مناظره داغ محمد قوچانی و علی ملاقلی‌پور به بهانه بررسی مستند «راه طی شده» در برنامه به اضافه مستند شبکه مستند برگزار شد.
کد خبر: ۱۲۱۲۸۵۲

به گزارش جام‌جم، در ابتدای برنامه، علی ملاقلی‌پور در مورد ساخت مستند «راه طی شده» گفت: سیاست، همیشه دغدغه کاری من بوده است و کارهای داستانی کوتاه که تاکنون ساخته‌ام، راجع به مجاهدین، عملیات‌ تروریستی و... بوده است. در حقیقت، این دغدغه از قبل وجود داشته است. من قبل از این فیلم قندون جهیزیه را ساخته بودم که یک فیلم داستانی طنز اجتماعی بود. البته در کنار این موضوع، دغدغه‌های سیاسی و جریان‌شناسی موردنظر را پیگیری می‌کردم. جالب است بدانید که به غیر از این مستند، 4-5 فیلم مستند سیاسی دیگر نیز ساخته‌ام که کمتر دیده شده است. در یکی از نقدهایی که برای این مستند می‌خواندم گفته بودند که شما بروید و فیلم داستانی خود را بسازید. با این که قبلا کارهای مستند سیاسی نیز داشتم.
قوچانی اضافه کرد: یکی از پرسش‌های مهمی که در این مستند وجود دارد، این است که آقای بازرگان در آن نامه معروف خود چگونه هم برای فرزندان سازمان مجاهدینی خود دل می‌سوزاند و هم برای فرزندان مکتبی خود ناراحت است؟ به نظرم این پرسش، کلیدی‌ترین دغدغه آقای ملاقلی‌پور است. البته معتقدم که ایشان برای این دغدغه اصلی خود نتوانسته پاسخ مناسبی پیدا کند و هیچ کدام از کسانی که مصاحبه کردند نتوانستند بسته‌بندی خوبی را عرضه کنند. دلیل این موضوع این است که بازرگان به خوبی خوانده نشده است. در حقیقت، پژوهشگر و کارگردان این مستند به خوبی کار نکرده و حتی شاید بخشی از آن نامه معروف بازرگان را نیز ممیزی کرده است. ما باید بازرگان را یک کلیت یکپارچه ببینیم. بازرگان، همه بازرگان است و اگر یک بخش از او را بردارید و بخواهید مورد بررسی قرار دهید، کمیک می‌شود. آقای ملاقلی‌پور تنها براساس کتاب راه طی شده بازرگان فیلم ساخته است و بازرگان قبل و بعد از آن را روایت نکرده است. نظریه فکری من این است که بازرگان نه‌تنها پدر فکری مجاهدین خلق است، بلکه پدر فکری کل جریان روشنفکری دینی و اسلام سیاسی در دنیای ما است. من در این جلسه می‌توانم اثبات کنم که مجاهدین براساس اعراض بازرگان و عبور او شکل گرفت. شما می‌خواهید بگویید که پایه‌گذاری این جریان با بازرگان بوده است و من می‌خواهم ثابت کنم که عبور از بازرگان منجر به شکل‌گیری مجاهدین خلق شد.
ملاقلی‌پور در پاسخ به نقدهای مطرح شده، گفت: صحبت‌های آقای قوچانی،‌ صحبت‌های کلیشه‌ای و رایج است که ایشان سعی دارد خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته گفتمان‌سازی شود. در مورد نگاه بازرگان، علاوه بر دید او باید به نگاه مخالفان او، نزدیکانش و کتاب‌هایی که پیرامون او نوشته می‌شود نیز نگاه شود. وقتی کتب مختلف را مطالعه می‌کنید به بخش مغفولی می‌رسید. در این بخش به نظر می‌رسد که نهضت آزادی و مهندس بازرگان مبارزات پارلمانی و قانونی داشته‌اند اما وقتی ورود پیدا می‌کنید و از تک‌تک افراد سوال می‌پرسید یا کتاب‌هایشان را می‌خوانید، می‌بینید که واقعیتی وجود دارد که تاکنون بیان نشده است و آن هم این است که از دل نهضت آزادی با مشی لیبرالی، سازمان مجاهدین خلق با مشی تروریستی و کمونیستی به‌وجود می‌آید. این سوال بسیار مهم است و در مستند راه‌طی شده آمده است که به این پرسش پاسخ بدهد.
ملاقلی‌پور در بخش دیگری از صحبت‌های خود ضمن پاسخگویی به نقدهای قوچانی گفت:‌ آقای قوچانی بحثی فرمودند که آقای بازرگان کتابی نوشته است و یک‌سری تعبیر دیگری کردند. این نقدی است که اولین‌بار توسط آقای محمدنوید بازرگان، فرزند ایشان که در فیلم من مصاحبه کرده بود، مطرح شد. البته به گفته خودشان در همان نقد، فیلم را ندیده بودند و براساس صداهایی که به دستشان رسیده بود این قضاوت را کردند. ایشان گفته بودند که خب پدر ما یک کتاب نوشته است و چه ارتباطی دارد؟ ببینید که از درون آن داعشی مانند سازمان مجاهدین درآمده است. منظور آقای محمدنوید بازرگان این است که حنیف‌نژاد داعش بوده و چنین قیاسی می‌کند. ما معتقدیم که به‌هر حال جنایت‌های سازمان مجاهدین خلق دست کمی از داعش نداشته است. در اینجا یک تفاوتی وجود دارد. داعش تقریباً چیزی حدود ۱۴۰۰ سال با پیامبر فاصله دارد اما در اینجا محمد حنیف‌نژاد و سعید مهندس، بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق نویسنده کتاب را رودررو می‌بینند و در فیلم دکتر محمدنوید بازرگان می‌گوید که در سال ۴۷ پدر من با آنان مخفیانه دیدار داشته‌اند. او گفت که «پدر من با اینها دیدار داشت و مطالعاتی که روی راه طی شده داشتند را به‌شدت تحسین کرد.» البته اعضای مجاهدین خلق، کتاب زیاد می‌خواندند اما مساله اینجاست که بپرسیم کدام کتاب اساس فکر سازمان مجاهدین خلق می‌شود و تبدیل به پایه‌ها و التقاط فکری آنان می‌شود؟ این اساس، کتاب «راه طی شده است». چرا؟ در فیلم هم گفته می‌شود کسانی که هم در سازمان مجاهدین خلق بودند هم در نهضت آزادی بودند و هم در سلول با مهندس بازرگان همراه بودند و البته محمد حنیف‌نژاد را بعد از این جریانات دیده بودند، این حرف را بیان می‌کنند. محمدمهدی جعفری می‌گوید، سعید محسن این کتاب را بدون اغراق صد بار خوانده بود. آقای بدیع‌زادگان و برادر آقای اصغر بدیع‌زادگان که یکی از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق است، می‌گوید محمد حنیف‌نژاد ۱۹ بار این کتاب را خوانده بود. آقای محمدمهدی جعفری در کتاب «سهم پیمان عشق» نیز می‌گوید سعید محسن این کتاب را حفظ بوده است. محمد قوچانی در مورد مایوس شدن بازرگان و ماجرای شکل‌گیری مجاهدین خلق گفت:‌ مهندس بازرگان هرگز مأیوس نشد. در همان جلسه‌ای که با حنیف‌نژاد و دیگران داشت، استدلال مهندس بازرگان این بود که باید جامعه را از طریق فعالیت‌های اقتصادی، صنعت و ... اصلاح کرد. این موضوع در حالی است که حنیف‌نژاد معتقد است این جامعه اصلاح‌پذیر نیست. اینها که می‌گویم تقریبا عین جملات حنیف است: «جامعه مریض است، جراحی می‌خواهد، با قرص و دارو این مریض خوب‌شدنی نیست، جراحی جامعه به علم مبارزه نیاز دارد، مارکسیسم همان علم مبارزه است». بنابراین حنیف‌نژاد از اساس در خلاف اندیشه بازرگان حرکت می‌کرده بازرگان وقتی از زندان آزاد شد، فعالیت فرهنگی و سخنرانی می‌کرد. مانند کاری که شهید مطهری و امام انجام می‌دادند. اتفاقا مهندس بازرگان آن کسی بود که دو کتاب نوشت. مهندس بازرگان کتاب «آفات توحید» را در نقد مجاهدین خلق نوشته است. تقی شهرام نوشته‌ای به نام جزوه سبز دارد. او در این جزوه می‌گوید، مهندس بازرگان یک بورژوای عقب‌مانده‌ای است که به هیچ وجه با ما همراهی نکرد و به ما توهین کرد. حالا می‌خواهم از شما یک سوال جدلی بپرسم. آیا امام خمینی و شهید مطهری نسبت به مجاهدین خلق حساسیت داشتند؟‌ خب چرا امام با علم به این ماجرا بازرگان را نخست‌وزیر انقلاب کرد؟ آیا امام این چیزها را ندیده بود؟ همچنین، دقت کنید که در سال ۱۳۷۳ مهندس بازرگان مرحوم شد، پس از فوت او آیت‌ا... خامنه‌ای پیامی برای دکتر یدا... سحابی فرستادند.
قوچانی در ادامه بخشی از این پیام را خواند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها