گفت وگو با آرش شفاعی، شاعر معاصر

«زمســـــــــتان» مرا شاعر کرد

گاهی اگر از خواب می‌پرم / و به تو خیره می‌شوم / یعنی صبح به این زودی / در حد مرگ دوستت دارم. این شعر را شاید زیاد خوانده باشید در کتابی یا نشریه‌ای.یا این روزها در شبکه‌های اجتماعی یا حتی روی کارت تبریکی به مناسبتی. این شعر را آرش شفاعی سروده، شاعری که سال‌هاست روزنامه‌نگاری حرفه‌اش است.در رشته مهندسی برق لیسانس دارد و کارشناسی ارشدش را در رشته ارتباطات خوانده و این روزها هم مشغول نوشتن پایان‌‌نامه‌‌اش در همین رشته است.متولد و بزرگ‌شده مشهد است، هر چند سال‌‌هاست مقیم تهران است.تاکنون هفت کتاب شعر منتشر کرده که از میان آنها می‌توان به ترافیک فرشته و پنکه قدیمی اشاره کرد. رفت چوپانی کند پیش شعیب / عشق موسی را کلیم‌ ا... کرد... این بیت شعر شفاعی را دوست دارم به نظرم چند نشانه زیبا در آن دیده می‌شود که به دل می‌نشیند.با این شاعر که چند سالی هم در روزنامه جام جم با او همکار بودم، هم‌صحبت شدم تا از دنیای شعرش بیشتر برایم بگوید.
کد خبر: ۱۱۹۵۹۵۰

اول برایم بگویید چگونه به شعر علاقه‌مند شدید و از چه شاعری بیشتر تاثیر گرفتید؟
زمانی که دبیرستانی بودم ؛ سال‌های آخر دهه60 به شعر علاقه مند شدم و به صورت آماتور شعر می‌نوشتم و طبیعی بود شعرهایم آن اوایل تقلیدی بود از اشعار شاعران بزرگی مانند حافظ و مولانا.تا این که شعر « زمستان» مهدی اخوان ثالث را شنیدم و زمستان کاملا نگاهم به شعر و این را ‌که چگونه باید شعر گفت ، تغییر داد.آن زمان این سوال برایم پیش آمد که شاعر باید چه دغدغه‌هایی داشته باشد و چگونه باید زمان خود را به خواننده منتقل کند. زمستان راه شعر و شاعری را به من نشان داد. شروع کردم به مطالعه درباره ادبیات و شعر و کتاب‌هایی که آگاهی‌ام را افزایش داده و جهان‌بینی‌ام را شکل دهد.آن زمان جشنواره‌‌های دانش‌آموزی تاثیر زیادی در علاقه مندی و ماندگاری من در حوزه شعر داشت بخصوص این که این جشنواره‌‌ها در خراسان بیشتر و جدی‌تر برگزار می‌شد. این جشنواره‌‌ها مرا با شاعران همسن و سال خودم و استادان ادبیات و شاعران اسم و رسم دار آشنا کرد.
روزنامه‌نگاری و این‌که آدم رسانه هستید چه تاثیری بر شعر شما داشت؟
روی زبان شعرم نمی‌دانم چقدر تاثیر داشته اما روی نگاهم تاثیر زیادی داشته و دارد.روزنامه‌نگار به شکل مستقیم با اخبار و اتفاقات روز مواجه می‌شود و این رویارویی با اخبار روی مضمون و محتوای شعرم تاثیر گذاشته است.
اجتماع، سیاست و عشق سه موضوعی است که شما روی آنها کار کرده و اشعاری در هر سه حوزه دارید اما اشعار عاشقانه شما بیشتر مورد اقبال عمومی قرار گرفته و حتی خود شما بیشتر روی آنها متمرکز هستید، فضای جامعه و رویکرد مخاطبان شما را به این سمت برده یا علاقه مندی شخصی؟
نمی‌توان از این نکته به سادگی عبور کرد که مخاطب برای برآورده کردن نیاز‌های احساسی و عاطفی خود اشعار عاشقانه را بیشتر پیگیری می‌کند.به همین دلیل است که اشعار عاشقانه مخاطب و مشتری بیشتری دارد و طبیعی است وقتی شاعر متوجه می‌شود برخی اشعارش بیشتر مورد توجه قرار گرفته، روی آنها متمرکزتر می‌شود اما من از اشعار سیاسی و اجتماعی ام دفاع می‌کنم و آنها را دوست دارم هرچند شاید مردم زیاد آنها را نپسندند.
شعر زمستان اخوان را پرچمدار یاس و ناامیدی سیاسی بعد از کودتای 28 مرداد می‌دانند.اخوان شعرهای عاشقانه خوبی هم دارد مثل شعر دو دریچه‌اش... اما مردم در هر دوره‌ای شعر زمستان را همان قدر دوست دارند که اشعار عاشقانه‌ اخوان را.اما الان مردم اشعار عاشقانه شاعری مانند آرش شفاعی را بیشتر از اشعار اجتماعی یا سیاسی او دوست دارند.به نظرتان چرا این اتفاق افتاده است؟
اشعار عاطفی و عاشقانه در سراسر دنیا در همه تاریخ همیشه طرفداران زیادی دارد و شعر اجتماعی و سیاسی پشت سر شعر عاشقانه قرار می‌‌گیرند.این که مردم چرا اشعار سیاسی اخوان یا مثلا هوشنگ ابتهاج را بیشتر می‌‌خوانند و به یاد دارند به این دلیل است که در حافظه تاریخی ما ثبت شده است.مسلما تا قرن‌ها بعد هر زمان بخواهند سندی درباره 28 مرداد رو کنند، شعر زمستان اخوان را مرور خواهند کرد.نباید اشعار اخوان یا ابتهاج را با اشعار جوانان قیاس کرد.هر چند معتقدم اشعار سیاسی و اجتماعی شاعرانی که بین 35 تا 40 سال دارند هم اشعار قابل دفاعی است.
از شبکه‌های اجتماعی شناخت خوبی دارید و به نظرم در معرفی اشعارتان به خوبی از این فضا استفاده می‌کنید.قبلا در اینستاگرام بیشتر فعال بودید اما چند وقتی است در توییتر بیشتر شعر می‌نویسید هرچند فضای توییتر خیلی خشن‌تر و رُک‌‌تر از فضای ملایم و مهربانانه اینستاگرام است.به نظر شما فضای مجازی چه تاثیری بر دنیای شعر معاصر داشته و خواهد داشت؟
پایان‌ نامه‌ دکترایم درباره تاثیر فضای مجازی بر آینده شعر است.به نظرم فضای مجازی تاثیر مثبتی بر شعر دارد. فضای مجازی دایره مخاطبان شعر را بازتر کرده هر چند سطح تحصیلات مردم بالاتر رفته و آنها اکنون شعر را بهتر و بیشتر می‌شناسند.مخاطبان اصلی شعر و ادبیات، زنان هستند و خوشبختانه سطح‌آگاهی و تحصیلات زنان روز به روز بیشتر می‌شود و زمانی‌که مخاطب شعر آگاه‌تر باشد مسلما بر سطح کیفی اشعار نیز تاثیر می‌گذارد چون او دیگر به سادگی هر شعری را نمی‌‌خواند و به آن ارجاع نمی‌دهد.در توییتر فعال‌تر شده‌ام چون شاعر در این فضا درون خودش را بیشتر نشان می‌دهد.اما نمی‌توان جذابیت‌های اینستاگرام را هم نادیده گرفت.
امروز روز درختکاری است، درخت برای هنرمندان همیشه الهام‌بخش بوده، میانه شما با درخت و طبیعت چگونه است و چقدر از آنها در شعرتان استفاده می‌کنید؟
درخت جزو کهن‌الگوهایی است که در فطرت و ذات بشر ریشه دوانده است.برای همین همیشه در هنر و ادبیات خود را بروز می‌دهد.پدرم اصالتا اهل بِجستان است و خانواده من خیلی به این شهر رفت و‌آمد داشت.بچه که بودم مدام به این شهر می‌رفتم ؛ شهری که بیشتر بیابانی و خشک است.بیشتر دشت و کوه دارد تا درخت و این جغرافیا در ذهن من ثبت شده، شاید به همین دلیل است که ارجاعاتم به دشت و کوه بیشتر از درخت است.اما واقعیت این است که طبیعت در شعر معاصر ما روز به روز کمرنگ‌تر می‌شود.چون شاعران اسیر زندگی شهر و آپارتمان نشینی شده‌اند.دیگر نمی‌توان آن طبیعت و بوم‌گرایی را که در شعر نیما یا سهراب سپهری بود در شعر معاصر دید و این به نظرم بزرگ ترین آسیب شعر امروز است. شعر نیما را که می‌خوانی پر از جنگل و دریاست و کاملا جغرافیای زندگی شاعر را بیان می‌کند اما الان شاعران از سرزمین مادری و جغرافیای زیستی خود را در شعر نشان نمی‌دهند، نکته‌ای که باید در شعر امروز احیا شود.

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها