در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مشاغل گل درشت این توانایی را در ذات خود دارند که به چشم بیایند و صاحبان آن مشاغل مورد احترام و توجه عموم مردم قرار گیرند.اما واقعیت این است که برخی شغلها هم هستند که کمتر دیده میشوند، در واقع صاحبان این مشاغل زمانی مورد توجه قرار میگیرند که یک روز یا دو روز نباشند.غیبتشان ما را متوجه همه روزهایی میکند که حضور داشتند و آرام و بی سر و صدا کارشان را انجام میدادند.مثلا تصور کنید پاکبانها و کسانی که زحمت دور کردن زبالهها از محلهها و شهرها را میکشند، یکی، دور روز کار نکنند.شهر چنان آشفته و دگرگون میشود که همه متوجه میشوند، آدمهایی که شهر و کوچهها و خیابانها را برایمان تمیز میکنند چقدر آدمهای مهم و ازخودگذشتهای هستند.آدمهایی که ما کمتر به آنها توجه میکنیم و کمتر قدر آنها را میدانیم. 2تیر (دیروز) بهنام روز خدمات عمومی نامگذاری شده بود تا بهانهای باشد یاد بگیریم قدردان کسانی باشیم که خدمات عمومی به ما ارائه میدهند. با محمد دلاوری که با برنامه صرفا جهت اطلاع به شهرت رسید و مدتی است اجرای برنامههای پایش و تهران بیست را به عهدهدارد همصحبت شدم تا از تجربیات رسانهایاش استفاده کرده و اینجا بنویسم که احترام گذاشتن به صاحبان مشاغلی که به آنها خدمات عمومی میگویند، باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود و همه مردم یاد بگیرند که به صاحبان این مشاغل احترام بگذارند.
زیرساخت فرهنگی مورد نیاز
دلاوری در ابتدای صحبتمان به خاطرهای اشاره کرد و گفت: چند سال قبل در شهر بروژ بلژیک، جشنوارهای در حال برگزاری بود. برای این جشنواره نمایشهایی در نظر گرفته شده بود که بازیگران باید سوار بر اسب تاریخ ادیان مختلف را روایت میکردند.چندین گروه نمایشی در این جشنواره حضور داشتند، پشت سر هر گروه، دو، سه جوان هم بودند که فضولات اسبها را جمعآوری کرده و خیابان را تمیز میکردند.نکته جالب این بود؛ مردمی که برای تماشا آمده بودند اگر برای گروه نمایشی یک دقیقه کف میزدند برای جوانهای نظافتچی، دو دقیقه دست میزدند و آنها را تشویق میکردند! این یعنی فرهنگسازی درست.یعنی زیرساختهای فرهنگ عمومی درست طراحی شده و قوام یافته.مردم میدانند اگر آن جوانهای نظافتچی نباشند بعد از جشنواره، شهر قابل استفاده نخواهد بود. در کشور ما هم اتفاقات خوبی در زمینه احترام به دارندگان مشاغل عمومی در حال رخ دادن است و کم کم یاد میگیریم به آنها احترام بگذاریم و به شیوههای مختلف به آنها بگوییم که اگر شما نبودید یک جای کار لنگ میزد و راحتی و آرامشی را که الان داریم، نخواهیم داشت.
انتگرال مهم است یا انسان خوب؟
به دلاوری میگویم، برخی از مردم بر این باورند که چون مثلا به پاکبانها برای کارشان پول داده میشود و کار آنها نظافت شهر است پس ایرادی ندارد اگر زبالهای ریخته شود...
مجری برنامه پایش میگوید: این نگرش، تفکر بدوی و غریبی است.من به عنوان فعال رسانهای با شنیدن این نگرشها خودم را سرزنش میکنم که چرا کارم را درست انجام ندادم و بخشی از فرهنگسازی درست را به عهده نگرفتم که به مردم یاد بدهم اگر شما شهر و کوچهها و معابر را تمیز نگهدارید، پولی که بابت پاکیزه کردن شهر صرف میشود را میتوان خرج زیبایی شهر و رفاه بیشتر مردم کرد.واقعیت این است که باید رسانهها و آموزش و پرورش روی فرهنگسازی عمومی و بالا بردن سطح رفتار مردم متمرکز شوند.نمیتوان انتظار داشت بدون آگاهسازی دراز مدت به نتایج خوب و طولانی مدتی برسیم به نظرم آموزش و پرورش در این زمینه باید فعالتر و کارآمدتر عمل کند.جالب اینجاست که مدارس باید بنیادی روی رفتار و گفتار بچهها کار کند، این که مدارس بچههای ما را به انسانهای شایستهتر، خوشحالتر، مودبتر، هدفمندتر و... تبدیل کند، هدف اولیه آنهاست.جالب است که در مدارس با هر ترفند و زوری شده محاسبه مسائل مختلف و انتگرال و بقیه چیزهای سخت که بیشترشان فایدهای هم برا ی بچهها ندارد آموزش میدهند اما سادهترین روشهای انسان خوب بودن را اصلا در برنامههایشان نمیگذارند.مدرسه اصلیترین مکان آموزشی است که باید خوب زیستن را به بچهها آموزش بدهد که نمیدهد!
این روزها زیاد میشنویم، نیروی فعال در مشاغل عمومی بیشتر افغانستانیها بودند، بیشتر این نیروی کار از ایران رفتهاند و الان کشور در بخش خدمات عمومی با کمبود نیروی انسانی روبه روست و جوانها،مردان و زنان ایرانی حتی اگر بیکار باشند تمایلی ندارند که وارد این مشاغل شوند.
دلاوری در این باره میگوید: برادران و خواهران افغانستانی ما، مردم شریف و صبوری هستند که برای تامین مخارج زندگی خود در ایران مجبورند با دستمزد کم، کارهای خدماتی را انجام بدهند.حقوق و مزایای آنها آنقدر کم است که ایرانیها حاضر نیستند، در این حرفهها مشغول کار شوند.به نظرم فرق نمیکند که افغانستانیها این کارها را انجام دهند یا ایرانیها.در بخش خدمات عمومی شهری به نظرم شهرداریها نباید فقط به فکر جیب پیمانکاران باشند.باید قوانینی را وضع کنند که پیمانکاران حق و حقوق درست و مناسبی را به صاحبان این حرفهها بدهند.دستمزد جوشکاری که در ارتفاع صد متری کارش را انجام میدهد با دستمزد جوشکاری که در و پنجره جوش میدهد، فرق دارد و مسلما اولی خیلی بیشتر پول میگیرد.پس چطور دستمزد کسی که مدام در میان زبالههاست و آنها را جابهجا میکند و شهر را نظافت میکند باید خیلی کمتر از همه مشاغل باشد! این تناقضی است که شهرداریها حتما باید به آن رسیدگی کنند.
امروز وقتی پشت میز تمیز خود نشستید،خدماتی محل کارتان لیوان چای را روی میزتان گذاشت، وقتی سری به آبدارخانه زدید و دیدید او دارد غذایتان را گرم میکند و لیوانها و قاشقها و چنگالها را میشوید، به او خدا قوت بگویید.درباره خانوادهاش و دستمزد کم و گرانی با او حرف بزنید و یا به گلههایش از روزگار گوش کنید و با کلمات مهربان به او بگویید میفهمید که این روزها چگونه شرافتمندانه کار میکند تا از پس زندگی گران برآید.یک خداقوت فروتنانه میتواند او را به کارش امیدوارتر کند و اعتماد به نفسش را بالاتر ببرد.او فقط به مهربانی و قدردانی نیاز دارد تا باور کند قدرش را میدانیم.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: