جام جم آنلاین گزارش میدهد
بخشی از ترویج درست زبان به استفاده درست آن از تریبونهایی برمیگردد که هم شناخت کافی از زبان داشته باشند و هم بر آن مسلط باشند. در واقع ترویج و گسترش زبان، لزوما مستقیم و توی چشم نیست. قبول دارید؟
بله! این نکته مهمی است. من معتقدم است که باید تمام دیپلماتهای ما به زبان فارسی مسلط باشند. مسلط بودن نه به این معنا که صرف بتوانند فارسی صحبت کنند، بلکه واقعا با یک دید زبانشناختی و فرهنگی با آن آشنا باشند. اما مشکل اینجاست که این مهم را فراموش کردهاند. حتی سیاستمداران ما نمیتوانند با مردم به زبان فارسی عامیانه و همهفهم حرف بزنند. الان ببینید مثلا امام خمینی و آیتا... خامنهای این توانایی را دارند و میتوانند با مردم حرف بزنند. چرا؟ چون شاعرند. شاعری بالاترین رتبه زبان فارسی است. مرحله اول زبان، دستور زبان است. مرحله دوم آن، نثر است و مرحله سوم که بالاترین مرحله آن محسوب میشود، شعر است.
با این نگاه، بسیاری از مسؤولان در این مراتب نیستند و شناختی از آن ندارند!
معتقدم که هر دیپلمات و مسؤولی که در هر ردهای، سیاسی، اقتصادی و نظامی فعالیت میکند باید یک مرحله یا دو مرحله از زبان فارسی را بلد باشد. باید بتواند کتاب گلستان را بخواند. باید بتواند شعرهای حافظ را بخواند. تمام سیاستمداران و وزیران ما باید زبان فارسی را بدانند و نسبت به آن و تواناییهایش آگاه باشند. گاهی یک وزیر میخواهد حرف بزند، فارسی بلد نیست. خوب این را نمیتواند بفهمد، چهار تا از عبارتهای سعدی و حافظ را نشنیده است. این چیزی است که ما از آن ضربه خوردیم. نگاه به زبان فارسی همیشه در رده دوم قرار داشته است. وزیر فرهنگ ما همیشه در ردیف دهم نشسته و وزیر خارجه ما در صف اول قرار گرفته است. ما همیشه فکر کردهایم که همیشه همهچیز در سیاست خلاصه میشود. در زیرساخت زیربنای دیپلماسی عمومی، سیاست را پایه قرار دادهایم و باقی فرع ما را محسوب میشود در حالی که این غلط است، این جایگاه فرهنگ است و او باید در این جایگاه قرار میگرفت. در حال حاضر سیاست کاملاً جای فرهنگ را گرفته است. من این مثال را همیشه زدهام. همیشه در کمیسیون فرهنگی مجلس، آدمهایی به عضویت کمیسیون در میآیند که مثل مسابقه دوومیدانی آخر شدهاند اینها میآیند و در این کمیسیون جای میگیرند درصورتی که این کمیسیون باید جای قویترین آدمها باشد و بهترین عناصر در آن جای بگیرند. این مشکل در جامعه ما وجود دارد. به خاطر همین است که رده و رتبه و جایگاه زبان فارسی مدام در حال کاهش است.
ویژگی یک مدیر برای این که این اتفاق بیفتد، چیست؟
یک مدیر باید بتواند شعر بگوید و شعر هم بخواند. این مدیر در این صورت تاثیرگذار است. تأثیر صحبتهای امام خمینی(ره) برای همین بود. بعد از آن است که میتواند حکیم باشد و حکم دهد. حاکمی که حکیم نباشد، حاکم نیست و مملکت را خراب کرده و بحران ایجاد میکند. الان آیتا... خامنهای هم حکیم هستند. تمام حکمای ما کسانی هستند که شاعران بزرگی هم بودهاند. حکیم ابوالقاسم فردوسی و حکیم ثنایی، حکیم هستند. شما مثلا همین بحث رایزنان فرهنگی را ببینید! با همه تلاشی که دارند واقعا چقدر میتوانند تأثیرگذار باشند؟ نهایت تأثیری که ایجاد میکنند، به اندازه 5 درصد هم نیست. این دانشجویان زبان فارسی که به کشورهای دیگر سفر میکنند، این تاجران و این وزارت علوم است که میتوانند در این عرصه فعالیت کنند.
بحث به جای خوبی رسید. امروز عمدتا فقط کشور ما را به عنوان یک کشور فارسیزبان میشناسند اما ظاهرا در گذشته این طور نبوده و این زبان، گستردگی زیادی داشته است. شاید بهتر باشد از همینجا شروع کنیم که زبان فارسی چه جایگاهی داشته و الان چه جایگاهی دارد؟
زبان فارسی یک زمانی در هند، در رتبه اول بوده است. حالا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، اگر هم اول نبوده، دوم بوده است. اردو و فارسی، زبان رسمی مردم هند بوده است. زبان پادشاهی یا زبان اداریشان فارسی بوده است. زمانی که زبان اداری آنها فارسی بوده است. این یعنی چه؟ یعنی اگر کمپانی هندشرقی از طرف انگلستان وارد هند نمیشد، الان زبان فارسیزبان اول بوده است. اگر جمعیت هندوستان را محاسبه کنیم و این جمعیت الان به فارسی صحبت میکردند یعنی که ما یک میلیارد فارسیزبان داشتیم. حالا اما ببینید چقدر فارسیزبان داریم؟ حدود صد میلیون نفر! صد میلیون نفر در ایران، افغانستان و تاجیکستان فارسیزبان داریم که به زبان فارسی صحبت میکنند. این یعنی ما مدام رتبه خودمان را از دست دادهایم. در هند تا همین صد سال پیش، رتبه ما بالا بوده است حالا اما به زحمت در انتهای لیست 20 زبان اصلی هند باشیم یا نباشیم. به سختی شاید جزو 20 زبان اول در هند هستیم.
اوضاع نامناسبی داریم پس!
بله! وضعیت زبان فارسی وخیم است. هرقدر هم که ما بودجه خرج کنیم، نمیتوانیم به تنهایی در این راه قدم بزنیم. وزارت علوم، فضای مجازی، تجار، استفاده از ظرفیت کشورهای دیگر و همه اینها در کنار هم میتوانند کمککننده باشند. اساتید و دکترهای زبان فارسی زمانی که بازنشسته میشوند، میروند و در خانه میخوابند. اینها باید در فضای مجازی کار کنند. هیچکدام دیگر با دانشجویان سایر کشورها ارتباط و تعامل ندارند. معلم زبان فارسی ما هم میتواند با دانشجویان افغانستان و تاجیکستان تعامل کند. با امکاناتی که فضای مجازی در اختیار ما گذاشته است، میتوانیم با دانشجویان هند و پاکستان دوست شویم. من به عنوان شاعر با دپارتمان هند و پاکستان تعامل دارم. تازه من استاد زبان فارسی هم نیستم. یک کارشناس زبان فارسی هستم. این روابط فرهنگی به راحتی میشود انجام شود. وزارت علوم میتواند این مسؤولیت را انجام دهد. کاری که انجام نمیدهد. امروز عربستان، افغانستان و پاکستان به هند استاد میفرستند ولی وزارت علوم ما این کار را انجام نمیدهد. همه بار زبان فارسی را ما فارسیزبانان ایران به دوش گرفتهایم. چرا ما از تاجیکستان و افغانستان استفاده نمیکنیم؟ افغانستان میگوید که ما دری هستیم و تاجیکستان هم میگوید که ما تاجیک هستیم. آنها مشکل هویت دارند، همهشان فارسیزبان هستند. ما باید از آنها هم استفاده کنیم که ورود کنند. ایرانیای که در آمریکاست و در آنجا زندگی میکند، باید غیرت ایرانی داشته باشد، آن ایرانی که در دبی هم زندگی میکند باید غیرت زبان فارسی را داشته باشد. باید همه دست به دست هم دهند. اگر همه این نکاتی را که عرض کردم، رعایت کنیم، تازه میتوانیم زبان فارسی را نگه داریم.
خب با این اوصاف برای بهبود این موضوع و ارتقای درجه فارسی در جوامع فارسیزبان و مثلا همین کشور هند چه باید کرد؟
انگلیسیها اول نیامدند که انگلیسی را رواج دهند. آنها اول از همه زبان فارسی را تضعیف کردند. شعر حافظ را چاپ میکردند برای این که نظر مردم را جلب کنند. آنها هدف دیگری هم داشتند. مسلمانان را درگیر یک سری شعرهای فارسی کردند تا با هندوها کار کنند و مدارس جدیدی را باب کنند. اعتماد مردم را جلب و 50 سال صبر کردند. مشکل ما چیست؟ اینکه میخواهیم سریع کار کنیم و سریع و فوری هم به نتیجه برسیم؛ خب این کار انجامشدنی نیست. شما همین الان وضعیت امروز ما را ببینید! امروز فلان موسسه که در حوزه کنکور فعالیت میکند دست به تبلیغات آنچنانی میزند و پول هم خرج میکند، اما به فکرش نمیرسد که سهم خود را ایفا کند و در فضای مجازی، دست به ترویج زبان فارسی بزند. آنها چرا یک تعداد دانشجو از کشورهای دیگر جذب نمیکنند؟ کره جنوبی در همه کشورها دپارتمان دارد. همه کشورها دارند کار میکنند و محصولاتشان را به فروش میرسانند. همه اینها بودجه میخواهد. ما هم باید به شیوه انگلیسیها در هند کمپانی راه بیندازیم.
یعنی از نظر شما با کمپانی زدن یا دپارتمان زدن در کشورهای مختلف، میتوان مشکلات اشاعه زبان فارسی را حل کرد؟
ببینید، برنامههای متنوعی وجود دارد. شما مثلا اگر دقت کرده باشید، به هر کشوری که تجارت میرود، زبان فارسی هم باید با آن برود و آنجا نفوذ کند. جاها و کشورهایی هست که تجارت و اقتصادمان میرود اما زبان فارسی نمیرود در حالی که بستر و زمینه فراهم است. این ماییم که این آب را باید به مقصد برسانیم اما کاری انجام نمیدهیم. مثلا به وظایف اتاق بازرگانی توجه کنید! اینها به زبان فارسی ما فکر نمیکنند. اگر خط لوله گاز ایران در پاکستان وصل شود، زبان فارسی در آنجا هم رشد میکند. مهندسان و مترجمان به آنجا رفت و آمد میکنند و همین رشد زبان فارسی در این کشور همسایه را رقم خواهد زد. یک زمانی، رفتوآمد زائرین به سوریه باعث رشد زبان فارسی در سوریه شد. همین الان چطور شده که در مشهد عربی صحبت کردن بعضی از مردم قوی شده است؟ برای اشاعه زبان فارسی، در هر کشوری متغیرهایی وجود دارد که با هم متفاوت است. باید توجه داشت که زبان فارسی را یک نفر نمیتواند ترویج دهد و مجموعه کارها باید انجام شود.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان