در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
همسرم گفته بود بستری شده و از روزنامه برگشتنی گفتم بروم سری بزنم و دیداری تازه کنم. سالی یکبار میدیدمش آن هم افطاریهایی که هر سال دعوت میکرد. سفرهدار بود و در تکریم و مهمانداری در فامیل زبانزد. همسرش بالای تختش بود. نشسته بود و قرآن کوچکی لبهایش را به حرکت وا میداشت. من را که دید بلند شد و حال و احوال کردیم. پرسیدم حالشان چطور است؟ و از سوالم خنگمآبانه خودم خجالت کشیدم. گفت میبینید که! گفتم بله ... مرد بیحال روی تخت افتاده بود و حجم کم رمقی از اکسیژن ریههایش را بالا و پایین میبرد. زن گفت: قطع چهار انگشت جواب نداده باید از زیر زانو قطع کنند. لبم را گزیدم و گفتم خاک به سرم. الهی بمیرم. گفت خدا نکنه. راضیم به رضای اون. من که عادی شده برام. خودش داره زجر میکشه. بعد ادامه داد. قبل انقلاب علی سه سالش بود. حوری رو باردار بودم. از این بازداشتگاه به اون زندون میرفتم ملاقاتش. انقلاب که شد، رفت جبهه هشت سال جنگ بود. ابراهیم من 9سال و نیم تو منطقه بود. گفت میمونم رفیقامو پیدا کنم. دل کن نمیشد. توی همین حرف زدنها بود که مرد تک سرفه خفیفی کرد و بیدار شد. من را دید. پیشانیاش را بوسیدم و خسخس حرف میزد. بعد از حرفهای معمولی دستم را گرفت و گفت روضه بخوان. گفتم من؟ گفت شاعری خب ! گفتم بله، نه روضهخون! گفت محتشم بخون! خوندم ... روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار ... گوشه چشمهایش اشک شره کرد روی ملافه. اذان گفتند. مرد سنگ مرمر را برداشت و تیمم کرد. قبل از نماز بستنش خداحافظی کردم و تمام مسیر به این فکر میکردم که: چه کج رفتاری ای چرخ ... یل جنگجوی لشکر 27محمد رسولا... حالا گوشه اتاق یکبیمارستان باید برای نمازش تیمم کند ...
حامد عسکری
شاعر و نویسنده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان