انتشار ویدئوی شادی دختران دانش‌آموز و واکنش‌ها به اجرای یک کمدین در دانشگاه علامه طباطبایی بحث‌های زیادی را در فضای مجازی راه‌انداخته است

چه‌خبر تونه!؟

دو اتفاق در دو مرکز آموزشی در کشور رخ می‌دهد، آن هم به بهانه برگزاری جشن روز معلم. اولی در مدرسه‌ای دخترانه که فیلمش دست به دست در فضای مجازی می‌چرخد و شادی و پایکوبی دخترکانی را نشان می‌دهد که با موسیقی یک خواننده به نام ساسی‌مانکن، بالاوپایین می‌پرند. صرف‌نظر از دیگر ابعاد اتفاق نمی‌توان از کلمات نامناسبی که جناب ساسی به کار می‌برد و تاثیر منفی‌اش بر گروه سن کودک و نوجوان گذشت و گفت حالا گوشه‌ای در مدرسه‌ای اتفاقی افتاده است. هر چند حدود یک هفته از انتشار این فیلم می‌گذرد اما کاربران فضای مجازی هنوز هم درباره این موضوع اظهار نظر می‌کنند، برخی می‌نویسند که اوضاع مدارس به مراتب متفاوت‌تر از این حرف هاست و کسی خبر ندارد. عده‌ای هم وزارت آموزش و پرورش را محکوم می‌کنند و اظهار نظرهای مختلف درباره این موضوع فراوان است. اتفاق دوم که کمتر بازخوردی داشت و تنها در صفحه توئیتر برخی استادان دانشگاه علامه طباطبایی به آن پرداخته شد، حضور مجید افشاری استندآپ کمدین در مراسم روز بزرگداشت معلم در این دانشگاه بود. اجرای برنامه توسط افشاری با واکنش‌های تندی روبه رو شده و نیمه کاره باقی می‌ماند. در این مورد هم اظهارنظرها کم نبود و می شد ماجرا را از لابه لای نوشته‌های دانشجویان زیر پست‌های استادانشان هم جست‌و جو کرد. طبق روایت‌های شنیده شده، ماجرا از این قرار بود که افشاری روی صحنه می‌رود و شروع می‌کند به اجرای استندآپ خود. او دانشگاه را با صفاتی توهین‌آمیز و غیر اخلاقی توصیف می‌کند که چندان جالب نبوده و خیلی زود استادان یکی یکی شروع به ترک سالن می‌کنند. رئیس دانشگاه و معاونان تمام تلاش خود را می‌کنند که استادان را بازگردانند و نتیجه کار هم این می‌شود که جناب کمدین هنوز به میانه اجرا نرسیده سالن را ترک می‌کند و استادان هم برخی می‌روند و برخی می‌مانند.
کد خبر: ۱۲۰۵۱۳۳

1. دو اتفاق مشابه، دو برخورد متفاوت
در مدرسه وقتی موسیقی نامناسب پخش می‌شود، بچه‌ها می‌رقصند. می‌شنوند و همان رفتاری را از خود نشان می‌دهند که در یک مهمانی دیده‌اند. بچه‌ها فیلتری برای پذیرش ندارند و قرار است مدرسه فیلترهای لازم را به آنها بیاموزد. بچه‌ها نه می‌دانند چه موسیقی خوب و چه موسیقی بد است و نه واکنش‌های لازم را در مقابلش نشان می‌دهند. چون نمی‌دانند و مسلما نمی‌توانند برخورد یک انسان بزرگسال را در مواجهه با شرایط پیش آمده داشته باشند. پس احتمالا همه شان پشت سر هم وارد چرخه‌ای که مقابل‌شان گذاشته شده، می‌شوند و ... .
دانشگاه اما ماجرایش فرق دارد. می‌داند چه می‌خواهد، چه باید باشد و چه نباید باشد. می‌داند آنچه جای دیگری شاید شوخی و خنده نام داشته باشد، روی صحنه دانشگاه لودگی است، می‌داند جایش اینجا نیست و به همین خاطر هم مدرسانش یکی یکی بلند می‌شوند و به اعتراض می‌روند تا بگویند هنوز می‌دانند از دانشگاه چه می‌خواهند و جای چه هست و جای چه نیست. استادان و در مرحله بعد دانشجویان انسان‌های بالغی هستند که اگر خطایی هم پیش بیاید راه مقابله با آن را بلد هستند و می‌دانند چطور واکنشی در مقابل آن نشان دهند.

2. برای مدرسه چه کنیم؟
پس می‌شود دانشگاه را کمی آزادتر گذاشت و مدرسه را بیشتر کنترل کرد. منطقی اش هم همین است دیگر... اما واقعا چطور می‌شود مدرسه را کنترل کرد؟ سوال مهمی است، آن هم در دنیایی که آدمیزاد با همه تلاش‌هایش تقریبا نمی‌تواند چیزی را برای همیشه کنترل کند. مساله مدرسه که مشخص است، نیاز به فرهنگسازی دارد.
در زمان کودکی و نوجوانی دهه شصتی‌ها و حتی دهه پنجاهی‌ها نوارهای قصه و موسیقی‌های خاص کودکان تولید می‌شد، اتفاقی که حالا نه چندان متولی دارد و نه کارشناسی در نهادهای مربوط . اگر هم اثر خوبی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... تولید شود به گوش بچه‌ها هم نمی‌خورد. مافیای موسیقی جایی برای موسیقی کودک نگذاشته، آموزش و پرورش به اندازه دهه‌های گذشته درگیر موارد فرهنگی نیست، ضمن این‌که متخصصان فرهنگی هم جایشان در مدرسه‌ها خالی است که اگر بودند برای بچه‌ها ساسی پخش نمی‌شد!

3. از اعتراض تا انزجار
دانشگاه اما ماجراهای خاصی را طی یکی دو دهه گذشته از سر گذرانده است. دیوارهایش آن‌قدر بلند است که خیلی اوقات دانشجویان درسخوان هم با آن به مشکلاتی می‌خورند و درباره اش به انتقاد و اعتراض حرف می‌زنند.
در همین گروه فرهنگی روزنامه جام‌جم چند دانشجوی بسیار درسخوان داشتیم که نمی‌توانستند از دانشگاه چندان راضی باشند و نسبت به آن انتقاد داشتند. حالا در کنار این ماجرا عده‌ای که اغلبشان چه دانشگاه را تجربه کرده اند و چه نه، سوادی ندارند زبان به انتقادات تند می‌گشایند و دانشگاه را می‌کشند به ناسزا و بد وبیراه.
اما راستش همین اتفاق ساده نشان می‌دهد دانشگاه تا همیشه دانشگاه است و حالا هر قدر هم به زعم منتقدانش از جامعه دور شده باشد، باز هم می‌تواند جلوی ناخالصی‌ها بایستد و خودش را تصفیه کند.

4. از سینما تا دانشگاه
جا دارد این را هم بگوییم که چه تلاش‌هایی کردیم تا گزارشمان کامل‌تر شود و به جایی نرسیدیم. برای پیگیری دقیق‌تر این موضوع با دانشگاه علامه طباطبایی تماس گرفتیم و به نتیجه نرسیدیم. از آن طرف با مجید افشاری هم تماس گرفتیم و تلفنش را پاسخ نداد. این شد که رفتیم سراغ همان جایی که سوژه را پیدا کرده بودیم و کامنت‌ها و نظرات استادان و دانشجویان را خواندیم و تحلیل کردیم. ماجرای تخریب‌های تعمدی دانشگاه و ورود شوخی‌های نامناسب در تمام سطوح جامعه موضوعی است که در کامنت‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در یکی از کامنت‌ها فردی می‌پرسد: کمدینش تو تلویزیون هم اومده؟ و پاسخ می‌گیرد که از خندوانه‌ای‌ها بودند! بعد هم شخصی که مطلب اولیه را منتشر کرده اینطور توضیح می‌دهد: من انتخاب متن ایشون رو ابتدا حمل بر بی‌تجربگی کردم ولی بعدا احساس کردم این اجرا از پیش طراحی شده بود برای تمسخر و استهزا دانشگاه! و شخص اول می‌نویسد: بله تو خود خندوانه هم از این حرفای سخیف کم نمیگفتن. من که کلا همون خنداننده رو هم نگاه نمی کردم چون جلوی بابام خجالت می کشیدم واقعا! و باز هم جواب می‌گیرد: بله واقعا شوخی‌های جنسی بدون سنجشِ موقعیت و فضای اجرا، باب شده در رسانه، سینما و اکنون دانشگاه! البته یک نفر دیگر هم نوشته: نظر شخصیمه: باید آستانه تحملمون رو ببریم بالاتر شوخی با هرچیزی غیر از مقدسات افراد قابله تحمله ممکنه خوشمون نیاد و نپسندیم که ایرادی نداره ولی اگه قرار باشه با هرچی شوخی شد بخوایم برخورد کنیم که اصلا شوخی کردن اشتباهه و پاسخ منطقی گرفته به این شرح: یکی از اموری که در قدیم جزو سنت های تعلیمی ما بود، یادگیری این نکته بود که در هرجایی چگونه و به چه شیوه‌ای و باچه محتوایی سخن بگوییم تا باصطلاح «مقتضای حال» باشد با همه اینها هر چند انگشت اتهام به سمت یک برنامه تلویزیونی رفته اما واقعا سینما و سایر عرصه‌های فرهنگی و هنری هم کم در این ماجرا مقصر نیستند. اگر همه می‌توانستند کوتاهی خود را بپذیرند چه می‌شد... مثلا آموزش و پرورش فکر می‌کرده چرا این‌طور شده و دانشگاه فکر می‌کرد چرا این همه موضع علیهش ایجاد شده. سینما فکر می‌کرد چرا برای کسب درآمد پای هر دیالوگ و حرفی را به این عرصه باز کرده و خندوانه هم خوبی‌ها و بدی‌هایش را کنار هم می‌پذیرفت و در ادامه اصلاحش می‌کرد... خب مسلما اتفاق خوبی می‌افتاد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها