در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
1. دو اتفاق مشابه، دو برخورد متفاوت
در مدرسه وقتی موسیقی نامناسب پخش میشود، بچهها میرقصند. میشنوند و همان رفتاری را از خود نشان میدهند که در یک مهمانی دیدهاند. بچهها فیلتری برای پذیرش ندارند و قرار است مدرسه فیلترهای لازم را به آنها بیاموزد. بچهها نه میدانند چه موسیقی خوب و چه موسیقی بد است و نه واکنشهای لازم را در مقابلش نشان میدهند. چون نمیدانند و مسلما نمیتوانند برخورد یک انسان بزرگسال را در مواجهه با شرایط پیش آمده داشته باشند. پس احتمالا همه شان پشت سر هم وارد چرخهای که مقابلشان گذاشته شده، میشوند و ... .
دانشگاه اما ماجرایش فرق دارد. میداند چه میخواهد، چه باید باشد و چه نباید باشد. میداند آنچه جای دیگری شاید شوخی و خنده نام داشته باشد، روی صحنه دانشگاه لودگی است، میداند جایش اینجا نیست و به همین خاطر هم مدرسانش یکی یکی بلند میشوند و به اعتراض میروند تا بگویند هنوز میدانند از دانشگاه چه میخواهند و جای چه هست و جای چه نیست. استادان و در مرحله بعد دانشجویان انسانهای بالغی هستند که اگر خطایی هم پیش بیاید راه مقابله با آن را بلد هستند و میدانند چطور واکنشی در مقابل آن نشان دهند.
2. برای مدرسه چه کنیم؟
پس میشود دانشگاه را کمی آزادتر گذاشت و مدرسه را بیشتر کنترل کرد. منطقی اش هم همین است دیگر... اما واقعا چطور میشود مدرسه را کنترل کرد؟ سوال مهمی است، آن هم در دنیایی که آدمیزاد با همه تلاشهایش تقریبا نمیتواند چیزی را برای همیشه کنترل کند. مساله مدرسه که مشخص است، نیاز به فرهنگسازی دارد.
در زمان کودکی و نوجوانی دهه شصتیها و حتی دهه پنجاهیها نوارهای قصه و موسیقیهای خاص کودکان تولید میشد، اتفاقی که حالا نه چندان متولی دارد و نه کارشناسی در نهادهای مربوط . اگر هم اثر خوبی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... تولید شود به گوش بچهها هم نمیخورد. مافیای موسیقی جایی برای موسیقی کودک نگذاشته، آموزش و پرورش به اندازه دهههای گذشته درگیر موارد فرهنگی نیست، ضمن اینکه متخصصان فرهنگی هم جایشان در مدرسهها خالی است که اگر بودند برای بچهها ساسی پخش نمیشد!
3. از اعتراض تا انزجار
دانشگاه اما ماجراهای خاصی را طی یکی دو دهه گذشته از سر گذرانده است. دیوارهایش آنقدر بلند است که خیلی اوقات دانشجویان درسخوان هم با آن به مشکلاتی میخورند و درباره اش به انتقاد و اعتراض حرف میزنند.
در همین گروه فرهنگی روزنامه جامجم چند دانشجوی بسیار درسخوان داشتیم که نمیتوانستند از دانشگاه چندان راضی باشند و نسبت به آن انتقاد داشتند. حالا در کنار این ماجرا عدهای که اغلبشان چه دانشگاه را تجربه کرده اند و چه نه، سوادی ندارند زبان به انتقادات تند میگشایند و دانشگاه را میکشند به ناسزا و بد وبیراه.
اما راستش همین اتفاق ساده نشان میدهد دانشگاه تا همیشه دانشگاه است و حالا هر قدر هم به زعم منتقدانش از جامعه دور شده باشد، باز هم میتواند جلوی ناخالصیها بایستد و خودش را تصفیه کند.
4. از سینما تا دانشگاه
جا دارد این را هم بگوییم که چه تلاشهایی کردیم تا گزارشمان کاملتر شود و به جایی نرسیدیم. برای پیگیری دقیقتر این موضوع با دانشگاه علامه طباطبایی تماس گرفتیم و به نتیجه نرسیدیم. از آن طرف با مجید افشاری هم تماس گرفتیم و تلفنش را پاسخ نداد. این شد که رفتیم سراغ همان جایی که سوژه را پیدا کرده بودیم و کامنتها و نظرات استادان و دانشجویان را خواندیم و تحلیل کردیم. ماجرای تخریبهای تعمدی دانشگاه و ورود شوخیهای نامناسب در تمام سطوح جامعه موضوعی است که در کامنتها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در یکی از کامنتها فردی میپرسد: کمدینش تو تلویزیون هم اومده؟ و پاسخ میگیرد که از خندوانهایها بودند! بعد هم شخصی که مطلب اولیه را منتشر کرده اینطور توضیح میدهد: من انتخاب متن ایشون رو ابتدا حمل بر بیتجربگی کردم ولی بعدا احساس کردم این اجرا از پیش طراحی شده بود برای تمسخر و استهزا دانشگاه! و شخص اول مینویسد: بله تو خود خندوانه هم از این حرفای سخیف کم نمیگفتن. من که کلا همون خنداننده رو هم نگاه نمی کردم چون جلوی بابام خجالت می کشیدم واقعا! و باز هم جواب میگیرد: بله واقعا شوخیهای جنسی بدون سنجشِ موقعیت و فضای اجرا، باب شده در رسانه، سینما و اکنون دانشگاه! البته یک نفر دیگر هم نوشته: نظر شخصیمه: باید آستانه تحملمون رو ببریم بالاتر شوخی با هرچیزی غیر از مقدسات افراد قابله تحمله ممکنه خوشمون نیاد و نپسندیم که ایرادی نداره ولی اگه قرار باشه با هرچی شوخی شد بخوایم برخورد کنیم که اصلا شوخی کردن اشتباهه و پاسخ منطقی گرفته به این شرح: یکی از اموری که در قدیم جزو سنت های تعلیمی ما بود، یادگیری این نکته بود که در هرجایی چگونه و به چه شیوهای و باچه محتوایی سخن بگوییم تا باصطلاح «مقتضای حال» باشد با همه اینها هر چند انگشت اتهام به سمت یک برنامه تلویزیونی رفته اما واقعا سینما و سایر عرصههای فرهنگی و هنری هم کم در این ماجرا مقصر نیستند. اگر همه میتوانستند کوتاهی خود را بپذیرند چه میشد... مثلا آموزش و پرورش فکر میکرده چرا اینطور شده و دانشگاه فکر میکرد چرا این همه موضع علیهش ایجاد شده. سینما فکر میکرد چرا برای کسب درآمد پای هر دیالوگ و حرفی را به این عرصه باز کرده و خندوانه هم خوبیها و بدیهایش را کنار هم میپذیرفت و در ادامه اصلاحش میکرد... خب مسلما اتفاق خوبی میافتاد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: