در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
صحنهسازی برای یک جنایت
رئیسپلیس آگاهی استان البرز در تشریح این پرونده به جامجم گفت: رسیدگی به این پرونده از ششم اسفند سال گذشته و به دنبال گزارش ناپدید شدن مرموز زنی در دستور کار پلیس جنایی قرار گرفت. براساس شکایتی که در پلیس ثبت شده بود، این زن ساعت 10 صبح از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود. برای کشف سرنخی از ماجرا به بررسی پرینت تماسهای این زن پرداخته و دریافتیم او فقط با خانوادهاش در تماس بوده است. در شاخه دیگری از تحقیقات دریافتیم، این زن از چندی قبل با همسرش دچار اختلاف شده و با هم درگیری داشتند. شوهر این زن اقدام به صیغه زنی کرده بود. در ادامه همسر اولش از او میخواهد که شش دانگ یک ملک به ارزش ده میلیارد تومان را به نام او کند که مرد دو زنه فقط سه دانگ را به نام او سند میزند. درگیری بر سر این سه دانگ ادامه داشت تا اینکه زن ناپدید شد.
کارآگاهان به شوهر این زن مشکوک شده و او را دستگیر کردند. در حالی که مرد جوان مدعی بود روز حادثه در مغازه عکاسی خود بوده، ردیابیهای پلیسی نشان داد او در حوالی اشتهارد حضور داشته است.
پس از چند روز این مرد لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش و دفن جسد او در حوالی اشتهارد اعتراف کرد. رئیسپلیس آگاهی استان البرز خاطرنشان کرد: پس از اعتراف متهم به قتل، به منطقه رحمانیه رفته و با حفر حدود نیم متر جسد زن جوان کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. در گزارش اولیه خفگی علت مرگ این زن اعلام شد.
قتلهای بدون برنامه
دکتر علی نجفی توانا، جرمشناس در تحلیل این جنایت میگوید: همسرکشی جنایتی است که از قدیم رخ میداد و در کشورهای دیگر هم شاهد آن هستیم. بررسیهای آماری نشان میدهد، همسرکشی در جنایتهای خانوادگی رتبه اول را دارد. در این دسته از قتلها، کمتر شاهد برنامهریزی هستیم و جنایت در اثر یک لحظه عصبانیت رخ میدهد. اعتیاد، ارتباطهای پنهانی و سوءظن مهمترین انگیزهها در همسرکشی است. در این جنایتها کمتر از روشهای خشونتآمیز استفاده میکنند و خفگی دلیل اصلی مرگ است.
وی ادامه داد: زوجین باید قبل از ازدواج مهارتهای گفتوگو را فراگیرند و سعی کنند به جای لجبازی، درگیری لفظی یا کتککاری با صحبت مشکلات خود را حل کنند و آستانه خود را بالا ببرند. این قاتلان پس از جنایت و زمانی که آرام میشوند از اقدام خود پشیمان شده و گاهی دست به خودکشی میزنند. در این پرونده هم شاهد بودیم که اختلاف بر سر ازدواج دوم و سند یک ملک باعث درگیری زوج جوان شد و مرد در یک لحظه عصبانیت همسرش را خفه کرد.
این زوج برای پیدا کردن راهکاری مناسب میتوانستند از نظر مشاوران خانواده یا روانشناسان استفاده کنند و در فضایی آرام و دور از تنش به این درگیری پایان دهند.
قصدم نجات یک زن از گناه بود!
در حالی که دستانش با دستبند به هم دوخته شده، او را به اتاق مصاحبه میآورند. چهره آرامی دارد اما وقتی به تعریف ماجرای قتل میرسد، اشک از چشمانش جاری میشود و چند لحظهای مکث میکند. در طول مصاحبه سعی دارد، توجیهی برای ازدواج دومش پیدا کند و بگوید ؛ نیتش کار خیر بوده است. در ادامه بخشهایی از گفتوگوی 45 دقیقهای با این قاتل را میخوانید.
چند سال داری؟
40 سال.
شغلت چیست؟
آتلیه عکس و فیلم داشتم.
چرا همسرت را کشتی؟
بهخاطر ازدواج دومم. مهر ماه سال گذشته برای دومینبار ازدواج کردم. بعد از اطلاع همسرم، اختلاف و درگیریمان شروع شد.
بعد از چند سال زندگی مشترک دوباره ازدواج کردی؟
22 سال قبل با همسر اولم ازدواج کردم و در این سالها هیچ مشکلی نداشتیم.
پس چرا دوباره ازدواج کردی؟
خواهر همسر دومم چند سال پیش من کار میکرد. یک روز گفت خواهرم بیکار است و او را برای کار پیش من آورد. زنی 27ساله بود که طی دو سه هفته کار در مغازه به من محبت میکرد و چایی میآورد. هربار به اتاقم میآمد، با نگاهش قصد داشت به من بگوید که حرفی در دلش دارد. یک بار به او گفتم اگر حرفی داری راحت بزن. شروع به گریه کرد و گفت من چهار سال است تنها هستم و آوارگی کشیدم. شوهر اولم با زنان ارتباط داشت و باعث شد طلاق بگیرم. چند روز بعد از اینکه این حرفها را شنیدم، بهخاطر اینکه همیشه دنبال کارهای خیر بودم و میدانستم همسرم هم از این اقدام من ناراحت نمیشود به او پیشنهاد ازدواج دادم تا کمکش کنم.
واکنش او به درخواست ازدواجت چه بود؟
گفت ازدواج نه اگر میخواهی با من باشی پنهانی باش که قبول نکردم. ماجرا را به خواهرش گفت که او هم پیشنهاد داد پنهانی باشد که با اصرار من قبول کردند یک سال صیغه باشیم. یک ماه بعد هم موضوع را به همسر اولم گفتم.
در میان حرفهایت گفتی همسر اولت مخالف ازدواج نبود، اما مخالفتهای او باعث قتل شد.
او با ازدواج دومم مشکل نداشت، چون میدانست قصدم کمک و کار خیر است اما نگران بود که زن دوم همه اموالم را تصاحب کند و از دستم بگیرد. اصرار داشت مغازه را به نام او کنم. خیلی با من صادق بود و میگفت؛ این زن فقط برای بالا کشیدن اموالت با تو ازدواج کرده و توطئهای دارد. سه دانگ مغازه را به اسمش زدم اما بعد از مدتی آمد و گفت؛ تمام مغازه را به نامم کن. او حتی شمارههایی به من داده بود و ثابت کرده بود که همسر دومم با من صادق نیست اما من قبول نکردم. بعد پیامکهای همسرم با مردان غریبه را نشانم داد. پیامکها را نشان همسر دومم دادم که مدعی شد دیگر این کار را نمیکند.
چرا با یک ماه تاخیر موضوع عقد را به همسر اولت گفتی؟
همسرم خیلی به حجاب اهمیت میداد اما زن دومم این موضوع برایش مهم نبود به همین خاطر او را به یک شهر زیارتی بردم و در آنجا خواستم رفتارش را تغییر دهد و هرچه در زندگیاش است را بگوید. بعد هم موضوع را خودم به همسر اولم گفتم.
درباره روز قتل بگو. چه شد تصمیم به قتل گرفتی؟
همسرم پیش از قتل، یک بار قرص خورده و خودکشی کرده بود که با آبلیمو و استراحت خطر رفع شد. روزی که خودش را کشت تصمیم گرفته بود دوباره خودکشی کند. از قبل از لوستر روسری آویزان کرده بود. همکارم گفت، هرچی به همسرت زنگ میزنم تلفنش خاموش است. دلشوره گرفتم و راهی خانه شدم. لباسهایش را پوشیده و عصبانی بود. تهدید کرد اگر ششدانگ را به نامش نکنم خودکشی میکند تا آبرویم برود. سعی کردم با حرف آرامش کنم که شروع به فحاشی کرد و عصبانی شدم. از عصبانیت او را ناخواسته کشتم. در حالی که به سمت آشپزخانه میرفت، روسری را دور گردنش انداختم و خفهاش کردم.
تلاش نکرد تا خودش را نجات دهد؟
در لحظات آخر هم سعی میکرد به من ثابت کند که آن زن برای اموالم با من ازدواج کرده اما عصبانی بودم و هیچی نمیفهمیدم.
فرزند داری؟
بله . دو فرزند دارم که در زمان قتل مدرسه بودند.
بعد از قتل چه کردی؟
نیم ساعت بالای سرش نشستم و گریه کردم. بعد به فکرم رسید، جسد را در میان ملحفهای بگذارم و با ماشین بیرون ببرم. پیکر همسرم را داخل صندوق عقب گذاشته و به ماهدشت بردم. شلوغ بود و نمیتوانستم جسد را دفن کنم. به همین خاطر، به مغازه رفتم و تا شب جسد در صندوق عقب بود. شب دوباره برگشتم و جسد را دفن کردم.
آن محل را چطور پیدا کردی؟
پیش از این چند بار برای فیلمبرداری عروسی به آنجا رفته بودم.
چرا همسر دومت را طلاق ندادی تا زندگیات خراب نشود؟
فکر میکردم اگر رهایش کنم دوباره به حالت تنهایی برمیگردد و شاید به راه خلاف کشیده شود. نمیخواستم باعث این کار شوم.
اما باعث شد کار بدتری انجام دهی.
درست است، قبول دارم. از روی عصبانیت بود.
در این مدت به محل دفن جسد رفتی؟
بله دو بار به آنجا رفتم.
در مدتی که بازداشت هستی، همسر دومت را دیدهای؟
نه . اصلا سراغم نیامده است.
اگر به گذشته برگردی، چکار میکنی؟
ششدانگ را به نام همسر اولم میکنم تا قتلی رخ ندهد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: