در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
خانم فضل اللهی! شما در این سریال نقش خانم جان را بازی میکنید که خیلی هم شیرین است و اتفاقا مخاطب هم ارتباط خیلی خوبی برقرار میکند. وقتی این شخصیت به شما پیشنهاد شد، خودتان چه تصوری از آن داشتید؟
خوشبختانه فیلمنامه سریال تلویزیونی بوی باران خیلی خوب نوشته شده بود و در طول کار هم تغییر نکرد. همان صحبتهای اولیه که با تهیه کننده، کارگردان و نویسنده داشتیم در طول کار اجرا شد. گاهی شاهد هستیم فیلمنامهها در طول زمان ضبط تغییرات بسیار زیادی میکنند، اما حسن سریال این بود که الحمدا... تغییرات عمده نداشتیم.
در مجموع دو سال و نیم هم ضبط این سریال از من زمان گرفت. آبان 96 شروع کردیم و خرداد امسال آخرین پلان من تصویربرداری شد. شخصیت خانم جان زیباییهای ویژهای داشت که من را برای بازی ترغیب کرد. تصور من از خانم جان، یک بانوی آرام بود که بی صدا سالها خانه اش را اداره میکرد.
او زندگی را میچرخاند بدون این که اهل هیاهو باشد. خانم جان خیلی هم خوش اخلاق است و همین باعث شد او سالها با دل خوش و با آرامش در کنار عروسش زندگی کند. تعامل بسیار خوبی با بقیه دارد. این روحیات خانم جان برایم خیلی جالب بود و در مجموع خانم جان را دوست داشتم و با انرژی مثبت این نقش را بازی کردم.
خانم جان علاوه بر این که خوش اخلاق است، خیلی هم شیرین حرف میزند. به ویژه گفتوگوهایی که با ترانه دارد. هم میخواهد او کنجکاوی زیادی در خانه شان نکند و هم اینکه به او سخت نگیرد. آیا این بخشها را خودتان رنگ و لعاب بیشتر داده اید؟
آقای نعمتی شخصیت پردازی درستی از این شخصیت کرده و همه چیز در سناریو بود، اما من در اجرا سعی کردم دیالوگ هایم را شیرین بگویم تا مخاطب با خانم جان ارتباط خوبی برقرار کند. به هر حال خانم جان نماینده مادربزرگهای شیرین و دوست داشتنی است.
علاوه بر آن خانم جان سعی میکند فضای شوخی و خنده را در خانه باز کند تا خانه از یکنواختی خارج شود. رفتارهای خانم جان ما به ازای مادربزرگهای جامعه است که سعی میکنند فضا را برای بقیه آرام و تلطیف کنند تا سختیهای زندگی کمتر به چشم بیاید.
نکته قابل تامل این است که خانم جان جزو مادرشوهرهایی نیست که با عروس شان کل کل دارند و خیلی هم با عروسش سیمین رابطه خوب و مسالمت آمیزی دارد.
به نظرم این تعبیر اشتباه است که مادرشوهر و عروس با هم کل کل دارند. در هر سن و هر قشری آدمهایی داریم که اهل تعامل هستند و برعکس کسانی هم هستند که اهل بگو مگو هستند و با بقیه هم سازش ندارند. بنابراین نمیشود همه را با یک چشم دید.
مهمترین کار این است که با هم تعامل سازنده داشته باشیم که از زندگی کردن کنار هم لذت ببریم. خانم جان هم جزو این دسته و اهل تعامل است و با عروسش برخورد درست و حسابشده دارد، حتی در گفتوگوهایی که خانم جان با ترانه دارد به این نکته اشاره میکند که ما به هم احترام میگذاریم و همین حرمت باعث شده که 30 سال کنار هم مثل مادر و دختر زندگی کنیم.
خوشبختانه گروه سازنده سریال تلویزیونی بوی باران همدل و همراه بودند. ضمن این که میدانستم آقای تختکشیان تهیه کننده سریال از آن دسته آدمهای خوشنام است که دستمزد بازیگر را میدهد و لازم نیست بازیگر دنبال او بدود.
معمولاً برای بازیگران میانسال نقشهای کلیدی نوشته نمیشود، اما خانم جان جزو مهرههای اصلی سریال بوی باران است، حتی با خبر از راز سیمین است که بچه دومش زنده است، اما پسرش سیاوش (رضا کیانیان) نمیداند. آیا خودتان تاکید داشتید که خانم جان در قصه نقشش آب و رنگ بیشتری داشته باشد یا از ابتدا در قصه بود؟
بگذارید این طور پاسخ بدهم. متاسفانه ما تا حدودی مقلد سینمای خارجی بودیم. آنها برای پر کردن هیجانات مردم آثار بزن و بکش و ... میساختند که حالا هم گونه این آثار بیشتر از زد و خورد تبدیل به تخیل شده و موجوداتی با چشمهای بزرگ و دهانهای کج و معوج و ... میبینیم. به همین دلیل در این آثار پدر و مادر وجود نداشت. بنابراین این تقلید باعث شد نقش پدر و مادرها و پدربزرگ و مادربزرگها کمرنگ شود.
من نمیگویم نقش پدربزرگ و مادربزرگها در آثار سینمایی و تلویزیونی خیلی بلند باشد، بلکه معتقدم باید نقش هایشان در کار تاثیرگذار و عمیق باشد. من در فیلم سینمایی یه حبه قند نقش مادربزرگی را داشتم که کنار سماور مینشست و مهربان بود، چون بیمار بود و آلزایمر داشت باید بچهها در انجام دادن کارهایی به او کمک میکردند. نقش مادربزرگ پررنگ نبود، اما بهجا و اندازه بود و تاثیر خودش را داشت.
جالب است بازی در کاری به من پیشنهاد شد که مادربزرگ میرفت برای نوه هایش میوه میآورد و پذیرایی میکرد. بعد دیگر او را نمیدیدیم، چون برای درست کردن غذا به آشپزخانه میرفت و زمان شام دیده میشد. من به گروه سازنده گفتم کی مادربزرگها این طور هستند؟ اتفاقا مادربزرگها به خاطر سنشان مینشینند و از نوهها پذیرایی میکنند. به آنها گفتم که اگر نقش مادربزرگ را درست کنید بازی میکنم. اما آنها پاسخ دادند همین که هست و من هم خداحافظی کردم، چون نقش مادربزرگ درست نوشته نشده بود.
خوشبختانه این اتفاق در سریال بوی باران نیفتاد و نویسنده و کارگردان نقش مادربزرگ را درست نوشته و اجرا کردند و تعامل خوبی در کار حاکم بود.
یعنی شما معتقدید که باید گرمای مادربزرگها درست و بجا در سریالهای تلویزیونی حس شود؟
بله، اما درست، بجا و اندازه. متاسفانه نقش مادربزرگها و پدربزرگها درکارها کمرنگ است. این در حالی است که گرمای مادربزرگها باید در کار حس شود، زیرا آنها نقش تربیتی دارند و باید این نقش در سریالها دیده شود. درست است که الان مثل گذشته نیست و خانوادهها همراه با بچههایشان در آپارتمان زندگی میکنند، اما باید نقش تربیتی در کار به مادربزرگها بدهیم تا بچه هایمان یاد بگیرند که به بزرگترها احترام بگذارند. البته منظورم از نقش تربیتی این نیست که چک بزنند در گوش بچهها (با خنده) بلکه محبت کردن آنها را نشان بدهیم که حضورشان در زندگی به برکت خانهها اضافه میکند.
این روزها رمان زیبایی به نام با مادرم همراه (سیمین بهبهانی) را میخوانم که خیلی زیبا زندگی قدیمی را شرح داده است.
به یاد دارم زمانی که کودک بودم همراه خانوادهام، پدربزرگ و دو داییام زندگی میکردم. مادربزرگم بیمار بود، اما به حدی تمیز بود که هرگز کسی مریض نشد و حتی از من هم مراقبت میکرد. حرف من این است که محبت مادربزرگها را در کارهای نمایشیمان نشان بدهیم.
وقتی ما خسته از سر کار به خانه میآییم و میخواهیم پشت سر کسی حرف بزنیم، مادربزرگها میگویند سر ناهار حرف مردم را وسط نکشیم و این موضوع را رها کنیم. این نمونهای از رفتار مادربزرگهاست. به همین دلیل تاکید دارم نقش تربیتی مادربزرگها در سریالهای تلویزیونی به تصویر کشیده شود تا با تماشا کردن یاد بگیریم. کارگردان و نویسنده در سریال بوی باران در بیشتر صحنهها این موضوع را رعایت کردند. در بخشهایی هم که نبود، من تاکید خودم را کردم که نقش خانمجان در مواقعی که کانون خانواده در خطر میافتد، دیده شود.
در این سریال نقش پسرتان را رضا کیانیان به عهده دارد و عروستان سیمین را رویا نونهالی. تجربه همکاری کنار این دو بازیگر حرفهای چطور بود؟
با آقای کیانیان چند صحنه خیلی خوب داشتم و خوشحال بودم که با او همکار بودم. البته خشونت سیمین در این سریال دو درجه بیشتر از آدمهای معمولی جامعه است و چون خشونتش پررنگ است بقیه در مقابلش کمی کمرنگتر هستند. البته من نظرم را گفتم که نباید زیاد سیمین خشن گرفته شود، اما گفتند که سیمین باید این طور باشد تا مشخص شود همسرش سیاوش خانه را رها کرده است.
شما در این سریال با بازیگران حرفهای که سن و سالی هم دارند همچون رضا کیانیان و رویا نونهالی بازی داشتید. بعد با بازیگرانی همچون نرگس محمدی که جوان است و از چند سال پیش فعالیت بازیگریاش را شروع کرده، صحنههایی دارید و از طرف دیگر با بازیگری همچون شهاب هم بازی دارید که تجربه بازی نداشته است. این طیف سنی برای بازی برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
خیلی خوب و متفاوت بود. راستش لذتبخش بود و از بازی کنار همه دوستان لذت برده و راضی هم بودم. به هر حال بازی در هر سریالی باید تجربه خودش را داشته باشد و بازی در سریال بوی باران هم برایم تجربه جالبی بود.
شما نقشهایتان را گزیده انتخاب میکنید، آیا فیلمنامه خوب پیشنهاد نمیشود؟
کو فیلمنامههای خوبی که پدر و مادر داشته باشد؟! اتفاقا من به دوستان میگویم و به آنها بر میخورد. نباید بر بخورد، چون فحش که نمیدهم (با خنده) بلکه میگویم نقش پدر و مادرها در سریال از دو کلمه بیشتر تجاوز نمیکند! خب وقتی این طور هست نمیتوانم نقشی را بازی کنم که اثرگذار در قصه نیست.
تجربه خودتان را در طول کار در اختیار جوانان میگذارید؟
معمولا این کار را نمیکنم، چون هر کارگردانی دیدگاه و نظرات خودش را دارد و کمک من ممکن است اشتباه باشد و کارگردان از آن بازیگر جوان بخواهد طور دیگری بازی کند. چون نمیخواهم کسی را به اشتباه بیندازم، به همین دلیل پیشنهادی هم نمیدهم. البته جوانترها در پایان کار به من میگویند ممنونیم برای حضورتان و من میگویم برای چه ممنون هستید؟ و آنها میگویند شما طوری صحنه را بازی کردید که روی همه تاثیر گذاشت تا راحت بازی کنم مثل زندگی. من هم همیشه میگویم باید طوری بازی کرد که مخاطب فکر کند شاهد یک زندگی واقعی است. چون مردم چه گناهی کردند که کاری تماشا کنند که از واقعیت دور باشد.
شما همچنان در رادیو هم فعال هستید و نمایشهای رادیویی بازی میکنید. دلیل علاقهتان به رادیو چیست؟
خیلی وقت است نمایش رادیویی بازی نکردم و نمایشهای قدیمی از من پخش میشود. از سالهای قبل گوینده برنامه فرهنگ مردم رادیو ایران بودم و همچنان ادامه دارد. این برنامه جمعهشبها ساعت 9 شب پخش میشود و پنجاه و اندی سال است که روی آنتن میرود.
خسته نشدید این همه سال برنامه فرهنگ مردم را گویندگی کردید؟ و آیا همچنان با عشق و علاقه پشت میکروفن مینشینید؟
نه، اصلا خسته نشدم. فوقالعاده زیباست روایت زندگی مردم از سراسر ایران. همیشه دوستش دارم و وقت میگذارم. زمانی که گویندگی این برنامه به من پیشنهاد شد به دوستان گفتم من بازیگر هستم نه گوینده، اما به من گفتند که میتوانم از پس گویندگی بر بیایم. تا به امروز هم با علاقه و شور و شوق خاصی پشت میکروفن این برنامه نشستم و از فرهنگ، زندگی مردم، غذاهایشان و ... حرف زدم.
چرا در دنیای دوبله کمرنگ شدید؟ در حالی که زمانی فعالیت داشتید.
راستش فرصت نمیکنم زمانم را هماهنگ کنم. دلم میخواهد در این مصاحبه بگویم که از جای نامم در تیتراژ سریال بوی باران ناراضیام. البته به دوستان گفتم، اما فایده نداشته است. من انتظار داشتم خودشان رعایت کنند. به قول معروف احترام مسجد را متولی باید نگه دارد! وقتی نگه نمیدارند دیگر نمیتوانم کاری کنم.
فاطمه عودباشی
رسانه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد