در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
ساکن تهران هستید و ظاهرا تصمیم گرفتهاید برگردید به زادگاهتان الگن. چرا؟
خب من در الگن به دنیا آمدهام و همراه خانواده و به خاطر شغل پدرم در دهدشت کهگیلویه ساکن بودیم، اما مثل بسیاری از جوانان الگنی و دهدشتی برای تحصیل در دانشگاه از زادگاهم خارج شدم و بعد از تحصیل در دانشگاه بوشهر، از سال 89 و برای کار به تهران آمدم و ساکن پایتخت شدم، اما همیشه رویای بازگشت به الگن در سرم بود و درصدد بودم در میانسالی و آستانه 40 سالگی برای یک زیست سالم به الگن برگردم که اتفاقی باعث شد این تصمیم را همین حالا عملی کنم.
یعنی کی برمیگردید؟
آخر همین هفته خانهام را تحویل صاحبخانه میدهم و برای همیشه برمیگردم کهگیلویه و زاگرسنشین میشوم.
و آن اتفاق چه بود که باعث شد همین حالا به الگن برگردید؟
آن اتفاق، خطری است که جنگلهای زاگرس را بهشدت تهدید میکند؛ خطر چرای دام، خطر عدم رویش مجدد بلوطها و درختهای جنگلی و خطر نابودی این رویشگاه بسیار زیبا و حیاتبخش که بخش بزرگی از آن در استان ما قرار دارد.
چطور به این خطری که سالهاست جنگلهای زاگرس را تهدید میکند حساس شدهاید؟
راستش من اطلاعی از نابودی تدریجی این جنگلها و مخاطراتی که با آنها دست به گریبان هستند، نداشتم و فقط دو سال پیش با تماشای مستند نمک زمین در جشنواره سینما حقیقت به کارگردانی ویم وندرس که سرگذشت زندگی زوج برزیلی فرانسوی بود که با کاشت دومیلیون اصله درخت یک جنگل مرده را در برزیل احیا کرده بودند، تمایلم به برگشت به زاگرس بیشتر شد، اما هنوز نمیدانستم جنگلهای زاگرس در خطر است تا اینکه محمد درویش، فعال محیطزیست تعطیلات نوروز امسال به الگن آمد و مرا در جریان حال و روز ناگوار این جنگلها گذاشت، همین باعث شد که تصمیمم برای بازگشت به الگن را همین حالا عملی کنم، همین حالا که زاگرس به ما احتیاج دارد.
پس با همفکری آقای درویش به اجرای ایده احیای جنگلها رسیدید؟
بله، ایشان از حامیان و مشاوران اصلی پروژه ماست. البته از سالگادو هم الگوبرداری و فکر کردم وقتی او توانسته فقط با کمک همسرش و طی 20 سال دو میلیون نهال بکارد، پس ما با طرحهای خوبی که داریم و با همکاری و حمایت مردم و مسؤولان انجمنهای محیطزیستی میتوانیم کار بزرگتری انجام دهیم.
بعد از گفتوگو با درویش ایدهتان را با چه کسی در میان گذاشتید؟
با طیف وسیعی از دوستان و فعالان محیطزیستی استان و منطقه مشورت کردیم و پس از جلب حمایت و همراهی آنها که در این امر مشتاق بودند، در صفحات اینستاگرام و شبکههای اجتماعی طرح و ایدهمان درخصوص جنگلکاری در زاگرس را به اشتراک گذاشتیم.
و چه اتفاقی افتاد؟ منظورم این است که از طرح و ایدهتان استقبال شد؟
بله، باورکردنی نبود. به دنبال تبلیغ در فضای مجازی، طیف وسیعی از متخصصان خارجی از سراسر دنیا و ایرانیان مقیم خارج و متخصصان و هنرمندان داخل کشور با ما ارتباط برقرار کرده و اعلام همکاری و ابراز تمایل کردند که مشاورههای علمی و معماری و تخصصی به ما بدهند. مثلا معماری بود که میگفت میتواند برای سازه محیطبانی ایده سازگار با محیط به ما بدهد. و همین حالا و هنوز طرح شروع نشده هم در تمام زمینهها مشاوران کارکشته و متخصص به ما پیوستهاند. نسل جدید الگن هم که در سایر مناطق کشور زندگی میکنند از طریق همین شبکه به ما پیوسته و قرار همکاری گذاشتهاند.
چه خوب. و قرار است چه زمانی کارتان را شروع کنید؟
من آخر هفته برمیگردم الگن و قرار گذاشتم اواسط هفته آینده به اتفاق همه اهالی و متخصصان و مشاورانی که اعلام همکاری کردهاند و امکان حضور در الگن را دارند، در این روستا دور هم جمع شده و به یک مرامنامه و وفاق کامل و آنچه میخواهیم برسیم و خواستهمان را جمعبندی و تثبیت کنیم.
خب، دقیقا قرار است چه کاری انجام دهید؟
قرار است در زمینی که اداره منابع طبیعی استان در اختیارمان گذاشته، نهالهای بلوط و انجیر وحشی و بادام وحشی و... بکاریم و آنها را تکثیر و مراقبت دائمی کنیم تا به نقطه امن رویش برسند. درختان بلوط همین حالا هم خودرو هستند، اما بهواسطه چرای دام در جنگلها وقتی هنوز رشد نکرده و نهال نورسی هستند توسط دام خورده میشوند برای همین هم دیگر بلوط جوانی در زاگرس نداریم و بلوطهای مسن هم با هجوم آفات و خشکسالی و در حال نابودیاند.
ظاهرا قرار است بنیادی هم در همین راستا تشکیل بدهید.
بله، درحال ایجاد بنیاد الگن هستیم که آن را به یک پایلوت محیطزیستی در کشور تبدیل کنیم.
یک بنیاد ملی در یک روستای زاگرسنشین. درست است؟
بله، همینطور است، البته یک روستاست، اما طرح حامیانی متخصص و غیرمتخصص از سراسر کشور و حتی جهان پیدا کرده و با این حساب میشود گفت که بنیادی فراملی است.
الگن چند خانوار جمعیت دارد؟
پیش از مهاجرت اهالیاش، بیش از 150 خانوار داشت که حالا به کمتر از 50 خانوار تقلیل یافته که همانها هم مربوط به چند نسل پیش یعنی پدربزرگها و مادربزرگها هستند.
از اقلیم الگن هم برایمان بگویید. چطور جایی است؟
یک روستای کوهستانی و در دامنههای زاگرس است، با آب و هوایی خوش با زمستانهای نهچندان سرد و تابستانهای نهچندان گرم و باغهای گسترده انار و طبیعت بکر و بینظیر.
و با همه اینها مردم روستا مهاجرت کردهاند؟
بله، چون همه اینها هست، اما شغل و درآمد نیست.
با این توصیفات، روستای الگن یک منطقه مناسب برای گردشگری است.
بله ظرفیت بالایی در گردشگری دارد که هیچگاه بالفعل نشده است و به همین خاطر ما در طرح و برنامه جنگلکاریمان و همزمان با آن به دنبال ایجاد و رونق گردشگری در منطقه و ایجاد مشاغل مربوط هم هستیم. به عبارتی میخواهیم معیشت مردم را از دامپروری به سمت گردشگری و بومگردی ببریم و تغییر بدهیم. در این طرح به دنبال احیای صنایعدستی منطقه هم هستیم، چراکه معتقدیم با سرازیر شدن گردشگران بازار خوبی هم برای آنها فراهم میشود و میتوان مردم را از سمت زراعت و باغداری سنتی به سمت مشاغل صنایع دستی و گردشگری و اقامتگاههای بومگردی سوق داد.
بنیاد الگن به طور رسمی چه زمانی کار خودش را شروع میکند؟
قرار است افتتاح رسمی آن شهریور باشد. این تاریخ را انتخاب کردیم، چون فصل برداشت انار است و میخواهیم یک جشنواره گردشگری انار هم راه بیندازیم. فکر میکنیم هم به خاطر این جشنواره رنگارنگ و هم افتتاح موسسه افراد زیادی از سراسر کشور راهی الگن شوند، برای همین تصمیم گرفتهایم تا آن زمان هم نهالهای اهدایی را که تا همین حالا تعدادشان به ده هزار اصله رسیده را در گلخانه بکاریم و مراقبت کنیم و هم به مردم روستا درباره نهالکاری و مراقبت از آنها و پذیرایی از گردشگران در شهریور و پس از آن آموزش دهیم. مطمئنا با ورود مردم مشتاق نهالکاری و گردشگران به الگن اقامتگاههای زیادی نیاز است که مردم روستا میتوانند از همین حالا به فکر تجهیز خانههای خود و تبدیل آنها به اقامتگاه و درآمدزایی باشند و این یعنی رونق صنعت گردشگری و بازگشت روستاییان کوچ کرده.
ایران گلستان میشود اگر در هر روستایش یک انصاریان بشکفد
محمد درویش
عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
رویشگاه زاگرس یکی از مهمترین و راهبردیترین رویشگاههای جنگلی ماست که متاسفانه در طول دودهه اخیر نزدیک به 20 میلیون اصله از درختهایش را از دست داده و زادآوری طبیعی در آن بهشدت به مخاطره افتاده است. تقریبا سالهاست کسی نهال جوان در رویشگاه زاگرس ندیده که دلیلش چرای بیش از حد دام و کشاورزی در زیراشکوب است که امکان زادآوری را از بین برده و باعث شده جنگل زاگرس سال به سال پیرتر شود.
بیشک اگر تحول و انقلاب بزرگی رخ ندهد و نسل ایثارگر در زاگرس ظهور نکند، دیگر به طور ملموس در آینده چیزی به نام زاگرس نخواهیم داشت. به همین خاطر هم کاری که سعید انصاریان میخواهد به عنوان یک مستندساز و شاعر و هنرمندی که سالها در تهران زندگی کرده، انجام دهد، یعنی برگردد به زادگاه و روستای پدریاش در قلب منطقه کهگیلویه و پایهگذار یک بنیاد طبیعی و محیطزیستی برای احیای زاگرس باشد، کار ارزشمندی است؛ کاری که باعث میشود مهاجرت مردم از روستا متوقف شود و روستا از محرومیت و فقرزدگی بیشتر نجات پیدا کند. جالب اینکه بدانید در همین مدت کوتاه افراد و گروههای زیادی به کار وی ابراز علاقه و اعلام حمایت و همکاری مالی و غیرمالی کردهاند. به طور مثال یک زوج جوان اخیرا با خود من تماس گرفتند که مهریه شان 1366 نهال درخت بود و گفتند ما دونفری میخواهیم برویم روستای الگن و مهریهمان را با کاشت نهال ادا کنیم. همچنین تابهحال چند میلیون تومان پول دریافت کرده و هموطنان بسیاری گفتهاند ما پول نداریم، اما میتوانیم به عنوان کارگر بیاییم در کاشت نهالها کمک کنیم و... .
انصاریان از این دست بازخوردهای مثبت زیاد گرفته که باعث شده ذوق و شوق پیدا کند و به اجرای طرح و ایدهاش مصممتر شود. ضمن اینکه هم بهواسطه پدر شیمیایی و جانبازش و هم هنرمندی و فرهیختگی خودش، در میان جامعه محلی بسیار مورد احترام است و میتواند بانی یک موسسه توانمند محیطزیستی شود. من معتقدم اگر در هر یک از روستاهای کشور یک سعید انصاریان داشته باشیم، نهتنها میتوانیم بلوطهای نابود شده را جبران و احیا کنیم، بلکه میتوانیم 20 میلیون نهال بیشتر در زاگرس بکاریم و این البته میسر نخواهد شد جز با عشق و همت و همکاری زاگرسنشینها.
فاطمه مرادزاده
ایران
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان