در «زبیدات» که جان دادی تن تکه‌تکه‌ات را گذاشتند توی کانتینری سرد و با پایی که نداشتی و بال‌هایی که داشتی و دیگران ندیدند، آمدی بهشت زهرا و خواباندنت در یکی از قبرهای قطعه 28 و خاک که کوت شد رویت، سنگ کوچک خاکستری را گذاشتند رویش که نوشته بود «پر کاهی تقدیم آستان کبریایی». می‌خواستی گمنام بمانی مسعود که ماندی، می‌خواستی ننویسند مسعود رنجبر 24سالش بیشتر نبود که در بلندی‌های زبیداتِ دهلران گلوله توپ و ترکش‌هایش تنش را تکه پاره کرد که یک وقت لب نگزند در عملیات محرم چه مسعودها مثل تو در ارتفاعات حمرین و محورهای عین خوش و چم سری و شرهانی و زبیدات به چشم برهم زنی پرپر شدند که شاید خواستی حرف‌های شهید هادی قربانی در وصیتنامه‌اش درست از آب دربیاید که «گر مرد رهی میان خون باید رفت.»
کد خبر: ۱۱۹۷۲۵۸

تو از تبار آن شهید 17 ساله‌ای مسعود که گوی گمنامی از تو ربود و آن روح قدسی‌اش که دوسال زودتر از تو پرکشید، نگذاشت وصیتش قلب شود و طاقت داد به دل مادر و خواهرش تا او را دانسته و عامدانه گمنام بگذارند و روی یکی از سنگ قبرهای قطعه 24 بنویسند که این شهید نمی‌خواهد کسی اسمش را بداند و کسی صورتش را ببیند و دلش می‌خواهد گمنام بماند. فقط خودت می‌دانی و خدا ای شهید بی‌نام و نشان که روز پانزدهم دی سال 59 در اهواز در عملیات نصرهویزه چه بر تو گذشت، که چه فکر می‌کردی وقتی داشتی وصیتنامه می‌نوشتی و مرغ خیال را پرمی‌دادی که وقتی مُردم طوری در گور جایم دهید که صورتم رو به آسمان باشد و چشم‌هایم رو به ستارگان، که آرزو کرده بودی کفنت لباس‌های تنت باشد و سنگ قبرت جایی به موازات خانه خدا. شهید هادی قربانی برای تو و امثال تو نوشته بود «آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند».
و تو مسعود با چشم‌هایی که نمی‌دانم برایت مانده بود یا نه، با نگاهی که نمی‌دانم در لحظه شهادتت در یکی از روزهای اسفند سال 61 به کجا دوخته شده بود 36 سال است که از پشت ویترین بالای مزارت به ما چشم دوخته‌ای و نگاه ما را سُر داده‌ای روی این سنگ کوچک خاکستری که از پسِ دهه‌ها هنوز تو را پَرِ کاهی در آستان کبریایی می‌نامد و ما پرِ کاه‌های این دنیایی به خودمان خرده می‌گیریم از کوچکی‌مان و کم می‌آوریم پیش وزنت در آستان کبریایی. حتما دیوانه شده بودی مسعود که شهید قربانی برای تو و هم‌تبارانت نوشته بود «دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند».

مریم خباز

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها