری‌های رسمی هم پیدا کرده و دو دقیقه‌اش را چند بار تماشا می‌کنم. عده‌ای جوان در حال اجرای دابسمشی روی یکی از آهنگ‌های خواننده جوان رضا بهرام هستند.
یک رهبر ارکستر دارند که دو تکه چوب دستش است و نوازنده‌ها هم بیل و کلنگ و... به دست هستند. آقای خواننده هم دسته بیلش را چنان محکم گرفته و با سرعت و هیجان می‌چرخاندش که کمتر خواننده‌ای می‌تواند با این مهارت روی صحنه رفتار کند. سر تا پایشان خاکی است و معلوم است حسابی کار کرده‌اند، اما حالا پر انرژی مقابل دوربین تلفن همراه یکی ایستاده‌اند و در میان خاک و گل اجرای زنده‌شان را روی صحنه برده‌اند.
جوان‌هایی که در ویدئو حضور دارند، از اعضای گروه جهادی اصفهان هستند که راهی مناطق محروم سیستان و بلوچستان شده‌اند تا برای هموطنانشان قدم بردارند و در حد توان دست یاری به سویشان دراز کنند. حالا اما پس از ۳۰ روز کار سخت و سازنده ایستاده اند مقابل دوربین و انگار بی‌هیچ خستگی می‌خوانند.
کاربران هم مثل همیشه از شوخی و خنده گرفته تا قربان و صدقه رفتن و شادمانی کردن، همه را کنار هم گذاشته‌اند و درباره این جوان‌ها نوشته‌اند. خیلی‌ها هم با خنده به این اشاره کرده‌اند که خواننده این گروه خیلی کارش درست است و پایش به صحنه موسیقی برسد، چه خواهد کرد!

2. ویدئوی دوم؛ شمال سوریه
یک روزنامه‌نگار از کشور ترکیه ویدئوی دوم را در توییتر به اشتراک گذاشته است. در تصویر چند انسان روی زمین افتاده‌اند و التماس می‌کنند. مردی که چهره‌اش مشخص نبوده و پشت به دوربین قرار گرفته آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و روی آنها ادرار می‌کند. اتفاقات، تلخ و تکان‌دهنده‌ است. روزنامه‌نگار ترک درباره این ویدئو این‌طور نوشته است: «در شمال کشور سوریه اعضای گروه تروریستی PYD در حال آزار غیر‌نظامیان هستند. آمریکا هزاران کامیون نیرو آنجا جابه‌جا می‌کند، اما کاری ندارد به این‌که بر سر غیرنظامیان چه می‌آید. احمق‌ها فکر می‌کنند اعضای این گروه دنبال آزادی هستند، در حالی که این افراد فرقی با داعش ندارند و اینجا خبری از آزادی نیست!»
PYD بخش برون‌مرزی و سوری گروه تروریستی پ.ک.ک است که در ترکیه هم سال‌ها از فعالیت و حضورش می‌گذرد. آنچه این روزنامه‌نگار به‌طور ضمنی به مردم خودش هم یادآوری می‌کند، این است که پ.ک.ک دنبال آزادی نیست، همان‌طور که شعبه خارجی‌اش در حال انجام چنین رفتارهای زشت و غیرانسانی با مردم سوریه است.
کاربران ترک هم زیر این ویدئو واکنش‌هایی نشان می‌دهند و هر کدام تحت تاثیر رفتار غیر‌انسانی که در ویدئو تماشایش کرده‌اند، چیزی می‌نویسند. هر چند برخی کامنت‌ها نشان می‌دهد در میان کاربران ترک هم هستند کسانی که از گروه‌های تروریستی دفاع کنند، اما در این کشور هم غالب افراد دل خوشی از تروریست با هر عنوان و شکلی ندارند و دلشان آرامش و امنیت می‌خواهد.

3. 2 ویدئو، یک دنیا تفاوت
در ویدئوی اول تصویر کسانی را می‌بینیم که آمده‌اند، بسازند و در دومی کسانی که آمده‌اند ویران کنند. همین یک جمله ساده که شاید کلیشه هم شده باشد یک دنیا حرف دارد، فکرش را بکنید یکی می‌آید که می‌خواهد خانه‌تان را بسازد و یکی دیگر که می‌خواهد ویران کند. مگر می‌شود هر دو را به یک چشم نگاه کرد؟ مگر می‌شود برای حضور هر دو قلبت یک جور بتپد؟ یک طرف یکی ایستاده که می‌خواهد منت‌دار نباشد، با سر و تن خاکی هم جلو می‌ایستد و پر انرژی فیلمی را رقم می‌زند که ببینی و غرق خوشی شوی، اما آن طرف... .
اگر هر دو ویدئو را کنار هم ببینیم می‌رسیم به همین که گفتم. به این‌که ما چه خوشبختیم، اما خوشبختی‌هایمان را فراموش می‌کنیم. انسان عجیب فراموشکار است و یادش می‌رود وقتی می‌تواند با آرامش از خانه‌اش بیرون بیاید و بی‌تحقیر و ترس باز به خانه برگردد، چه موهبتی دارد. حالا قبول که گرانی قیمت‌ها و غم نان هی بیخ گلوی بخش عمده‌ای از جامعه را می‌گیرد، اما اینجا هنوز آرامش و امنیت هست، خنده هست و انسان‌هایی که بخواهند برای خوشی دیگری از جانشان مایه بگذارند. مگر اینها کم است؟ اگر پاسختان مثبت است، خیلی زود بروید و ویدئوی دوم را تماشا کنید.

یک گزارش دیگر از دابسمش‌خوان‌ها
قبلا هم رفته بودیم سراغ چنین سوژه هایی... دابسمش خوانی هایی را می گویم که حسابی جنجال به پا کرده‌اند. صفحه‌ای که می‌بینید متعلق به روز 13 آبان سال گذشته است که یکی از مدافعان حرم همراه با همرزمانش دابسمشی را روی یکی از کارهای بهنام بانی اجرا کرده بودند . مسعود مقتدر هم نقش خواننده را در میان آنها ایفا می‌کرد و صابر محمدی همکارمان هم با مقتدر مفصل دراین باره حرف زده بود. حالا هم می گردیم و اگر بچه های باحال اردوی جهادی اصفهان را پیدا کردیم درباره این اقدام خوب و خوشحال‌شان با آنها حرف می زنیم.

زینب مرتضایی فرد
ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها